به گزارش خبرگزاری شبستان، نمایش "کافه مک ادم" به کارگردانی محمد استاد محمد در بیست و نهمین جشنواره تئاتر فجر به نمایش درآمد.
"کافه مک ادم" که در "تالار چهارسو" تئاتر شهر به روی صحنه رفت، داستان کافه ای در شهر مونترال کانادا را روایت می کند که به دست یکی از ایرانیان مهاجر در کانادا تأسیس و تبدیل به پاتوقی برای ایرانیان مهاجر، از هر قشر و گرایشی شده است تا به محفلی برای گفت و گو، جر و بحث و یادآوری خاطرات گذشته بدل شود و از این رهگذر، غم تنهایی و غربت آن ها را به فراموشی سپارد. آن چه در پی می آید، یادداشتی است از کارگردان این نمایش درباره "کافه مک ادم":
در میان ده ایالت کشور کانادا، تنها ایالت "کبک" فرانسه زبان است و شهر "مونترال" یکی از سه شهر بزرگ کانادا، مهمترین شهر این ایالت به حساب می آید. مردم کبک ریشه ای فرانسوی دارند و این ریشه در مسیر تاریخ موجب باروری شده است. از معماری و تزئینات پیدا و پنهان خانه ها ، خیابان ها، باغچه ها، گل ها و گلدان ها گرفته تا تفکر، سلایق و دلبستگی های خاص و عام مردم...همگی بر هویت فرانسوی خود پای می فشارد.
جنگ های استقلال طلبانه مردم این ایالت با دولت مرکزی قدمتی تاریخی دارد ولی در سه چهار دهه اخیر فرهنگ زندگی آمریکایی مثل "بادسام" به جان هویت فرانسوی مردم کبک افتاده است.
نبض ایالت کبک در مونترال می تپد و در دهه هشتاد میلادی تپش نبض فعالیت های سیاسی مدنی مردم مونترال به اوج رسیده بود و همزمان با این اوج گیری، نخستین موج مهاجرت مردم ایران به سمت کانادا آغاز شد.
اهل ثروت در "ونکوور" جاگیر شدند. اهل کسب و کار به سمت "تورنتو" رفتند و شهر مونترال به عنوان "سه دیگر راه" سرپناهی شد برای رانده شدگان اجتماعی-فرهنگی و بازماندگان سازمان های سیاسی.
بخشی از خیابان سن لورن – طولانی ترین خیابان مونترال- همیشه مهاجرنشین بوده و هست. در نخستین سال های دهه 80 مهاجرین و پناهنده های ایرانی در ساختمان های ارزان قیمت این خیابان بیتوته کردند. رفته رفته فروشگاه های ایرانی، چلوکبابی، دفاتر وکالت پناهنده ها با مترجم فارسی، مراکز و سازمان های سلطنت طلب، مجاهدین و چریک ها هم حوالی همین خیابان تأسیس شد؛ به طوری که تقاطع "سن لورن" با "سن- کترین" رنگ و بویی چنان سبزه میدان خودمان پیدا کرد.
"کافه مک ادم" بیست سال پیش از آن تاریخ، به وسیله بچه های کنفدراسیون دانشجویی تأسیس شد. مک ادم نام گیاهی است گلدانی. همان گیاهی که در ایران با عنوان "پیچ" شناخته می شود. بوته ای کم توقع و سخت جان. در هر آب و هوایی زنده می ماند و رشد می کند. مشهور است اگر قلمه اش را بین دوتا نگ هم بگذاری ریشه می بندد و سبز می شود. شاخه در شاخه می پیچد و با سبزینه اش فضایی را پرطراوت می کند. مثل مهاجر در اوان مهاجرت.
پایان پیام/
نظر شما