اصلی ترین مولفه شناخت پرهیزگاران چیست؟

بسیاری در دوره مدرن در مباحث معرفت شناسی راه شک و نسبیت را برگزیدند، این دسته از مبانی معرفت شناسی که راه یقین را بر عقل می بندد با ورود به عرصه دین پژوهی در دام کثرت گرایی می افتد.

خبرگزاری شبستان: چه رابطه ای میان علم و ایمان وجود دارد؟ رابطه اندیشه و تقوی و ایمان چیست؟ آیا مقوله دین و ایمان جدای از مقوله عقل و اندیشه است؟
از منظر اسلام ایمان دینی مبتنی بر عقل است. میان عقل و دین تضاد نبوده و رابطه ای تنگاتنگ میان آن دو وجود دارد. عقل و دین موید یکدیگر و یاری دهنده به انسان هستند تا در سایه شان به سعادت راستین دست یابد. شاید در خصوص حیطه کار عقل میان فرق اسلامی تفاوت باشد اما هیچ یک از فرق، کار عقل را به طور عام و کلی زیر سوال نمی برند.
متاسفانه در تاریخ مسیحیت شاهد جدائی دو مقوله ایمان و عقل هستیم. معمار لیبرالیسم دینی "شلایر ماخر" اندیشمند مغرب زمین نقش اعمال و عقاید و باورهای عقلانی و دینی را فرعی و ثانوی دانست وی هم چون کرکگور نقش گزاره ها و آموزه ها را در دین نفی کرد. وی تجربه خالی و تهی از اخلاق و عقاید را گوهر دین شمرد. گویی اصل و گوهر و مروارید دین تجربه و حس است و مابقی دین اعم از اعمال و عقاید و اخلاق دینی چون صدف هستند که با پیدا شدن گوهر به دور انداخته می شوند.

 

رابطه تنگاتنگ عقل و ایمان در اندیشه دینی
در اندیشه دینی میان ایمان و عمل و عقاید رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. اصول دین را نه با تقلید بلکه با عقل و اندیشه و تامل و تدبر باید دست یافت. مسائل دینی نه تنها با عقل در تضاد نیست بلکه موافق با عقل است و عقل نیز به مدد وحی به معارف ناب نائل می شود.
امام علی علیه السلام در یکی از خطبه ها به رابطه پرهیزگاران و اندیشه اشاره می کنند. این خطبه که "همام" نامیده شده و از خطبه‏هاى معروف امام (ع) است که با اسناد مختلف و طرق متعدد نقل شده است. یکی از خصوصیات پرهیزگاران توجه به عقل است و سعی می کنند خرد را نور هدایت قرار داده و با اکتساب نور از این موهبت الهی راه سلوک را پیموده و به قرب الهی واصل آیند.

مولا الموحدین (ع) در باب پرهیزکاران می فرمایند:
"در دین نیرومند،نرمخو و دور اندیش،با ایمانى مملو از یقین،حریص در کسب‏ دانش و داراى علم توام با حلم، میانه‏رو در حال غنا، در عبادت خاشع، در عین تهیدستى‏ آراسته، در شدائد بردبار، طالب حلال، در راه هدایت ‏بانشاط، از طمع دور، اعمال نیک ‏را انجام مى‏دهد اما باز هم ترسان است، روز را شام می سازد و همش سپاسگزارى است،شب ‏را به روز مى‏آورد و تمام فکرش یاد خدا است،مى‏خوابد اما ترسان است و بر می خیزد شادمان است ترس او از غفلت و شادمانى او به خاطر فضل و رحمتى است که به او رسیده، هرگاه نفس او در انجام وظائفى که خوش ندارد سرکشى کند او هم از آنچه دوست ‏دارد محرومش می سازد».

 

نفی آموزه های لیبرالیسم
برخلاف آنچه در لیبرالیسم جدید مطرح می شود و دین و ایمان را مقابل اخلاق و عقل می پندارند، در اسلام اخلاق و عقل و عقاید و اعمال است که ایمان را شکل می دهد. در دوره مدرن بسیاری در مباحث معرفت شناسی راه شک و نسبیت را برگزیدند. به دیگر بیان ما نه تنها یقین نداریم بلکه این ادعا که در باورهای خود از شک رهایی یافته و به یقین واصل شدیم، بی خردانه است. این دسته از مبانی معرفت شناسی که راه یقین را برای عقل بشر مسدود می کند وقتی به مباحث دین پژوهی وارد شود به تساهل و تسامح و نیز کثرت گرایی دین منجر می شود. بر اساس پلورالیسم دینی، تمامی ادیان و فرق برحق هستند و به بیان دقیقتر هیچ دین به حق نیست بلکه همه باید از ادعای درک کامل حقیت و حقانیت دین خود خودداری کنند.
امام علی علیه السلام در خطبه همام اشاره می کنند که یکی از مولفه های شناخت پرهیزگاران یقین و رهائی از شک است. پرهزیگاران علم و اخلاق را با هم دارند. نه چنین است که عالم بدون عمل باشند و نه آنکه جاهل صوفی مسلک باشند.


مولی الموحدین در ادامه خطبه آورده اند:
«روشنى چشمش در چیزى است که زوال در آن راه ندارد،و بى علاقه‏گى و زهدش درچیزى است که باقى نمى‏ماند،علم و حلم را به هم آمیخته و گفتار را با کردار هم آهنگ‏ساخته،....»
در این بخش از خطبه امام صریحا معیت و توام بودن علم و اخلاق و تدبر را گوشزد می کنند. گفتار مومن بر آمده از قلب و عقل او است. ابتدا مومن تفکر و تدبر می کند سپس سخن می گوید چنانچه حضرت در تمایز مومن و منافق آورده اند:
"به خدا سوگند،باور نمى‏کنم بنده‏اى زبانش را حفظ نکند تقوائى سودمند به دست‏آورد. زبان مؤمن پشت قلب او و قلب و عقل منافق پشت زبانش قرار دارد، یعنى مؤمن‏ هر گاه بخواهد سخنى گوید نخست مى‏اندیشد، اگر نیک بود اظهار مى‏کند و چنانچه ناپسند و بد بود پنهانش مى‏دارد. ولى شخص دورو و منافق آنچه بر زبانش آمد، مى‏گوید و پیش از آن ‏نمى‏اندیشد که کدام به سود و کدام به زیان اوست؟

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
«ایمان بنده‏اى درست و کامل نخواهد شد تا قلبش درست نشود، و قلبش درست ‏نمى‏شود تا زبانش درست نشود، و هرگز قلبش درست نمى‏شود تا زبانش درست‏شود!. (خطبه 176)
 

همگان به خیرش امیدوار و از شرش در امانند

امام علی در ادامه خطبه در باب صفات پرهیزگاران آورده اند:
آرزویش را نزدیک مى‏بینى، لغزشش را کم، قلبش را خاشع، نفسش را قانع، خوراکش را اندک، امورش را آسان، دینش را محفوظ، شهوتش را مرده و خشمش ‏را فرو خورده است همگان به خیرش امیدوار و از شرش در امانند، اگر در میان غافلان‏باشد جزو ذاکران محسوب مى‏گردد، و اگر در میان ذاکران باشد جزو غافلان محسوب ‏نمی شود.
ستمکار(پشیمان)را مى‏بخشد،و به آنکه محرومش ساخته عطا میکند،با آنکس که‏پیوندش را قطع کرده مى‏پیوندد،از گفتار زشت و ناسزا بر کنار است،گفته‏هایش نرم،بدیهایش‏پنهان،و نیکیهایش آشکار است.
نیکى‏هایش رو کرده و شرش رخ بر تافته است. در شدائد و مشکلات خونسرد و آرام‏، در برابر ناگواری ها شکیبا و بردبار، و در موقع نعمت و راحتى سپاسگزار است، نسبت‏به کسى که‏ دشمنى دارد، ظلم نمى‏کند و به خاطر دوستى با کسى مرتکب گناه نمى‏شود پیش از آنکه شاهد و گواهى بر ضدش اقامه شود خود به حق اعتراف مى‏کند،آنچه را به او سپرده‏اند ضایع نمى‏کند، و آنچه را به او تذکر داده‏اند به فراموشى نمى‏سپارد، مردم را با نام هاى زشت نمى‏خواند،به همسایه‏ها زیان نمى‏رساند، مصیبت زده را شماتت نمى‏کند، در محیط باطل‏ وارد نمى‏گردد و از دائره حق بیرون نمى‏رود، اگر سکوت کند سکوتش وى را مغموم نمى‏سازد،و اگر بخندد صدایش به قهقهه بلند نمى‏شود،اگر به او ستمى(از دوستان)شود، صبرمى‏کند تا خدا انتقام وى را بگیرد.
خود را در سختى قرار مى‏دهد اما مردم از دستش در آسایشند،خود را بخاطر آخرت‏به زحمت مى‏اندازد و مردم را در راحتى قرار مى‏دهد کناره‏گیرى او از کسانى که دورى‏مى‏کند از روى زهد و به خاطر پاک ماندن است،و معاشرتش با آنان که نزدیکى دارد توام با مهربانى و نرمش است دورکشى‏اش از وى تکبر و خود برتر بینى نیست،و نزدیکیش بخاطر مکر و خدعه نخواهد بود.
راوى مى‏گوید: هنگامى که سخن به اینجا رسید ناگهان‏«همام‏»ناله‏اى از جان برکشید که‏روحش همراه آن از کالبدش خارج شد.
امیر مؤمنان(ع)فرمود:آه من از این پیشامد مى‏ترسیدم.
سپس فرمود: مواعظ و پند و اندرزهاى رسا به آنان که اهل موعظه‏اند چنین مى‏کندف کسى عرض کرد:پس شما چطور اى امیر مؤمنان؟(یعنى توصیف پرهیزکاران با همام‏چنین کرد پس خود شما چطور؟)
امام(ع)فرمود:واى بر تو! هر اجلى وقت معینى دارد که از آن نمى‏گذرد و سبب ‏مشخصى که از آن تجاوز نمى‏کند،آرام باش دیگر چنین سخن مگوى این حرفى بودکه شیطان بر زبانت نهاد.
پایان پیام /
 

کد خبر 204435

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha