حسین اسرافیلی درباره شعر انقلاب به خبرنگار شبستان، گفت: شعر انقلاب در مقایسه با سنت شعری گذشته آرمانگرایی پررنگی دارد و اهداف و آرمانهایی را مطرح میکند. هنوز یک سال و اندی از انقلاب نگذشته بود که جنگ تحمیل عراق علیه ایران آغاز شد، خود به خود شعر انقلاب با شعر جنگ گره خورد و شعارهای انقلاب لازمهاش این بود که به زبان نظم هم گفته شود و در همه پدیدهها این اتفاق افتاد.
وی افزود: موضوع اصلیای که در شعر انقلاب هست با اهداف و آرمانهای امام راحل و انقلاب گره خورده است. یعنی آن تعریفی را که از شعر داریم و در گذشتههای دور تا به حال وجود داشته اهم از شاعرانگی، عناصر شعر، آرایهها، مخیل و عاطفی بودن کلام باید وجود داشته باشد و علاوه بر این، با موضوع درگیر روزگار خود سخن بگوید.
اسرافیلی خاطر نشان کرد: در مشروطه، شعرهای شاعران بزرگی مثل ملکالشعرا بهار را هم که نگاه میکنید شعارهای مشروطه را دارد. حتی او با زبان طنز کار کرده است. لازمه هر پدیدۀ اجتماعی این است که شعارهایش هم توسط شاعرانش داده میشود. در شعر انقلاب و دفاع مقدس هم همین اتفاق افتاد و بعد بستر مناسب خود را پیدا کرد. البته بسیاری از شاعران جوان بودند و در شعر انقلاب آن تجربه لازم را نداشتند.
وی خاطر نشان کرد: البته بسیاری از شاعرانی که آزادیخواه بودند کنار کشیدند یا سکوت کردند و یا به شعرهای عاشقانه رو آوردند. پس شاعران جوان وارد عرصه شدند و سنگرهای دفاع مقدس و انقلاب را پوشش دادند و این حرکت ادامه پیدا کرد و در طول زمان به یک زبان سالم و شسته رفته دست پیدا کردند.
وی تصریح کرد: مجموعه شعرهایی که اوایل انقلاب چاپ شد در قیاس با مجموعه شعرهایی که در پایان هشت سال دفاع مقدس چاپ شد از نظر ساده بودن زبان، دور بودن از شعارها و نزدیک شدن به شعور و بیان بسیاری از مفاهیم کاملاً متفاوت است. در اوایل انقلاب شعارها زیاد و شعر برای بیان خود با اسطورههای دینی دست به گریبان است. اما در شعرهای بعدی به جای اینکه به یک اسطوره توجه شود، مضمونها بیشتر دیده شد و موضوعیت اسطوره در شعر حضور یافت.
وی رویش اصلی جریان شعر انقلاب را در دوران قبل از انقلاب دانست و تصریح کرد: شعرانقلاب از زمان شاه وجود داشت. آنجا که استبداد بود و آنجا که شاعران مفاهیم اجتماعی را به کار بردند، جرقهها زده شد. منتها بعضیها در اثر استبداد حاکم مفاهیم اجتماعی را در لفافه بیان میکردند تاگیر نیفتند. اصل موضوع شعر انقلاب مبارزه با استبداد بود و اشعار پس از انقلاب منسجمتر و تدوین شدهتر به نظر میرسد.
وی از بزرگانی مثل مرحوم مهرداد اوستا یاد کرد و گفت: عزیزانی مثل مرحوم اوستا با کتاب «امام و حماسهای دیگر» مرحوم شاهرخی، سبزواری و مشفق بازمانده از آن نسلی بودند که به عنوان الگو و اسوه و راهنما، شاعران جوان را در این عرصه هدایت کردند. در کنار اینها میتوانیم از دکتر گرمارودی اسم ببریم که قبل از انقلاب نگاهش دینی و مذهبی بود و شعرش رنگ و بوی شعر آچارفرانسهای روزگار خودش را نداشت.
وی سپس گفت: شعر طاهره صفارزاده از پیش از انقلاب شعر پرخاش و اعتراض بود و بعد از انقلاب حضور وی در حوزه اندیشه و هنر اسلامی پررنگتر شد. در مجموعه «بیعت با بیداری» این شاعر، حتی از عنوان کتاب هم میتوان به علاقه ایشان نسبت به انقلاب و امام پی برد.
وی در ادامه این مطلب خاطر نشان کرد: کسان دیگری مثل نصرالله مردانی مفاهیم انقلاب را با مضامین نو و با استفاده از اسطورههای ملی بیان کردند. احمد عزیزی با مثنویهایش در عرصه شعر انقلاب تأثیرگذار بود و علی معلم نخستین مثنویای که خواند برای مرحوم شریعتی بود. تا آن موقع ما مثنوی را با وزنهای دیگر دیده بودیم و حتی تکرارها هم در آن تازگی داشت. این وزنها معمولا در غزل به کار برده میشد و ایشان در مثنوی به کار بردند.
وی از دیگر شاعران عصر انقلاب اسلامی نام برد و اضافه کرد: بعد از انقلاب شاعران جوانی رشد و نمو پیدا کردند، دکتر قیصر امینپور، دکتر سید حسن حسینی و مرحوم سلمان هراتی از این جملهاند که در نوع بیان، تازگیهایی را در شعر وارد کردند و تأثیرگذارانی بر شاعران شعر انقلاب محسوب میشوند.
پایان پیام
نظر شما