ولایت فقیه؛ نماد اسلامیت و جایگاه مهندسی نظام

ولایت فقیه نماد اسلامیت نظام و ضامن بقاء و مصونیتش از خطرات و انحرافات احتمالی و بحران های پیش رو است، بدون این ستون ادامه حرکت انقلاب اسلامی در مسیر ترسیم شده امکانپذیر نیست.

خبرگزاری شبستان: فرا رسیدن ایام دهه فجر انقلاب و یوم الله 22 بهمن بهترین زمان است تا به بررسی ارتباط ولایت فقیه به عنوان شاه بیت فقه سیاسی شیعه و انقلاب بپردازیم. البته در این مسیر بهتر است ابتدا جایگاه این مفهوم در نظام سیاسی اسلام به بحث گذاشته شود.

 

ولایت فقیه و نظام سیاسی اسلام
«ولایت فقیه» را می توان مهمترین و محوری ترین پایه و اساس نظریه سیاسی اسلام در عصر غیبت برشمرد، بر اساس نظام سیاسی اسلام وجود حکومت در جامعه امری ضروری است و بایستگی حکومت امری نیست که اختصاص به زمان حضور پیامبر (ص) و امامان معصوم علیهم السلام داشته باشد بلکه جامعیت و جاودانگی احکام اسلام اقتضاء می کند که وجود حکومت در عصر غیبت نیز امری ضروری باشد و از آنجا که «بر اساس بینش اسلامی خداوند رب و صاحب اختیار هستی و انسان‌هاست چنین اعتقادی ایجاب می کند که تصرف در امور مخلوقات خدا حتما با اذن خداوند صورت گیرد و چون حکومت و تنظیم قوانین مستلزم تصرف در امور انسان‌هاست، این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد یا از طرف او مأذون و منصوب باشد وقتی خداوند که منشا حقوق است حق حکومت و ولایت بر مردم را به پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام و یا جانشین امام معصوم واگذار نموده است، او حق دارد احکام الهی را در جامعه پیاده کند؛ چون از ناحیه کسی نصب شده است که همه هستی و حقوق و خوبی‌ها از اوست»[1] بنابراین بر اساس نظام سیاسی اسلام منبع مشروعیت حکومت، الهی بوده و از ولایت تشریعی و یا اراده تشریعی خداوند سرچشمه می گیرد، زیرا اساسا هیچ‌گونه ولایتی جز با انتساب به نصب و اذن الهی، مشروعیت نمی یابد. تامل در ادله عقلی و نقلی[2] که در منابع اسلامی آمده حاکی از آن است که در عصر غیبت تنها فقیهانی که دارای صلاحیتها و شایستگی‌های علمی، عملی و اخلاقی باشند، حق حکومت دارند و از مشروعیت حکومت برخوردار هستند در حقیقت مشروعیت حکومت فقها زاییده نصب عام آنان از سوی امامان معصوم علیهم السلام است که آنان نیز منصوب خاص از جانب خدای متعال هستند.
بنابراین ولایت فقیه شالوده و جوهره اصلی حکومت اسلامی در دوره غیبت است و تنها شکل مشروع حکومت اسلامی در عصر غیبت در چارچوب «ولایت فقیه» تبلور پیدا می کند با روشن شدن نقش محوری «ولایت فقیه» در نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت نقش ولایت فقیه در انقلاب اسلامی آشکار می گردد انقلاب اسلامی -که بر پایه نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت و نظریه «ولایت فقیه» و بر مبنای الگوی حکومت اسلامی در عصر غیبت شکل گرفته است- در جریان شکلگیری و تداوم حرکت پربرکت خویش، نقش محوری، جایگاه اساسی و قدرت و نفوذی نظیر ولایت فقیه را به خوبی به نمایش گذاشت.

 

نقش ولایت فقیه در روند شکلگیری انقلاب اسلامی
در جریان شکلگیری انقلاب اسلامی طرح نظریه «حکومت اسلامی» از سوی مرحوم امام که در سال 1348 در نجف اشرف صورت گرفت انگیزه مشخص و منسجم نوینی را در مردم ایجاد نمود و راه اصیل مبارزه مکتبی اسلام را گشود «هنر بزرگ مرحوم امام آن بود که مباحث تئوریک و نظریه‌پردازی ولایت فقیه که پیشینه آن به آغاز عصر غیبت بر می گشت، را از شکل فقهی و محدود خود خارج ساخت و به نظریه‌ای سیاسی تبدیل نمود و بر اساس آن نظام سیاسی جدیدی را بر پایه احکام اسلام پی ریخت.[3] مرحوم امام کاری را که در محور فقه انجام دادند، این بود که دست «ولایت فقیه» را که در محدوده مسایل فرعی محبوس بود، گرفتند و از قلمرو فقه بیرون آوردند و در جایگاه اصلی خود یعنی علم کلام نشاندند و سپس این مسأله را با براهین عقلی و کلامی شکوفا ساختند، به نحوی که بر همه مسایل فقه سایه افکند و نتایج فراوانی به بار آورد که یکی پس از دیگری شاهد آن بودیم از نظر امام(ره) فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت امام زمان (عج) همه پست های اعتباری امام معصوم علیه السلام را داراست و آن هم نه در حد حق و سمت وضعی محض، بلکه همراه با تکلیف الزامی یعنی بر فقیه واجب است که نظام اسلامی را تاسیس کند و در برابر طغیانگران به مقابله برخیزد و حکومت اسلامی را بر اساس کتاب و سنت معصومین علیهم السلام پی‌ریزی کند»[4]
طرح حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه از سوی امام(ره) انگیزه مشخص و هماهنگی و انسجام لازم را در میان مردم ایجاد نمود، در حقیقت اگر چه ایدئولوژی انقلاب بر پایه مکتب اسلام و بر اساس منابع اصلی آن یعنی قرآن و روایات مورد تردید نبود، ولی از آنجا که 14 قرن از زمانی که حکومت اسلامی واقعی و به صورت عینی و عملی برقرار بوده است، می گذشت و به ویژه در غیبت امام زمان (عج) و با توجه به تحولات عظیم اجتماعی که در طول چهارده قرن رخ داده است بر مردم روشن نبوده که آن حکومت اسلامی که می بایست بر خرابه‌های رژیم سلطنتی پایه‌ریزی شود چگونه حکومتی است و با مسایل مختلف و بخصوص پدیده های نوین عصر حاضر، چگونه رفتار خواهد کرد، در چنین شرایطی بود که امام با طرح اصل ولایت فقیه چارچوب اصلی حکومت اسلامی را مشخص نموده و به مردم ارائه داد.
بر این اساس نقش ولایت فقیه در جریان شکل گیری انقلاب اسلامی را می توان نقش معمار و ایدئولوگ انقلاب و رهبری و سازماندهی و انسجام روند انقلاب برشمرد که این نقش به زیباترین شکل توسط مرحوم امام انجام گرفت. جایگاه ویژه ولایت فقیه در نظام اسلامی و نفوذ معنوی آن، رهبری نظام را از رهبری صرف به مراد و ماوای مردم تبدیل نمود که پیوند عمیق مردم و همراهی و همدلی آنان را به دنبال داشت و به تعبیر زیبای شهید مطهری(ره) بی‌شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش‌ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است، اما مطلب اساسی چیز دیگری است و آن این که ندای امام خمینی(ره) از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی‌خاست. مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب علیهم الاسلام، سلمان، ابوذر ... و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه‌ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند، علی (ع) را و حسین (ع) را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند»[5]

 

نقش ولایت فقیه و تداوم انقلاب
نقش ولایت فقیه در تداوم انقلاب اسلامی، در هدایت، جهت‌دهی و ترسیم خط‌مشی‌های کلی و کلان کشور و جلوگیری و مقابله با انحرافات و توطئه‌ها متجلی شده است و در حقیقت ولایت فقیه به مثابه نماد اسلامیت نظام و ضامن بقاء و مصونیت آن از خطرات و انحرافات احتمالی و بحران های پیش رو است، بدون شک بدون این ستون اصلی و رکن اساسی نظام جمهوری اسلامی ادامه حرکت انقلاب اسلامی در مسیر ترسیم شده امکانپذیر نمی‌باشد رهبری هوشمندانه امام(ره) و مقام معظم رهبری به خوبی ترسیم کننده نقش و جایگاه ولایت فقیه در تداوم انقلاب اسلامی و ادامه مسیر پرخطر آن است که بر کسی پوشیده نیست.
سخن را با کلامی کوتاه و جامع از مقام معظم رهبری در مورد جایگاه ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی به پایان می بریم، ایشان فرمودند «ولایت فقیه جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت‌ نظام و جلوگیری از انحراف آن است، پاسداری و دیده‌بانی حرکت کلی نظام به سمت هدف های آرمانی و عالی‌اش مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است.[6]

پی نوشت ها:
[1] . مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه سیاسی اسلام، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1378،ج2،ص40 و 41
[2] . ر.ک به: ولایت فقیه، ولایت فقاهت وعدالت، عبدالله جوادی آملی،قم: مرکز نشر اسراء،1378،ص150 تا184
و امام خمینی(ره) و حکومت اسلامی (پیشینه و دلایل ولایت فقیه)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1378
[3] . جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی ایران، قم: نشر معارف،1384،ص179
[4] . جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، 1378،ص277و278
[5] . مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا،1368،ص119
[6] . روزنامه کیهان 16/3/83، «سخنرانی مقام معظم رهبری در مراسم سالگرد ارتحال امام (ره)، 14/3/83.
منبع: اندیشه قم
پایان پیام/

 

کد خبر 227713

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha