خبرگزاری شبستان: تبیین مفهوم توحید و شرک بهترین راه برای بطلان اعتقادات فرقه وهابیت است چراکه نسبت وهابیت و خداشناسی نقطه ابطال پوچی این فرقه است. عقاید ابن تیمیه و شاگردان و مروجان مکتب وی مملوء از عقاید شرک آمیز است. خداوند ابن تیمیه خداوند بت پرستان بوده و او افکار تجسیم را نشر می دهد؛ وی صریحا در متاب خود با عنوان التاسیس فی رد اساس التقدیس ج یک ص 101 آورده است: در کتاب خدا و سنت رسول اکرم (ص) و.... نیامده که خداوند جسم نیست و صفات او از جسمانیت و عرض بودن منزه است.
وی صریحا خدا را جسم می داند. حال آنکه لازمه جسم بودن محدودیت است و محدودیت نقص و نیاز است. پس خدای وهابیت خود نیازمند است . آنچه خود نیازمند است چگونه می تواند از غیر، رفع نیاز کند.
ابن تیمیه مدعی است خداوند می خندد. وی در رساله عقبده الحمویه می نویسد: «خداوند می خندد و در قیامت در حال خنده بر بندگان خود تجلی می کند». این عقاید یادآور اسرائیلیات و عقاید تجسم گونه یهود و مسیحیت نسبت به خداوند است.
ابن تیمیه باور دارد خداوند وهابیت از عرش به فرش می آید. این ایده به مثابه ایده هبوط خداوند عیسی مسیح (ع) به زمین است. ابن تیمیه در کتاب الرسائل الکبری می گوید:
خداوند هر شب هرگونه که بخواهد به آسمان دنیا فرود می آید... ابن تیمیه بعد در ادامه می گوید هر کس فرود آمدن خداوند را به آسمان دنیا انکار یا توجیه کند بدعت گذار و گمراه است...
ابن تیمیه می گوید خداوند از آسمان دنیا فرود می آید هم چنان که من از پله های این منبر (منبر مسجد جامع دمشق) فرود می آیم...
ابن تیمیه مدعی است خداوند قابل رویت حسی است. وی در کتاب منهاج السنت می گوید : خداوند در قیامت با چشم قابل رویت است.
وی حتی مدعی است این عقاید همان عقاید سلف و پیشوایان امت اسلامی است. این اوج انحراف ابن تیمیه است. از یک سو خداوند را جسمانی و قابل رویت حسی می داند و از سوی دیگر عقاید پوچ خود را به دین نسبت می دهد.
خداوند وهابیت نمی تواند هم جا باشد. وهابیت بر این باور است که خداوند بر عرش تکیه زده و در زمین نیست. خداوند خارج از این عالم است و در عالمی دیگر آرامیده است. وهابیت گمان دارد که هر کس معتقد باشد که خدواند همه جا هست قائل به حلول خداوند شده و چنین فردی کافر و مرتد و خارج از اسلام است.
اندیشه پوچ وهابیت خدا را محدود کرده و دست او را از جهان خارج می داند. حقیقت آن است که خدا جسم نیست و لذا در عالم مادی حلول نکرده است اما خداوند در همه جا حضور دارد. حضور همه جائی خداوند به معنای حلول و جسمانیت خداوند نیست. در قرآن می خوانیم:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ [٥٠:١٦]؛ ما انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
خداوند به یک معنا در همه جا هست و به یک معنا نیست. خداوند قدرتش و علمش فراگیر است و به تمامی اسرار آگاه است . اما چنین خداوندی مثل اجسام نیست که همه جا بودن او به معنای مکان دار بودنش باشد. اگر خداوند مکان داشت یعنی محدود است و در همه جا حضور ندارد پس قدرت و علم او نیز محدور و محصور خواهد بود.
خداوند وهابیت مبتلا به چشم درد است. این یکی از عقاید مضحک این فرقه بدعت گذار در اسلام است. این احادیث را که وهابیت در خصوص چشم درد خداوند نقل می کنند برگرفته از اسرائیلیات است. یهود باور دارد چشمان خداوند به درد آمد و ملائکه به عیادت خداوند رفتند و خداوند بر طوفان نوح که باعث نابودی انسان ها شد به قدری گریه کرد که چشمانش به درد آمد و تار گردید.
خدای وهابیت با رسول اکرم (ص) مصافحه می کند. این فرقه باور دارد نبی اکرم (ص) با خداوند ملاقات کرد و خداوند ضمن مصافحه، دستش را میان شانه های ایشان نهاد. عقاید پوچ دیگری را نیز وهابیت در باب خداوند مطرح می کند که تماما برگرفته از اسرائیلیات و بدعت های مسیحیت است.
پایان پیام/
وهابیت بر این باور است که خداوند بر عرش تکیه زده و در زمین نیست. او خارج از این عالم است. وهابیت گمان دارد که هر کس معتقد باشد که خدواند همه جا هست قائل به حلول خداوند شده و چنین فردی کافر و مرتد و خارج از اسلام است.
نظر شما