واقعه عاشورا، زمینه‏ساز و مقدمه ظهور امام عصر(عج)

فرهنگ عاشورا، پیوندی عمیق و ارتباطی ناگسستنی با فرهنگ انتظار دارد. واقعه عاشورا، زمینه‏ساز و مقدمه ظهور امام عصر(عج) است و معارف و حکمت‏های جاودان آن، در ظهور مهدی موعود متجّلی است.

خبرگزاری شبستان: فرهنگ عاشورا، پیوندی عمیق و ارتباطی ناگسستنی با فرهنگ انتظار دارد. واقعه عاشورا، زمینه‏ساز و مقدمه ظهور امام عصر (عج) است و معارف و حکمت‏های جاودان آن، در ظهور مهدی موعود متجّلی است. با بررسی و دقّت، در حدیث قدسی زیارت عاشورا و زیارات مربوط به امام زمان (عج)، در می‏یابیم که نینوا، معبر انتظاراست ؛ یعنی، برای رسیدن به ظهور مهدی موعود، باید از گذرگاه کربلا عبور کنیم. زیارت عاشورا نیز در واقع، تحلیلی برای معبر بودن نینوا برای انتظار است. درس‏ها و پیام‏های عاشورا، چراغ‏های فرا راه شیعیان است تا با دیدی روشن و بصیرتی افزون، منتظر ظهور باشند و آماده قیام و مبارزه شوند.

فرهنگ عاشورا، پیوندی عمیق و ارتباطی ناگسستنی با فرهنگ انتظار دارد. واقعه عاشورا، زمینه‏ساز و مقدمه ظهور امام عصر (عج) است و معارف و حکمت‏های جاودان آن، در ظهور مهدی موعود، متجّلی است. با بررسی و دقّت، در حدیث قدسی زیارت عاشورا و زیارات مربوط به امام زمان (عج)، در می‏یابیم که نینوا، معبر انتظاراست ؛ یعنی، برای رسیدن به ظهور مهدی موعود، باید از گذرگاه کربلا عبور کنیم. زیارت عاشورا نیز در واقع، تحلیلی برای معبر بودن نینوا برای انتظار است. درس‏ها و پیام‏های عاشورا، چراغ‏های فرا راه شیعیان است تا با دیدی روشن و بصیرتی افزون، منتظر ظهور باشند و آماده قیام و مبارزه شوند. السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره و الوتر اثوتور؛(1)سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خونش، وای تنهای رها شده.


حسین(ع)، خون خدا است که در عاشورا به جوشش در آمد و به شریان تاریخ انسان و اسلام، حرکت و حیات بخشید. این خون خدا از دشت گلگون نینوا، قلب‏های مؤمنان و عاشقان را به تپش درآورد و چنان آتش و شرری به جان‏ها زد که هرگز سردی و خاموشی نخواهد داشت: انّ لقتل اگ‏سغ حرارة ص قلوب اثؤمنغ لاتقَد ابداً(2). این رود جاری خون خدا، از آن دشت خونبار، برای همیشه قلب تاریخ را سیراب، زنده و متحرک خواهد ساخت و هرگز نخواهد گذاشت جهل و نادانی‏ها - هر چند مدرن - و حیرت در ضلالت و گمراهی، بندگان خدا را نابود سازد؛ بلکه سرور شهیدان تاریخ، جان خویش را در راه خدا بذل و بخشش کرد؛ تا بندگان او را از تمامی جهالت‏ها و سرگردانی‏ها رهایی بخشد: و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من اکهالة و حفة الضلالة(3).

و این شور آفرینیِ آن اسوه عشق و آزادگی، هیچ خاموشی ندارد و این حرارت حسینی، سرد یا منحرف نمی‏شود. دشمنان او، بارگاه نورانی‏اش را تخریب کردند و قبر مطهرش را به آب بستند؛ زائرانش را شهید کردند و دست و پای آنان را بریدند ... ولی نتوانستند این گرمی و عشق و شور و شعور را از بین ببرند.

این شعله عشق و مشعل رهنمای تاریخ، جریان خود را در نهضت‏ها و انقلاب‏های دینی - به خصوص در انقلاب اسلامی ایران به خوبی نشان داده است و می‏رود تا حسینیان با فریادهای این الطالب بدم اثقتول بکربلا ندای امام حسین(ع) را پاسخ دهند و به جهانیان بنمایانند که دیگر سیدالشهدا(ع) تنها نیست.

سلام بر تو و بر ارواحی که به آستان تو فرود آمده، و با تو دفن شدند؛ سلام و درود خدا از جانب من بر همه شما باد؛ سلامی پیوسته و همیشه تا زمانی که باقی هستم و تا زمانی که شب و روز باقی است. سلامی به فراخنای هستی و پهنای تاریخ.
این سلام))، زبان گویا و ترجمان همان حرارتی است که در دل‏ها افکنده‏ای و آتشی است که از عمق وجودمان شعله می‏کشد.
 

سلام ما، معرفت به جایگاه والا و رفیع شما و محبتی سرشار از عشق به شما است و فریاد معرفت و محبت به شما است که اسوه همه پاکی‏ها و خیرها هستید. سلام ما زمزمه شناخت و عشق از حجت خدا و تسلیم بودن به آستان شما است. سلام ما بر شما، اسلام و مسلمانی ما است که نمایانگر سه حیطه شناخت، ((عشق)) و اطاعت است و این معرفت ما شیفتگان به پاکان هستی است.

ما معرفتی به ساحت مقدس شما یافته‏ایم و فهمیده‏ایم که خداوند شما را پاک آفریده و از تمامی پلیدی‏ها آراسته کرده است. اصل و اول و آخر تمامی خیر و خوبی، شمایید و این معرفت ما، ماندگار است، چون شما ماندگارید و زبان گویای معرفت ما به شما (سلام) نیز ماندگار و جاودانه باد. و ما بقیت و بط اللیل و الش‏ار. ای کسی که پیامبر خدا، ((اباعبدالله)) را بر قامتت صلا زد؛ زیرا تو پدر عبودیت هستی و در سایه پدری و ولایت و رهبری تو، می‏توان به آستان عبودیت حقّ ره یافت.

تو تاریخ بشر را که می‏رفت در جهالت مدرن و سرگردانی و گمراهی غوطه ور شود، نجات دادی؛ ولی این رهایی بشر و هدایت تاریخ، به بهایی بسیار گران تمام شد. عزا و ماتم بزرگ؛ و مصیبت سترگ، بر ما و تمامی اهل اسلام چیره گشت و آسمان‏ها و تمامی ساکنان آنها را فرا گرفت و سیه پوش ساخت، برسند دین به جز حب و بغض چیز دیگری نیست زیرا نمی‏توان فطرت پاک انسان‏ها را از پاکی‏ها جدا کرد و نمی‏توان به زشتی‏ها و پلیدی‏ها، دلبند و مهربان ساخت. آن‏جا که سخن از پاکی‏ها است، کبوتر سلام بال می‏گشاید و آن‏جا که سخن از پلیدی‏ها است، آتش لعن شعله می‏کشد. اینها، اموری طبیعی و فطری است و تعارف بر نمی‏تابد. هیچ کس با قاتل پدرش، نرد عشق نمی‏بازد و با کشنده پدر عبودیت و کشتی نجات بشر، سرآشتی ندارد. از این رو سلام ترجمان تولی و لعن زبان تبرّی است. ایمان دو رو دارد: تولّی و تبرّی و ((حبّ و بغض)). داستان لعن، ریشه در دشمن‏شناسی شیعه دارد و در نگاه آنان، دشمنان به لحاظ جامعه شناختی و روان شناختی، جایگاه و اقسام خاص خود را می‏یابند.


مؤسسان ظلم و جور، از آن‏جایی که به جهت حقد، حسد و... تحمل پاکی‏ها را نداشتند، با طرّاری سیر حقّ را به طور مداوم رصد کرده، در کمین نشستند؛ تا آن‏که در فرصت تاریخی، نقشه شوم و پلید خود را به تصویر کشیدند. آنان با رسول پاکی‏ها در بالین و بستر بیماری آن کردند که تنها آنان می‏توانستند آموزه‏های شیطانی را این‏گونه طراحی و طرّاری نمایند و نفس و جان رسول خدا را خانه نشین کنند.

مؤسسان ظلم و جور، با شگرد و شیوه شیطانی خود، وارد میدان شدند و با همراهی یک جریان پلید، پاکان را از مقام بلند خود دفع)کردند؛ یعنی، اول جایگاه و مقام آنها را نشانه رفتند و تضعیف نمودند. در آن برهه، نقل احادیث نبوی ممنوع شد و اگر کسی اقدام به نشر احادیث می‏کرد، با ضرب و شتم و تبعید و قتل مواجه می‏شد. آنان در ظرف این مدت طولانی، روایات جعلی فراوانی را در مدح دشمنان اهل بیت(ع) منتشر کردند. هدفت آنان این بود که مقام امام علی (ع) را تنزل دهند و شخصیت حقیقی و حقوقی آن حضرت را ترور کنند و در مقابل، تمامی مناقب و ویژگی‏هایی را که پیامبر اکرم(ص) برای امیر مؤمنان(ع) بیان فرموده بوده مشابه سازی کردند و برای اشخاص مورد نظر و دشمنان خاندان عصمت و طهارت نقل و منتشر نمودند، حتی وضع به گونه‏ای بود که آن افراد را، هم تراز و گاهی بالاتر از پیامبر(ص) مطرح می‏کردند.


با این راهبرد و شگرد، در صدد آن بودند که مقام و منزلت این پاکان هستی را خدشه دار کنند و تنّزل دهند. وقتی از حیث شخصیتی ایشان را تخریب کردند، دیگر زمینه برای قتل و شهادت آنان سهل و آسان می‏نمود. وضع به گونه‏ای گشت که حضرت علی(ع) را در محراب شهید کردند و مردم با شگفتی می‏پرسیدند: علی در محراب چه می‏کرد؟ مگر او اهل نماز بود؟ این جریان تا زمان امام حسین(ع) بسیار شدید ادامه داشت تا آن‏که جهالت مدرن، در جهان اسلامی سایه گسترد.

راهبرد و استراتژی دشمن آن بود که پاکان و خاندان طهارت را، از مقامشان دفع کنند و مراتب و رتبه‏های بلندی را که خداوند، برای آنان مقرر فرموده بود، از بین ببرند: و لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم الط رتبکم الله فشا. در این بستر سازی‏ها و در فاصله کوتاهی پس از رحلت نبی‏اکرم، جاهلیت مدرن تحت لوای اسلام و به نام اسلام، ارکان دین را به شهادت رساندند. دست پلید آنان تا مرفق به خون خدا آغشته گشت:

گروه دیگر از دشمنان در نگاه شیعه "ممهّدین و زمینه سازان قدرت" ظلم و جور علیه اهل بیت می‏باشند. آنان عده‏ای از خواص جامعه بودند که به جهت جیفه پست دنیا، از پاکان فاصله گرفتند و با ((مؤسسان ظلم و جور)) کنار آمدند. این خواص آن زمان، با استفاده از وجاهت و سابقه خود، به تسلط شیطان یاری رساندند و زمینه سازان و مقّدمه‏چینان تمّکن و قدرت دشمنان برای قتل اولیای خدا شدند: "و لعن الله اثمهدین اًم بالکغ من قتالکم".

من پس از درک این همه درد و رنج خوبان و پاکان، نمی‏توانم بی تفاوت باشم؛ از این رو فریاد برائت بر می‏کشم و به خداوند و به شما پاکان اعلام می‏دارم که من از آنان مؤسسان و ممّهدان بیزارم و آماده جنگ با آنها هستم. من سر آنان را به سنگ خواهم کوفت و در این راه، از جان و مال خود مایه خواهم گذاشت. من از اشیاع، اتباع و اولیای آنها هم بیزارم و با آنان سر جنگ دارم. گروه دیگر از دشمنان،همین سه دسته یاد شده‏اند. دشمنان پاکان، گروه مؤسسین داشتند که با راهبرد دفع مقام و ازاله مراتب، دشمنی خودرا کلید زده بودند و جاده صاف کنان و زمینه سازانی داشتند که ظلم و جور مؤسسان را مقدمه چینی و فرهنگ سازی می‏کردند و نظریه‏پرداز آنان بودند. گروه آخر، شامل سه جریان اشیاع، اتباع و اولیای آنها بود.


اینها بدنه مردمی را تشکیل می‏دادند که اشیاع، مقربین به مرکز ظلم و جور؛ اتباع، نیروهای اشیاع و دست پرورده آنان؛ و اولیاء، بدنه پایین و توده تأثیرپذیر از فرهنگ شرک و کفر بود. من از تمامی آنها برائت و بیزاری جسته، با آنان در جنگ می‏باشم. بی‏تفاوت نیستم؛ زیرا قلب من حرارتی از خون خدا، در خود دارد که غیرت و آزادگی را در رگ‏هایم جاری می‏کند و این گونه است که فرهنگ عاشورا شکل و جریان می‏یابد و عاشورائیان را به صحنه می‏آورد.

پی نوشت:

1) زیارت عاشورا.
2) مستدرک الوسائل، ج 1، ص 218.
3) زیارت اربعین امام حسین(ع)
4) زیارت عاشورا.
برگفته از سایت موعود 

ادامه دارد/

کد خبر 197057

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha