خبرگزاری شبستان: دین مفهومی است که بشر از ابتدای خلقت از طریق ارسال رسل با آن مواجه بوده و به طور فطری گرایش به آن دارد اما علی رغم این سابقه دیرینه هنوز هم از مفهومی است که ابهامات بسیار را با خود به همراه دارد. از این رو در سلسله مطالبی برگرفته از تفسیر المیزان یادگار گرانسنگ علامه طباطبایی (ره) که به همت دکتر پریش کوششی، دکترای فلسفه و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، محقق و مترجم آثار دینی و فلسفی استرخاج شده این مفهوم و ابعاد مختلف آن را بررسی میکنیم.
قرآن کریم خاطرنشان میسازد که اسلام و دین توحید اساس و ریشهاش فطرت است، و به همین جهت میتواند انسانیت را در زندگیش به صلاح بکشاند: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون» و به همین دلیل اقامه دین و نگهداری آن مهمترین حقوق قانونی انسانی است، همچنانکه در جای دیگر فرمود: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا، و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه».
قرآن آنگاه حکم میکند به اینکه دفاع از این حق فطری و مشروع، حقی دیگر است که آن نیز فطری است: «و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز».
به حکم این آیه قائم ماندن دین توحید به روی پای خود و زنده ماندن یاد خدا در زمین، منوط به این است که خدا به دست مؤمنین دشمنان خود را دفع کند، نظیر این آیه شریفه آیه: و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض.
و نیز در ضمن آیات قتال در سوره انفال این جمله را آورده که: «لیحق الحق و یبطل الباطل و لو کره المجرمون» و آنگاه بعد از چند آیه میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» که در این آیه جهاد و قتالی را که مؤمنین را بدان میخواند زنده کننده مؤمنین خوانده است و معنایش این است که قتال در راه خدا چه به عنوان دفاع از مسلمین و از بیضه اسلام باشد، و چه قتال ابتدائی باشد در حقیقت دفاع از حق انسانیت است و آن حق عبارت است از حقی که در حیات خود دارد، پس شرک به خدای سبحان هلاک انسانیت و مرگ فطرت و خاموش شدن چراغ درون دلها است و قتال که همان دفاع از حق انسانیت است این حیات را بر میگرداند و بعد از مردن آن حق دوباره زندهاش میسازد.
از اینجاست که هر خردمند هوشیار متوجه میشود که اسلام به منظور تطهیر زمین از لوث مطلق شرک و خالص ساختن ایمان به خدای سبحان باید حکمی دفاعی داشته باشد، چون قتال در آیاتی که از نظر خواننده گذشت قتال برای از بین بردن شرکهای علنی و وثنیت بود، نه شرکهای در لفافه و یا به منظور اعلای کلمه حق بر کلمه اهل کتاب و وادار ساختن آنان به پرداخت جزیه بود.
و در خود این آیات سخن از شرکهای در لفافه به میان آمده، میفرماید: که اهل کتاب به خدا و رسولش ایمان ندارند، و به دین حق نمیگروند، پس معلوم میشود هر چند به خیال خود دارای دین توحید هستند، و لیکن در حقیقت مشرکند، و شرک خود را پنهان میدارند، و دفاع از حق فطری انسانیت ایجاب میکند آنان را به دین حق وادار سازد.
و قرآن کریم هر چند بطور صریح حکمی درباره این دفاع بیان نکرده، لیکن با وعدهای که داده که مؤمنین علیه دشمنانشان روزی در پیش خواهند داشت، و با در نظر داشتن اینکه این وعده منجز نمیشود مگر با قتال علیه شرکهای در لفافه، از اینجا میفهمیم که خدای تعالی این مرتبه از قتال را هم که همان قتال برای اقامه اخلاص در توحید است تشریع نموده است، اینک آیاتی که وعده نامبرده را میدهد از نظر خواننده میگذرد: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق، لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون» و از این آیه روشنتر این آیه است که میفرماید: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر: ان الارض یرثها عبادی الصالحون» و باز از این هم صریحتر این آیه است که میفرماید: «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض، کما استخلف الذین من قبلهم، و لیمکنن لهم دینهم، الذی ارتضی لهم، و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی، لا یشرکون بیشیئا» چون از جمله: (مرا بپرستند) به قرینه جمله (و چیزی شریکم نسازند) فهمیده میشود منظور از عبادت عبادت بااخلاص و با حقیقت ایمان است.
و در آیه زیر میبینیم که بعضی از ایمانها را شرک میداند و میفرماید: «و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون» پس معلوم میشود خدا روزی را وعده داده که در آن روز زمین تصفیه شده، و خالص در اختیار مؤمنین قرار میگیرد، روزی که در آن روز غیر خدا پرستش نشود، و خدای تعالی بطور حقیقت پرستش گردد..
و بسا که بعضی توهم کنند: این وعده الهی مستلزم تشریع حکم دفاع نیست، چون ممکن است بدون توسل به اینگونه اسباب ظاهری بلکه به وسیله مصلحی غیبی این غرض حاصل گردد، اما این حرف با جمله لیستخلفنهم فی الارض... منافات دارد، برای اینکه استخلاف وقتی تحقق مییابد که عدهای از بین بروند، و یا از مکانی که بودند کوچ کنند، و عدهای دیگر جای آنان را بگیرند، پس مساله قتال در این جمله خوابیده.
علاوه بر اینکه آیه 54 از سوره مائده که تفسیرش خواهد آمد میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه، اذلة علی المؤمنین، اعزة علی الکافرین، یجاهدون فی سبیل الله، و لا یخافون لومة لائم.
و بطوریکه ملاحظه میکنید، به این معنا اشاره دارد، که به زودی به امر خدا دعوتی حقه و نهضتی دینی به پا خواهد خواست، و معلوم است که چنین دعوت و نهضتی بدون جهاد و خونریزی تصور ندارد.
با بیانی که گذشت پاسخ ایرادی که به حکم جهاد در اسلام کردهاند نیز داده میشود، چون اشکال کنندگان میگویند: نهضتهای دینی تا آنجا که از انبیای گذشته سراغ داریم طوری بوده که با جهاد سازش نداشته، چون دین انبیا در سیر و پیشرفتش تنها به دعوت و هدایت تکیه داشته، نه اکراه مردم بر ایمان، تا در صورت تخلف پای قتال به میان آید و در نتیجه خونریزی و اسیری و غارت مطرح شود، و بهمین جهت است که چه بسا اشخاصی چون مبلغین مسیحیت دین اسلام را دین شمشیر و خون دانسته، و بعضی دیگر دین اجبار و اکراه خواندهاند.
منبع: تفسیر المیزان، ج2، ص96
پایان پیام/
نظر شما