خبرگزاری شبستان: آزادی بیان یکی از واژه های مهم ادبیات امروز جهان است و چیزی است که نه تنها به عنوان یکی از مطالبات مردم در جوامع بشری بلکه به عنوان یکی از مولفه های جامعه مترقی و متمدن شناخته می شود.
امروزه تمدن ها، جوامع و دولت ها برای نشان دادن سطح ترقی حکومت خویش و میزان موفقیت خود، وجود آزادی بیان را به عنوان یک شاخص مهم در نظر می گیرند.
اسلام نیز به عنوان یک متد زندگی و یک دین مترقی دیدگاه خاص خود را در مورد آزادی بیان می دارد. از نگاه اسلام، آزادی بیان امری نامحدود نیست و تحت قوانین و ضوابط مشخصی قرار می گیرد. تا زمانی که بیان و سخن در قالب این حدود باشد آزادی آن مطلقا وجود دارد و کسی حق ندارد که آن را از احدی سلب کند.
یکی از حدودی که در کلام بزرگان اسلام به عنوان یکی از حدود آزادی بیان مطرح می شود، بحث اضلال و گمراهی است. یکی از ملاک های آزادی بیان این است که این بیان جنبه گمراه کنندگی در سطح جامعه نداشته باشد.
روشن است که دینی که یگانه هدف خویش را رشد و تعالی ارزش های انسانی می داند نسبت به اموری که ارزش های انسانی را هدف قرار داده و انسان ها را از هدف اصلی خلقتشان دور می کند، واکنش نشان می دهد.
لذا آزادی بیان نیز محدود به عدم گمراه کنندگی آن شده است. با این تعبیر، می توان چنین برداشت کرد که یک جمله و کلام خاص می تواند در جایگاه های مختلف، درجات مختلفی از آزادی را داشته باشد. گاه یک مطلب که می تواند در یک جمع علمی به رشد و بالندگی علمی آن مجموعه کمک کند، در سطح جامعه می تواند مخرب و گمراه کننده باشد.
چرایی اهمیت اضلال در بیان
اما چرا در دین اسلام آزادی بیان در برخی موارد با چنین محدودیت هایی مواجه شده است؟ چرا اسلام نیز مانند جوامع امروز بشری، آزادی را به عنوان یک مولفه ارزشمند انتخاب نکرده و آزادی بیان را به عنوان یک افتخار، برای خود ثبت نکرده است؟
برای بررسی دقیق تر این پرسش ها، چند مورد را مورد بررسی قرار می دهیم:
۱- سطح و میران محدودیت بیان در اسلام: به راستی تعداد مواردی که آزادانه بیان کردن عقاید موجب اضلال و گمراهی عمومی می شود چقدر است؟ چه کسانی به گمراه کردن مردم می پردازند و هدف آنها چیست؟ قدری تفکر در مطلب روشن می سازد که عمده تفکر و عقاید مردم، جنبه گمراه کنندگی عام نداشته و حرف هایی است که در همان سطح و به سادگی پاسخ داده می شود. اشکالات و تشکیکاتی که اکثر مردم یک جامعه مطرح می سازند در بین خود آنها پاسخ داده شده و اتفاقا موجب رشد فکری و اعتلای نظری جامعه می شود. در نتیجه اکثر قریب به اتفاق اشکالات و شبهات که در جامعه از طرف مردم مطرح می شود از نظر اسلام نه تنها ممنوع و محدود نیست بلکه مورد استقبال قرار گرفته و به رشد دین کمک می کند.
۲- اشکالات علمی دقیق معمولا در محیط های مرتبط با آن مطرح می شود: اگرچه اکثر اشکالات و شبهاتی که در بدنه جامعه مطرح می شود در همان سطح و متناسب با خود توسط دیگر افراد مورد چالش قرار گرفته و بحث های علمی را ایجاد می کند اما اشکالات قوی و شبهات دقیق و مشکلی هم وجود دارد که از طرف قشر تحصیل کرده و متخصص در رشته های مرتبط با اسلام و دین شناسی مطرح می شود. این اشکالات اگرچه که توسط عامه مردم قابل هضم و پاسخ گویی نیست و نوعا موجب اضلال و گمراهی آنها می شود اما این اشکالات معمولا به بدنه جامعه سرایت نکرده و در محیط های علمی مطرح می شود. دلیل آن هم این است که معمولا یک دانشمند و متخصص، بیشتر علاقه مند است تا مطالب خویش را با متخصصین همرده خود مطرح کند و پاسخ های علمی و دقیق بشنود و هیچ گاه یک متخصص از اینکه بتواند یک فرد غیر متخصص را مغلوب و مجاب کند افتخار نمی کند.
۳- اشکالات طراحی شده: با توجه به دو بند قبلی روشن می شود که در حالت طبیعی و عادی تمام مباحث و عقاید در سطوح مختلف و در جایگاه های طبیعی خود توسط اسلام اجازه داده شده است و هیچ گونه محدودیتی برای آن اعمال نشده است. اما گاه عده ای تعمدا و یا گاه از روی غفلت اشکالات دقیق و پیچیده و شبهات گمراه کننده را در میان مردم عادی مطرح می کنند. در این میان نیز معمولا آنجا که تعمدی در کار نباشد، این اشکالات با حضور متخصصین مطرح می شود و پاسخ گویی به آن انجام می شود اما گاهی هم چنین اشکالاتی تعمدا سعی می شود که در جاهایی مطرح شود که علما و متخصصین در آنجا حضور نداشته و یا امکان پاسخ گویی برای آنها وجود ندارد. روشن است که چنین مواردی صرف نظر از غفلت ها می تواند طراحی ای جهت ضربه وارد کردن به اعتقاد طبقه متوسط و عمومی جامعه باشد. چرا که معمولا هر شخصی تلاش دارد مطلب خویش را با کسانی مطرح کند که از نظر علمی و تخصصی همرده و همردیف خود او باشند و یا اگر نیستند حد اقل شخص متخصصی حاضر باشد تا بتواند در حضور عموم مردم مطلب خویش را بر او ثابت کرده و یا اشکالات آن را بیابد. پس کسی که اشکالات دقیق و مطالب گمراه کننده را در جایی که امکان پاسخ گویی به آن نیست مطرح می کند واضح است که هدفش گمراه کردن مردم است و اسلام در جایی که هدف از بیان، دشمنی با دین است اجازه این کار را نمی دهد.
از آنچه گذشت می توان نتیجه گرفت که در اسلام، آزادی بیان در حد اعلای خود وجود دارد و حتی محدودیت بیانی که گاه به اسلام نسبت داده می شود به معنای واقعی محدودیت بیان نیست بلکه محدودیت دشمنی و گمراهی است. در اسلام آزادی بیانی که به طور طبیعی و در جایگاه حقیقی خود اتفاق می افتد محترم شناخته شده و مورد تشویق و ترغیب قرار گرفته است. محدودیت اسلام برای بیان نیست بلکه محدودیت برای دشمنی و اغوا و اضلال است. پس در اسلام آزادی بیان وجود دارد و محدودیت و ممنوعیت گمراهی و اعوا و فریب. و این شاخصه ی یک حکومت مترقی و متعالی است.
پایان پیام/
نظر شما