به گزارش خبرنگار شبستان، حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رییس موسسه حکمت و فلسفه ایران در سلسله درس گفتارهای "تمامشدگی مدرنیته و ناتمامی صیرورت در انقلاب اسلامی" چهارشنبه، 25 بهمن طی نشستی با موضوع "فرآیند مدیریتی و روش شناسی تحول علوم انسانی" به سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدا با بیان اینکه اصطلاح علوم اسلامی در معانی مختلفی به کار رفته است، اظهار کرد: این معنا گستره های متفاوتی را شامل می شود، گاهی اوقات به معنای هر دانشی است که مربوط به انسان می شود که در این فضا علم پزشکی نیز در دسته علوم انسانی قرار خواهد گرفت.
حجت الاسلام خسروپناه تصریح کرد: گاهی به علومی جز دانش های غیرمهندسی و پایه، علوم انسانی گفته می شود و در معنای سوم نیز این علوم را منحصراً به علوم رفتاری و اجتماعی محدود می کنند.
رییس موسسه حکمت و فلسفه ایران عنوان کرد: به شخصه در تعریف فرآیند مدیریتی و روش شناسی تحول علوم انسانی، این علوم را به معنای عام قلمداد می کنم، اما در باب روش شناسی معتقد نیستم که بشود روش شناسی عامی را نظیر آنچه که پیشتر بدان اشاره شد، ارایه داد چرا که روش شناسی علوم رفتاری و اجتماعی با روش شناسی علوم عقلی تفاوت دارد.
وی ادامه داد: اساساً تحول جزو ذات علم است، مگر کسی می تواند بگوید ما معتقد به تحول علوم انسانی نیستیم، مهم آن است که آیا می توان فرآیند مدیریتی را برای این دانش قائل شد که به زعم من به طور کلی تحول علم مدیریت پذیر است.
حجت الاسلام خسروپناه ابراز کرد: اینکه در مدیریت و تولید علم به چه نتیجه ای خواهیم رسید روش شناسی ما را جهت می دهد، بنابراین در بحث مدیریت تحول باید به سه مولفه بهینه سازی، بومی سازی و اسلامی سازی توجه داشته باشیم.
وی بیان کرد: در بهینه سازی که بیشتر گروه های علمی و مدیریت کلان وزارت علوم می توانند در آن نقش داشته باشند به این مولفه منوط است که نگاهی به رشته های مختلف علوم انسانی و سرفصل های این علوم و نیازهای جامعه داشته باشد، بنابراین در این رابطه کارشناسان باید در مورد پژوهش و آموزش به تامل بپردازند.
رییس موسسه حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: هم اکنون اکثر مجلات علمی و پژوهشی در کشور از زمان انتشارشان عقب هستند، یکی از دلایل این امر آن است که این مجلات به اندازه کافی مقاله دستگیرشان نمی شود چرا که به اندازه فراوانی تخصصی شده اند.
وی ابراز کرد: معتقدم در بهینه سازی مرتباً باید سرفصل ها را تغییر داده و حداقل فعلاً آنها را چندان جزیی نکرد، چرا باید مجلات را محدود کنیم تا مقاله گیرشان نیاید و چرا باید مجلات علمی و پژوهشی فصلنامه باشد، معنا ندارد که مجلات علمی و پژوهشی البته به زعم من فصل نامه ای باشد.
حجت الاسلام خسروپناه گفت: گسترش رشته ها در این اندازه مطلوب نیست، مثلاً در رشته ادیان 67 گروه آموزشی عرفان و ادیان داریم که 7 گروه مربوط به دانشگاه های دولتی و 60 مورد برای پیام نور است، در نظر بگیریم که در کل کشور مگر چند استاد ادیان و عرفان داریم و اساساً چقدر در این رشته ها دانشجو خواهیم داشت، این سوالات در پاسخ به بهینه سازی علوم انسانی برمی گردد.
وی در مورد بومی سازی علوم انسانی ابراز کرد: این مولفه یعنی کشف نظریه های مربوط به علوم انسانی، ناظر به نیازهای جامعه ایرانی است. چرا که در علوم انسانی و در حوزه رفتارهای اجتماعی به دنبال معرفی انسان کلی نیستند بلکه می خواهند انسان تحقق یافته را معرفی کنند.
حجت الاسلام خسروپناه عنوان کرد: شناخت انسان در کشورهای دیگر و همچنین شناخت او در ایران متعدد است به این معنا که مولفه هایی که در رابطه با تعریف انسان در دیگر ملل ارایه شده است قطعاً برای جامعه ما پذیرفته نیست؛ چرا که در هر جامعه ای ارزش های انسانی بر نوع رفتار آنها اثر دارد. بنابراین نظرات متفاوت می شود. از این رو، در بومی سازی محققان باید مرتبا انسان تحقق یافته در جامعه و مناطق مختلف ایران را بررسی کنند.
رییس موسسه حکمت و فلسفه ایران با اشاره به مرحله سوم یعنی اسلامی سازی علوم انسانی ابراز کرد: در این که مقصود از اسلامی سازی چیست بحث های زیادی وجود دارد، زمانی تصور از اسلامی سازی پژوهش سوژه های اسلامی در علوم انسانی است که مقصود من از اسلامی علوم انسانی این تعریف نیست، معنای دوم آن است که از نظریه های علوم انسانی در راستای اهداف جامعه اسلامی بهره ببریم که این مورد نیز مراد من نخواهد بود.
وی در این راستا تصریح کرد: مقصود از اسلامی سازی آن است که علوم انسانی مبتنی بر مبانی و روش شناسی اسلامی اعم از مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و ارزش شناختی باشد.
حجت الاسلام خسروپناه عنوان کرد: کار علوم انسانی فقط مطالعه انسان تحقق یافته است، این علوم ارزش ها را نیز بیان می کند، بنابراین مبانی ارزش شناختی در آن جایگاه خاصی دارد و به شخصه معتقدم علوم رفتاری و اجتماعی به 4 مولفه (توصیف انسان مطلوب، توصیف انسان محقق و موجود، نقد انسان محقق، تغییر انسان محقق و انسان مطلوب) تقسیم می شود و بنابراین از آنجایی که می خواهد تغییر ایجاد کند از ارزش ها بهره می گیرد.
این پژوهشگر افزود: یکی از علل تفاوت نظریه ها در علوم انسانی همین تفاوت در مبانی است، انسان دینی هستی شناسی و معرفت شناسی خاصی دارد یعنی همانطور که (مازلو) از مبانی اگزیستانسیالیستی بهره می برد یا پیاژه از مبانی فلسفه کانت، یک محقق و روانشناس نیز می تواند از 4 دسته مبانی یاد شده بهره ببرد و به این معنی دانش می تواند اسلامی شود.
حجت الاسلام خسروپناه در پایان خاطرنشان کرد: اگر دوستان مدیریتی و فلسفی کنار یکدیگر بنشینند و گفتگو کنند، می توانند مبانی علوم را استخراج کرده و به نتیجه برسند که این حوزه به پژوهش های میان رشته ای نیاز دارد.
پایان پیام/
نظر شما