دین حاکمیت عدل و قسط را معیار اعتبار جامعه می داند

عالی‌ترین هدف دین، تربیت انسان کامل است، که یکی از مساعد‌ترین بسترهای آن اقامه عدالت و قسط است. در واقع ارزش و اعتبار هر جامعه‌ای از منظر دین، به میزان دادگری و دادخواهی آن است.

 

 

خبرگزاری شبستان: اگر نگوییم بازگشتگاه همه معارف در آیات و روایات بر دعوت به عدل و عدالت پیشگی است باید اذعان نمود که حجم بسیار وسیعی از این معارف سهم این آرمان بلند پایه است.

اهمیت و نقش حیاتی عدالت در زندگی فردی و اجتماعی، همواره مورد تأکید آیات مختلف قرآن بوده و سفارش ائمه بزرگ شیعه نیز بر آنها دلالت دارد.

در منطق اسلام، نه تنها نظام تکوین بر اساس عدل استوار است[1] بلکه هموار کننده راهگذار پر پیچ و خم زندگی انسان برای نیل به سعادت واقعی و مقام شایسته خود است. این منشور بزرگ هدایت از سویی همواره در جای جای آیاتش انسان را بیم داده که هوا و هوس، عدل را در چنبره تسلیم خود فرو نکشاند[2]، از دیگر سو سفارش همیشگی‌اش این است که قامت بلند انسانیت را به زیور عدالت آراسته گرداند[3] و از این طریق خویش را از چنگ خودپرستی‌ها و دنیاطلبی‌ها دور و رها کند.[4]

در منطق قرآن، انگیزه نزول وحی و میزان آن است که هر چیز بر جایگاه واقعی‌اش، یعنی بر پایه عدل استقرار یابد و یکی از مهم‌ترین اهداف اجتماعی انبیاء نیز که عدالت اجتماعی است، بر همین محور اساسی در گردش می‌باشد.[5]ـ[6] وطومار عالم نیز به عدل برچیده می‌شود و بر پایه آن، کردارها به داوری نهاده می‌شود[7] در واقع شاه بیت و بیت الغزل آیات قرآن عدالت است و در بسیاری از آیات، آنچه که موجب نجات انسان از دغدغه‌های دنیوی و نجات او در جهانی دیگر و سعادت ابدی اوست گذر از شاهراه «ایمان» است. و مسئله و مشکل اصلی انسان که مانع رسیدن او بدین سعادت است ظلم می‌باشد. در فرهنگ و جهان‌بینی قرآن کریم که بزرگترین کتاب فراخوان به عدالت و اجرای آن است، اصلی‌ترین عامل رسیدن به ایمان و نجات، اقامه و افراشتگی عدل و عدالت‌پیشگی و اماته ظلم و ظلم‌ستیزی دانسته شده است.[8]

علاوه بر آیات قرآن، روایات امامان معصوم(ع) سرشار از حکمت‌های بالغه‌ای است که عدالت را نقطه حرکت و انتقال انسان از مبدأ تا منتهای هستی می‌داند و در این میان قوی‌ترین و برجسته‌ترین تعابیر از امیر عدالت و ایمان حضرت علی(ع) است و یکی از شاخص‌ترین کتبی که به حق می‌توان آن را کتاب عدالت نامید «نهج‌البلاغه» علی(علیه‌السلام) است و به تعبیر یکی از محققان، «اگر عدالت نهج‌البلاغه را نمی‌داشت مظلوم‌ترین روزگار بود و اگر نهج‌البلاغه عدالت را معنی نکرده بود، آیات قسط و عدل قرآنی تا ابد بی‌تفسیر می‌ماند. "آیات قسط قرآنی" که می‌رفت تا از گوش‌ها بیفتد و فراموش گردد به وسیله نهج‌البلاغه به فریاد بدل شد تا افراشته‌ترین چکاد‌ها و رازآلودترین هامون‌ها طنین‌افکن گشت؛ شاید ستارگان نیز در کهکشان‌ها این فریاد را شنیده باشند.»[9]

در نگاه روایات، عدالت به عنوان عنصری اساسی و حیات آفرین تلقی شده که در تمام شریان‌های احکام واقعی باید جاری باشد؛ این اصل اساسی که همه بشریت تشنه به فیض جرعه جام آنند.[10] در کلام امامان بزرگوار معصوم(ع) مایه زنده ماندن همه احکام دین،[11] پایداری و اقتدار حکومت‌ها،[12] مضاعف شدن برکات و رحمت خداوندگار،[13] فراهم آورنده امنیت و عافیت،[14] نگاهبان حیثیت والای دین خداوند و صیانت کننده هیمنه ی ارزش‌های متعالی، دانسته شده است که با اجرای آن نوید دنیای منهای فقر و بیدادگری که آرمانی دست‌یافتنی است با پژواک ایمان، هدایت و معنویت در همه آفاق طنین خواهد افکند.

به هر تقدیر در آیات قرآن و در روایات ائمه اطهار (ع) به ویژه در کتاب شریف نهج‌البلاغه امام علی(ع) عالی‌ترین هدف دین، تربیت انسان کامل قلمداد شده است اما پرورش چنین انسانی مطمئناً نیازمند زمینه‌های مناسب است که یکی از مساعد‌ترین بسترها عدالت و قسط است. در واقع ارزش و اعتبار هر جامعه‌ای از منظر دین، به میزان دادگری و دادخواهی آن است و ثبات هر حکومت وابسته به اجرای عدالت است. هر قدمی که جامعه از عدالت فاصله می‌گیرد از اعتبار خود فرو کاسته و ارزش خود را از دست داده است. این منابع اصیل دینی عدالت را به عنوان فلسفه تفکر اجتماعی خویش پذیرفته و آن را متاع کم‌بهایی نمی‌داند که به سوداگری سوداگران یا مبادله فرصت‌طلبان و سودجویان رود؛ چرا که طرفه گوهری است که ضمانت کننده ارزش‌های والای انسانیت است و آنچه ارزش انسانی را ضمانت کند، بهایی جز بهشت آن را ناچیز است. و افسوس که این رکن نظام هستی که شرف حقایق وابسته به آن است در بازار جور انسان معاصر به اشتراء جهل و تبعیض و افراط و تفریط‌های نابجا رفته است!

 

پی نوشت ها:

[1] . «الْعَدْلُ أَقْوَى أَسَاسٍ»، غررالحکم، ص 375.

[2]. «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‏ أَنْ تَعْدِلُوا» سوره نساء آیه 135.

[3] . «فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ» مائده آیه، 42.

[4] . «وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ» شورا آیه، 15.

[5]. مطهری، وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج2، نشر صدرا، چاپ هفتم، قم، 1377، ص 177 ـ 175.

[6] . «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» حدید آیه، 25.

[7] . «وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَة» انبیاء آیه، 47.

[8] . «فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خاوِیَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْلَمُون» نمل آیه 52.

[9] . حکیمی، محمد‌رضا، جامعه‌سازی قرآنی، قم، نشر دلیل ما، چاپ پنجم، 1382، ص 84 ـ 83.

[10] . امام صادق علیه‌السلام: «الْعَدْلُ أَحْلَى مِنَ الْمَاءِ یُصِیبُهُ الظَّمْآنُ.» میزان الحکمة، ج 6، ص 83.

[11] . علی علیه‌السلام: «الْعَدْلُ حَیَاةُ الْأَحْکَام»‏، غرر الحکم.

[12] . علی (ع): «العدل جنة الدّول»، غرر الحکم، ج 2، ص 69.

[13] . علی (ع): «بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَکَاتُ». غرر الحکم، ج 3، ص 205.

[14] . علی (ع): «وَ أَلْبَسْتُکُمُ الْعَافِیَةَ مِنْ عَدْلِی»، نهج‌البلاغه، خ 87.

منبع: ایسکا

انتهای پیام/ 115
 

کد خبر 201388

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha