خبرگزاری شبستان: درباره هیپنوتیزم و چیستی آن اختلافاتی بین دانشمندان علوم پزشکی و روانشناختی وجود دارد برخی آن را حالتی از تلقین پذیری فوق العاده می دانند، حالتی که اساساً نمی توان به وسیله تلقین های صددرجه ای کمتر آن را در شرایط عادی بیداری به وجود آورد. روانشناسانی هستند که با بررسی شباهت های میان خواب و هیپنوتیزم آن را حالتی از حالت های گوناگون خواب می دانند. برای دریافت علل رجوع فرقه های انحرافی متافیزیکی به هیپنوتیزم به بررسی این موضوع با عبدالرضا آتشین صدف، پژوهشگر پژوهشکده باقرالعلوم(ع) پرداخته ایم که مشروح این گفت و گو را می خوانید:
برای شروع گفتگو بفرمایید، آیا خواب و هیپنوتیزم با هم شباهت دارند؟
از جمله شباهت هایی که بین خواب و هیپنوتیزم وجود دارد روش هایی است که به کمک آنها فرد را هیپنوتیزم می کنند، بدین صورت که فرد را روی تخت می خوابانند او را وادار می کنند به نقطه معینی نگاه کند به او تلقین می کنند که در حال خوابیدن است، حرارت بدنش افزایش پیدا می کند دست ها و پاهایش سنگین می شوند به هیچ چیز دیگری نمی خواهد فکر کند و ...
شباهت های بیرونی هم بین خواب معمولی و خواب هیپنوتیزمی وجود دارد، مثلاً چشمها بسته است تنفس آرام و یکنواخت می شود فرد در برابر سروصدای افراد دیگر عکس العمل نشان می دهد اما این همه ماجرا نیست؛ دانشمندان با مطالعه و بررسی های مختلفی که به وسیله مغزنگار الکتریکی و الکتروانسفالوگراف انجام دادند متوجه شدند که اختلافات عمیقی بین خواب طبیعی و خواب هیپنوتیزمی وجود دارد مثلاً هنگامی که فرد در مرحله هیپنوتیزم عمیق قرار دارد، علائم مغزنگار حاکی از بیداری اوست علاوه بر این در خواب طبیعی فعالیت مغز کم می شود در حالی که این کاهش فعالیت مغز در خواب هیپنوتیزمی دیده نمی شود این اختلافات موجب شد تا برخی از دانشمندان این پدیده را به حالتی از خواب بلکه حالتی از فعالیت مغز بدانند.
درباره تاریخچه هیپنوتیزم و چگونگی پیدایش آن توضیح دهید؟
همانند بسیاری از پدیده های فوق روانی، آغاز هیپنوتیزم و مطالعات جدی درباره آن به فرانس آنتوان مسمر (1815-1734) بنیانگذار مسمومیم بازمی گردد.
مسمر در اوایل دهه 1770 با یک کشیش سیوعی به نام ماکسیمیلیان هل آشنا شد که به مسمر گفت با استفاده از مغناطیس به درمان هایی دست یافته است مسمر نیز برای درمان یکی از بیماران خود روش او را به کار برد.
درباره نیروی مغناطیس حیوانی و یا انرژی درمانی توضیح دهید؟
بنابر نظر مسمر بدن هر فرد حاوی میدان نیروی مغناطیسی است که در افراد سالم به طور منظم و در سرتاسر بدن آنها توزیع شده است، اما در افراد بیمار این توزیع به طور نامنظم صورت گرفته است با استفاده از مغناطیس، توزیع مجدد این میدان نیرو امکانپذیر می شود و بیمار سلامت خود را باز می یابد پس از مدت کوتاهی مسمر دریافت که استفاده از مغناطیس آهنی ضرورتی ندارد چون هر چیزی حتی چوب، نان و آب را که لمس می کرد خاصیت مغناطیسی پیدا می کرد، سرانجام اظهار کرد که اساساً به هیچ شیئی نیاز ندارد و صرف نگه داشتن دست نزدیک بدن بیمار کافی است تا تحت تاثیر نیروی مغناطیسی قرار گیرد، این میدان البته در برخی افراد قوی تر از دیگران است این افراد شفادهندگان طبیعی هستند و خود او یکی از آنها بود. امروزه از چنین فرضیه و نیرویی تحت عنوان مغناطیس حیوانی و گاهی انرژی درمانی یاد می شود.
آیا ادعاهای"مسمر" از سوی جامعه پزشکی پذیرفته شد و او توانست به مداوای بیماران بپردازد؟
جامعه پزشکی ادعاهای مسمر را نپذیرفت و او را متهم به حقه بازی کرد اما علاقه به چنین روش هایی در میان مردم روز به روز بیشتر می شد تا آنجا که مسمر به صورت گروهی به درمان بیماران با این روش می پرداخت فضا و صحنه ای که مسمر برای اینگونه درمان طراحی کرده بود نیز در نوع خود جالب است او بیماران خود را به دور حوض هایی پر از آب مغناطیس شده که میله های آهنی در آنها قرار داده شده بود جمع می کرد بعد با ردایی (عبا) به رنگ ارغوانی تند در مقابل آنها ظاهر می شد در حالی که عصایی زردرنگ خود را تکان می داد.
این تشریفات برای ایجاد بحران در بیمارانش انجام می گرفت در طول بحران بیمار معمولاً جیغ می کشید و عرق سرد می ریخت این درمان گروهی بسیار اثربخش بود و بسیاری از افراد ادعا می کردند که سلامت خود را بازیافته اند و اختلالاتی همچون نابینایی، فلج و اختلالات تشنجی آنها از بین رفته است.
شهرت مسمر روز به روز بیشتر می شد و البته جامعه پزشکان و حتی برخی شخصیت های مذهبی همچنان او را متهم به حقه بازی و همدستی با شیطان می کردند اما مسمر از ادعای خود دست نکشید در این زمان انجمنی برای بررسی ادعاهای مسمر تشکیل شد و طی آزمایش هایی اعلام کرد به نام مغناطیس حیوانی وجود ندارد و هر نتیجه مثبتی که از این روش درمانی به دست می آید به سبب تخیل است.
محبوبیت مسمر حدود 20 سال ادامه یافت تا اینکه آزمایش های تاثیرگذار هلم هولتز وجود مغناطیس حیوانی را زیر سوال برد و اثبات کرد که حالت خلسه را می توان بدون مغناطیس هم ایجاد و القا کرد.
خواب مصنوعی چه خصوصیاتی دارد؟
پس از مسمر "مارکیز پویسگر" که یکی از همکاران و عضو انجمن مسمر بود با آزمایش هایی دریافت که مغناطیس کردن به بحران شدیدی که مسمر ادعا می کرد، نیاز ندارد او با قرار دادن فرد در حالت خلسه آرامش بخش و خواب مانند، نشان داد که اگرچه فرد خواب است اما به صدای پویسگر پاسخ می دهد و از دستورات او پیروی می کند هنگامی که پویسگر به بیمار مغناطیس شده دستور می داد درباره چیز خاصی حرف بزند با فعالیت های حرکتی دیگری را انجام دهد او آن کار را انجام می داد و البته بعد از بیدار شدن چیزی از این وقایع را به خاطر نمی آورد.
پویسگر این خلسه خواب مانند را که جایگزین بحران شده بود، خواب مصنوعی نامید او دریافت که نتایج درمانی استفاده از خواب مصنوعی به اندازه بحران مسمر رضایتبخش است.
کشفیات تازه پویسگر حاکی از تلقین پذیری شدید افرادی بود که در خواب مصنوعی فرو می رفتند فلج ها و احساس های گوناگونی مانند درد با این روش کاملاً از بین می رفت و جلوه های هیجانی مختلفی مانند خنده و گریه طبق دستور در این حالت ایجاد می شد، این امر البته اختصاص به حالت خواب مصنوعی نداشت بلکه تلقین پیش از هیپنوتیزم نیز مشاهده شد یعنی در حالی که فرد در حالت خلسه قرار دارد مثلاً به او گفته می شد هنگام شنیدن نامش عمل خاصی مثل خاراندن بینی خود را انجام دهد فرد بعد از خارج شدن از حالت خلسه معمولاً این عمل را بی آنکه علت را بداند انجام می داد.
آیا بعد از اثبات بی اثر بودن خواب مصنوعی، هیپنوتیزم مورد اقبال واقع شد؟
پس از پویسگر چند پزشکی پیشنهاد کردند از هیپینوتیزم خواب مصنوعی هنگام عمل جراحی به عنوان بی حس کننده استفاده شود که البته طبق گزارش ها علیرغم مخالفت جامعه پزشکی این روش و پیشنهاد مورد استفاده قرار گرفت، اما هنگامی که گازهای بیهوشی مانند اتر کشف شد پزشکان روش هیپنوتیزم را کنار گذاشتند از این زمان به بعد ما شاهد دیدگاه ها و نظریاتی هستیم که درباره ماهیت هیپنوتیزم ارایه می شد.
چند دیدگاه درباره هیپنوتیزم وجود دارد، توضیح دهید؟
به طور کلی دو دیدگاه عمده درباره ماهیت هیپنوتیزم وجود دارد که هم اکنون نیز هر دو دیدگاه طرفداران خاص خود را دارد این دو نظر گاه عبارتند از رویکرد فیزیکی و رویکرد فوق طبیعی به هیپنوتیزم.
در رویکرد طبیعی و فیزیکی ادعا می شود که تمام سازوکارهای هیپنوتیکی در مغز و بدون شخص اتفاق می افتد و هیچ جهت و جنبه متافیزیکی و فوق طبیعی در آن وجود ندارد، شواهدی بر این فرضیه آورده می شود که از جمله آنها ثبت علایم این فعالیت به وسیله مغزنگار الکتریکی و نشان دادن فعالیت شدید مغز در حالت هیپنوتیک است.
اساساً رویکرد پزشکی و روانشناسی تجربی به پدیده هایی همچون هیپنوتیزم عموماً فیزیکالیستی و طبیعی است گویی پذیرش و باور امور غیرطبیعی و فراروانشناختی بر این دانشمندان باری گران است.
در مقابل این رویکرد نظریه های فوق طبیعی و فراروانشناختی قرار دارند که اظهار می کنند اگرچه فرآیند هیپنوتیزم و خواب مصنوعی در بدن و برای بدن اتفاق می افتد و هر چند با مغزنگار الکتریکی می توان امواج و نوسان های مغز را در آن حالت ثبت کرد اما این دلیل فیزیکی بودن آن نیست، زیرا این رویداد هنگامی اتفاق می افتد که حواس معمولی انسان به اصطلاح از کار افتاده است. بنابر ادعای فراروانشناسان رویدادی که بدون دخالت حواس انسان صورت گیرد فوق طبیعی و فراروانی است البته تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد و هیچ یک از دو گروه هنوز نتوانسته اند ادله ای قاطع بر ادعای خود ارایه کنند.
هیپنوتیزم چه اثرات و خطراتی می تواند داشته باشد؟
از سال 1996 از هیپنوتیزم به عنوان یک روش مستقل درمانی در طی کلاسیک طبقه بندی شده است در ایران نیز انجمن علمی هیپنوتیزم بالیتی ایران در سال 1369 با هدف گسترش استفاده از هیپنوتیزم در حیطه های مختلف پزشکی و در سال 1380 توسط کمیسیون انجمن های علمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به رسمیت شناخته شد.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته استفاده پزشکان از هیپنوتیزم در درمان بیماری های داخلی، جراحی های کوچک، استفراغ های ناشی از شیمی درمانی و نیز زایمان های بی درد و دندان پزشکی به خصوص در مواردی که به دلایل مختلف امکان بی حسی یا بیهوشی وجود ندارد، مبتنی بر موازین علمی است همچنین این روش به لحاظ علمی در برخی بیماری های روانی، مامایی، فیزیوتراپی و ... نیز کارآمد است.
اما با کمال تاسف برخی درمانگران پزشک و مدعیان منحرف اشیا جریان های معنوی با سوءاستفاده از این پدیده وارد حیطه های درمانی شده و اثرات بدی را بر افراد باقی گذرانده اند تا آنجا که برخی افراد از این طریق مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند.
هیپنوتیزم کردن مکانیسم های خاصی دارد که البته از برخی موارد به نظر ساده می آید اما خطرات جبران ناپذیری را به همراه دارد ناآشنایی و عدم تخصص هیپنوتیزم کننده در برخی موارد چه بسا منجر به مرگ بیمار می گردد، زیرا گاهی شخص توانایی برگرداندن فرد هیپنوتیزم شده به وضعیت طبیعی و به اصطلاح بیدار نمودن او را ندارد که در این صورت گاهی منجر به مرگ و یا اثرات روانی شدید و غیرقابل جبرانی می انجامد به همین دلیل توصیه اکید اندیشمندان حوزه علوم پزشکی و روانی و انجمن هیپنوتیزم ایران آن است که افراد به سادگی فریب مدعیان این توانایی را نخورند.
پایان پیام/
نظر شما