تعریف اسلام از تجمل چیست؟

برخی تصور می کنند که باید حس زیباخوهی را در انسان کشت. در حالی که کشتن این احساس، به معنای کشتن زمینه هایی است که می تواند انسان را به خدا نزدیک کند.

حجت الاسلام احمد مبلغی، رییس مرکز پژوهش های اسلامی مجلس در تبیین موضوع تجمل و تجمل گرایی در زندگی امروز به خبرنگار شبستان گفت: ما ابتدا می بایست میان دو مقوله تفکیک قایل شویم چرا که در غیر این صورت قادر نخواهیم بود الگوی صحیحی را بعنوان الگوی اسلامی به جامعه ارائه کنیم. مقوله اول در این زمینه ایجاد فضای تامین کننده حس زیبایی خواهی در زندگی و مقوله دوم متمرکز شدن، الویت دادان و افراط در ایجاد زندگی پرزرق و برق و دور شدن از ارزشهای دینی است.

وی افزود: در رابطه با مقوله اول اینگونه به نظر می رسد که ما می بایست آن را در زندگی ایجاد کنیم، یعنی ایجاد فضایی که حس زیبایی خواهی انسان را ارضاء کند. افرادی که با این حس مبارزه می کنند انسان و اسلام را بدرستی نشناخته اند. این احساس در ذات انسان است و انسان فطرتا گرایش به زیبایی دارد. برخورداری انسان از این حس و مواجهه او با زیبایی، کارکردهایی برای او دارد که از آن جمله می توان نجات از یک زندگی افسرده، قرار گرفتن در وضعیت نرمال و حتی گاه توجه پیدا کردن به خدا را نام برد.

نادیده گرفتن مقوله زیبایی خواهی و ضرورت تامین این نیاز در انسان  

حجت الاسلام مبلغی با اشاره به آیات قرآنی در این زمینه تصریح کرد: آیه قرآن در این خصوص به صراحت می فرماید؛قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ..» بگو چه کسی حرام کرده زینت هایی را که خدا برای بندگانش قرار داده؟ زینت به معنای زیبایی بوده و معنایی جز آنچه که در چشم انسان زیبا جلوه می کند و دارای وصف زیبایی است، ندارد. بنابراین نباید مقوله زیبایی خواهی و ضرورت تامین این نیاز در انسان را نادیده گرفت. اما مقوله دوم «تجمل» است. معنای لغوی تجمل، جمال خواهی است که دراینجا این معنا مقصود نیست. بلکه مفهومی از تجمل که مورد نفی و انکار قرار می گیرد و ما آن را ضد ارزش می دانیم، تجمل به معنای دیگریست.

رییس دانشگاه مذاهب با تبیین معنا و مفهوم مورد نظر در این بحث از تجمل گفت: مفهوم مورد نظر از تجمل در این بحث، داشتن یک رویکرد افراطی گسترده نسبت به ایجاد زندگی پرزرق و برق و فدا کردن سایر ارزشها و خصایص و حالات انسانی و اسلامی به پای این زرق و برق خواهی است. انسان از چنین چیزی منع شده است اما هرکوششی برای ایجاد یک صورت زیبا در زندگی را نباید تجمل محسوب کرد.

وی افزود: برخی تصور می کنند که باید این حس را در انسان کشت. در حالی که کشتن این احساس، به معنای کشتن زمینه هایی است که می تواند انسان را به خدا نزدیک کند. چون خداوند مبدا جمال است و گاه مشاهده جمال در زندگی، در طبیعت و یا در سایر شئون و مواجهه با جلوه های زیبا، می تواند برای انسان هایی که دارای استعدادهای معرفتی هستند، فرصتی جهت تقرب به خدا و حرکت به این سمت و سو باشد. آنچنان که از این زیبایی به مبدا زیبایی(خدا) انتقال پیدا می کنند و صدالبته که این زیبایی می بایست درحد مشروع و رعایت حدودی باشدکه در شرع برای انسان معین شده است.

رییس مرکز پژوهش های اسلامی مجلس مبارزه با زیبایی و تلاش برای کشتن حس زیبایی خواهی در انسان را کشتن فرصت انتقال به مبدا زیبایی و توجه به خدا دانست و یادآور شد: مبارزه با این حس ذاتی در انسان به مفهوم کشتن فرصت توجه به جلوه های زیبایی خدا در طبیعت است. چرا که اصولا بهترین فرصتهایی که انسان می تواند از طریق آن به خدایی که قابل دیدن نیست، برسد همین توجه کردن به آیات و نشانه های خداست. علاوه بر این که اصولا زیبایی خواهی، کارکردهایی ویژه در انسان داشته و او را در وضعیتی نرمال و با نشاط قرار می دهد که اگر در چنین حالتی نباشد، در نوع نگاه خود به زندگی و مواجهه با آن دچار اختلال می شود.

حس زیباخواهی انسان باید مقید به دو شرط باشد 

وی در تشریح اختلالات حاصل از عدم توجه به حس زیبایی خواهی انسان تصریح کرد: هنگامی که فرد در حالت نرمال و بانشاط قرار ندارد، موضوع توجه به خدا و انجام اعمال و رعایت حقوق نیز به درستی انجام نمی شود و گاه حتی انسان در فضای انتقام و عقده قرار می گیرد. بنابراین کشتن حس زیبایی خواهی در انسان، یعنی کشتن تمام این کارکردها و به تبع آن از بین بردن بسترهای لازم برای پیشرفت، خواه در مسایل معنوی و خواه در مسایل مادی. لذا آیه شریفه می فرماید: چه کسی حرام کرده است زینت هایی را خدا برای بندگانش ایجاد کرده؟
حجت الاسلام مبلغی با اشاره به محدوده و حدود این زیبایی خواهی در انسان گفت: حس زیباخواهی انسان باید مقید به دو شرط و دو قیدباشد تا بتواند در انسان تاثیرات لازم و مناسب ایجاد کرده و پاسخی برای نیاز او باشد و از سوی دیگر دچار کارکردهای سلبی و منفی نشود. آن دو قید نیز عبارتند از نخست؛ ضرورت رعایت حدود شرعی، یعنی اصل زیباخواهی یک امر معقول و فطری است اما رفتن به سمت زیبایی و ایجاد زندگی دارای زیبایی و حرکت بر اساس حس زیبایی خواهی مقید است به حدود شرعی. لذا امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: مومن بخشی از ساعات زندگی خود را صرف لذات حلال و زیبا می کند. یعنی حضرت وصف زیبایی را ذکر می کنند در مواردی که زیبایی و جمال در آن وجود دارد اما در عین حال حلال است و قیود شرع در آن رعایت شده است. بنابراین مومن باید در زندگی با زیبایی ها در تماس باشد.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: قید دوم در این زمینه مراقبت و صرفنظر کردن از زیاده روی است. هنگامی که در رفتن به سمت زیبایی خواهی، زیاده روی شود، دیگر از حالت زیبایی خواهی فطری و طبیعی خارج شده و تبدیل به یک بیماری یا امری خارج از حد معقول می شود و این یعنی زرق و برق خواهی. یعنی فرد بدنبال آنست که در فضایی پرزرق و برق و افراطی بسر برد. البته زرق و برق خواهی نیز،امری نسبی است به عبارت دیگر هنگامی که در جامعه ای اکثر افراد از زندگی ای درحد متوسط برخوردار هستند، زندگی در فضایی که بیش از حدمتوسط بوده و به شدت اشرافی و پرزرق و برق است، زندگی ای که برای دیگران عامل حسرت و ایجاد احساس نقص است، زرق و برق خواهی افراطی است.

الویت دادن به زیبایی ظاهری، زیبایی های رفتاری(اخلاق) راازبین می برد 

حجت الاسلام مبلغی افزود: این نوع زندگی در اطرافیان ایجاد زاویه کرده و در نوع نگاه، ذهن و نوع مواجهه و برخورد دیگران تاثیرگذار است. این زرق و برق خواهی اثری معکوس و نامطلوب در وضع انسان و جامعه خواهد داشت. چرا که در این نوع زندگی اولویتها تنها به مقوله زیبایی اختصاص یافته در حالی که حس های دیگری نیز در زندگی انسان وجود دارد. از سوی دیگر فردی که در چنین فضایی بسر می برد، دیگر نمی تواند با جامعه در تماس باشد لذا زیبایی های سلوکی را از دست می دهد. یعنی زیبایی های طبیعی، زیبایی های ظاهری و تجملات زندگی بعنوان یک اصل مدنظر قرار می گیرد در حالی که زیبایی رفتاری یا همان اخلاق از بین می رود.

رییس مرکز پژوهش های اسلامی مجلس تاکید کرد: انسان نمی تواند بخشی از زیبایی را فدای بخش دیگری کند. از دیگر آثار سوء افراط در این حس آنست که اطرافیان فردکه با او ارتباط دارند، در سایر شئونات نیز، دچار انفعال، واکنش منفی و حتی حسرت شده و گاه حتی حالت انتقامی پیدا می کنند. بنابراین اداره جامعه، اخلاقی و زیبا نخواهد بود و مناسبات نیز نازیبا می شود.
وی افزود: نفی تجمل به این معنا نیست که باید حس زیبایی خواهی را کشت،بلکه زیبایی خواهی را می بایست در زیبایی ها زندگی فردی، در زندگی اجتماعی، در ارتباط انسان با خود، با اطرافیان و حتی ارتباط با خدا تعمیق و گسترش داد.
پایان پیام/


 


 

کد خبر 220166

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha