خبرگزاری شبستان: هر نهضت و انقلابی در مسیر تکوین خود مراحل مختلفی را پشت سر میگذارد. در این میان تفاوتی ماهوی میان اهداف و خواستههای انقلابیون در دوران قبل و پس از پیروزی انقلاب وجود دارد. تا زمانی که انقلاب به پیروزی نایل نگردیده بود، مهمترین خواستهی مخالفین، حول محور سرنگونی نظام مستقر متمرکز میشود و تمام تلاشهای آنان در راستای تحقق همین هدف سازمان مییابد. اما مرحلهای که بیشک اهمیت آن از دوران مبارزه بیشتر بوده و در واقع به ثمر نشستن تلاشها و کوششهای انقلابیون در گرو موفقیت در این مرحله میباشد، درست از فردای روز پیروزی آغاز میگردد.
نفی رژیم مستقر و براندازی آن، زمانی میتواند به صورت واقعی تحقق یابد که برنامهای مشخص برای دوران پس از پیروزی وجود داشته باشد. چه بسا نهضتها، قیامها و انقلابهایی که به دلیل فقدان برنامهای مشخص برای دوران بعد از پیروزی نابود شده و یا به انحراف گراییدهاند و چه بسیار سازمانها، گروهها و تشکلهای مخالف و مبارز که پس از مدتهای مدید تلاش و مبارزه در راه پیروزی به دلیل عدم برنامهای مدون و مشخص برای آینده متلاشی شدهاند. چنین مبارزههایی به هیچ وجه حایز پیروزی کامل نبودهاند. موفقیت و پیروزی واقعی زمانی تحقق مییابد که مبارزین و مخالفین ضمن نفی رژیم موجود و تلاش برای براندازی آن، آلترناتیو مشخصی برای جایگزینی ارایه دهند.
در جریان نهضت اسلامی ایران، به واسطهی رهبری امام خمینی(ره) در حالی که مبارزهها و تلاشهای مردم برای براندازی رژیم پهلوی به بهترین نحو انجام میگرفت، برنامهای مشخص برای زمان پس از پیروزی تعیین و از این رهگذر بدیل و آلترناتیوی بیبدیل برای آیندهی حکومت ایران از سوی رهبر جنبش تعریف شده بود. امام خمینی(ره) در اوج مبارزهها و در بحبوحهی انقلاب در پاسخ پرسشگران از وضعیت آیندهی ایران و نوع نظامی سیاسی که میبایست پس از سرنگونی رژیم در ایران استقرار یابد، پاسخی آشکار ارایه کردند که نشان از دوراندیشی، آیندهنگری و دقت نظر خاص رهبری انقلاب برای آیندهی حکومت ایران داشت. امام در پاسخ به این سؤال که «در واقع عمل شما دارای چه جهتی است و چه رژیمی را میخواهید جانشین رژیم شاه کنید؟» فرمود: «بدون چون و چرا حفظ رژیم شاه غیر قابل قبول است. ما پیوسته با آن مخالف بودهایم. سرنگونی آن هدف غیر قابل تغییر مبارزهی ملت ماست. به علاوه این شکل حقوقی رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتوای آن مهم است. طبیعتاً میتوان یک جمهوری اسلامی را در نظر گرفت.»[1]
به طور کلی میتوان این نظرهای مختلف را در سه دسته به شرح زیر طبقهبندی کرد:
1. طرفداران نظریهی «جمهوریاسلامی» که امام در رأس آن قرار داشتند و اکثریت مردم نیز به تبعیت از ایشان، این نظریه را تأیید میکردند.
2. طرفداران نظریهی «جمهوریدموکراتیک» که عمدهترین اعضای این طیف، ملی ـ مذهبیها بودند و مهندس بازرگان و همفکرانش در دولت موقت در رأس آن قرار داشتند.
3. گروههای سیاسی خرد و پراکندهای که طرفدار «جمهوری» مطلق یا عناوین دیگری از قبیل «جمهوریدموکراتیکخلق» بودند. از مهمترین اعضای این طیف باید از گروههای چپ و مارکسیستها یاد کرد.
بنابراین دموکراتیک بودن عنوان نظام در شکل و محتوا، در زمان یاد شده با کمی تفاوت از سوی احزاب و گروههای سیاسی مختلف و حتی شخصیتهای مستقل تبلیغ میشد. در این میان اعضای جبههی ملی همزمان با سایر گروهها و البته پر سر و صداتر از دیگران با عنوان جمهوریاسلامی که از سوی امام پیشنهاد شده بود، مخالفت کردند و حمایت خود را از جمهوری دموکراتیک اعلام نمودند. بهطوری که «داریوش شایگان»، از اعضای قدیمی «جبههی ملی» در این زمان، خواستار دولتی مدرن و دموکراسی واقعی مانند دولت آلمان شد[4] و دبیر کل حزب «ایران» نیز جمهوری اسلامی را یک مجهول مطلق میدانست و حمایت خود را از جمهوری دموکراتیک ایران اعلام کرد. وی اعتقاد داشت چون که اکثر ایران مسلمان و متأثر از اسلاماند. بنابراین اسلام همیشه در تار و پود رژیم ما حضور دارد و بافت و آیین ما را تشکیل میدهد؛ بر اساس این اعتقاد، وی عنوان پیشنهادی جمهوری اسلامی را در این زمان، الگوی جمهوری مبهم دانست که مخالف دموکراسی و آزاداندیشی است.[5]
ما فرمهای غربی را نمیپذیریم!
پس از برخاستن زمزمههایی مبنی بر مخالفت با نظام پیشنهادی امام از سوی برخی جریانهای سیاسی، امام خمینی در بیانیهای که در تاریخ 9 اسفند ماه 1357، به هنگام ترک تهران به سوی قم منتشر گردید، اعلام نمودند که در رفراندوم آینده «من به جمهوری اسلامی رأی میدهم» و از مردم نیز خواستند تا به «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد رأی دهند.» ایشان در سخنان دیگری در هنگام ورود به قم، استفاده از لفظ «دموکراتیک» برای رژیم اسلامی را تقبیح نموده، تصریح داشتند: «ما فرمهای غربی را نمیپذیریم» و بار دیگر لفظهای مختلف را برای عنوان نظام رد کرده و تنها بر «جمهوریاسلامی» تأکید نمودند.[6] همچنین، امام در یک سخنرانی در تاریخ 18 اسفند57 اظهار داشتند: «... من متأسفم از این اشخاص که دعوی ملیت میکنند و با اغراض ملت مخالفت میکنند. آنها سر سپردهی اجانب هستند و میخواهند مسایل را برگردانند به حال اول، یا بکشند طرف چپ یا بکشند طرف راست ... این که میخواهند توطئه کنند، ... منحرف کنند ملت ما را، ... اختلاف بیندازند بین قشرهای ملت، اینها توطئهگر هستند و ما ساکت نمینشینیم و ما آنها را تأدیب میکنیم.»[7]
اعضای جبههی ملی همزمان با سایر گروهها و البته پر سر و صداتر از بقیه با عنوان جمهوری اسلامی که از سوی امام پیشنهاد شده بود، مخالفت کردند و حمایت خود را از جمهوری دموکراتیک اعلام نمودند؛ به طوری که «داریوش شایگان»، از اعضای قدیمی «جبههی ملی» در این زمان خواستار دولتی مدرن و دموکراسی واقعی مانند دولت آلمان شد.
امام در سخنان دیگری مواضع ملیگرا را مورد نقد قرار داد و فرمود: «اینهایى که مىبینید که اجتناب از این دارند، حتماً باید اسم دیگرى روى آن باشد، اسلام نباشد هر چه مىخواهد باشد، اینها سرپوش مىخواهند بگذارند روى مقاصد خودشان؛ آن مقاصدى که بر خلاف مسیر ماست، با اسم یک نفرى که ملى است. مسیر ما مسیر نفت نیست؛ نفت پیش ما مطرح نیست. ملى کردن نفت پیش ما مطرح نیست. این اشتباه است. ما اسلام را مىخواهیم، اسلام که آمد نفت هم مال خودمان مىشود. مقصد ما اسلام است. مقصد ما نفت نیست تا اگر یک نفر نفت را ملى کرده، اسلام را کنار بگذاریم براى او سینه بزنیم ...»[8]
مواضع امام به شدت مورد حمایت اکثریت مراجع و روحانیون قرار گرفت و آنان در سخنان و اعلامیههای خود ضمن حمایت از جمهوری اسلامی به عنوان نظامی مطلوب از مردم خواستند در انتخابات پیش روی به آن رأی دهند.[9] علاوه بر امام، شخصیتهای انقلابی دیگری که در راستای آرمانهای انقلاب حرکت میکردند اعتقادی به اضافه نمودن پسوند و یا پیشوندی دال بر دموکراتیک بودن جمهوری اسلامی نداشتند. آنان بر این باور بودند که افزودن این لفظ کاملاً بیمورد است. شهید «مطهری» در این باره معتقد بود: «... در عبارت جمهوریدموکراتیکاسلامی، کلمهی دموکراتیک حشو و زاید است.»[10]
این اعتقاد بعدها از سوی اشخاصی که با اصرار خواستار افزودن عباراتی به جمهوری اسلامی بودند نیز به نوعی ابراز شد. به گونهای که مهندس بازرگان اظهار داشت: «کلمهی جمهوری دموکراتیک، اختراع و ابداع وی نبوده، بلکه اصرار وی بر این مفهوم، ناشی از احترامی بوده که مادهی اول اساسنامهی شورای انقلاب داشته که در آن مفهوم دموکراتیک درج گردیده است.»[11]
به هر حال، در چنین شرایطی که اوضاع بحرانی کشور به حساسیت موضوع فوقالعاده مهم تعیین نوع نظام سیاسی میافزود، شورای انقلاب که در این زمان در جایگاه مجلس قانونگذاری قرار داشت، مشغول تهیهی مقدمات برگزاری رفراندوم گردید. در همین راستا چند مصوبهی مهم در مورد چگونگی و نحوهی برگزاری همهپرسی به تصویب رسید. اولین مصوبهی شورای انقلاب راجع به رفراندوم که در تاریخ 17 اسفند ماه 1357 به تصویب رسید، مقررات دست و پاگیر موجود را لغو و زمینهای برای تسریع در انجام رفراندوم فراهم مینمود.[12] دومین مصوبه، سن رأی دهندگان را به 16 سال تقلیل میداد، این مصوبه که در تاریخ 27 اسفند ماه 1357 تصویب شد، مقرر میداشت: «به منظور مشارکت ملت رزمنده در تعیین شکل حکومت ایران، شرط سنی رأیدهندگان در رفراندوم انقلاب اسلامی ایران 16 سال (متولدین قبل از سال 1342) خواهد بود.»[13] قانون دیگری که در خصوص انجام رفراندوم به تصویب رسید، به نحوهی انجام آن مربوط میشد؛ بر اساس قانون مصوب، در هر برگ رأی، حروف رأی موافق (آری) با رنگ سبز و حروف رأی مخالف (نه) با رنگ قرمز چاپ شده بود.
رأیدهندگان آرای خود را به صورت مستقیم و مخفی برای یکی از دو حالت زیر اعلام میکردند:
1. تغییر رژیم سابق به جمهوریاسلامی که قانون آن از تصویب ملت خواهد گذشت. (آری)
2. تغییر رژیم سابق به جمهوریاسلامی که قانون آن از تصویب ملت خواهد گذشت. (نه)[14]
به هر تقدیر همهپرسی تعیین نوع نظام سیاسی کشور در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358 برگزار گردید در حالی که اوضاع کشور به شدت بحرانی بود و حتی در مناطقی از کشور نظیر «کردستان» و «گنبد» مشکلات فراوانی در انجام رأیگیری به وجود آمد و نیز علیرغم این که بسیاری از گروهها و گروهکهای ضد انقلاب این همهپرسی را تحریم کرده بودند، مردم با رأی قاطع 98.2 درصدی به نظام جمهوری اسلامی «آری» گفتند. بدین ترتیب فصل نوینی در تاریخ معاصر ایران رقم خورد. ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که به اذعان شاهدان و ناظران عینی، انتخابات در محیطی کاملا سالم و آزاد برگزار شد.
پینوشتها:
[1]. امام خمینی، صحیفهی امام، مجموعه آثار امام خمینی ( بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامهها )، تهران، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام، چاپ اول، 1378، ج 4، ص 3.
[2]. همان، ج 6، ص 54.
[3]. همان، صحیفهی امام، ج2، ص324.
[4]. روزنامهی کیهان، 6/12/57، ص8.
[5]. همان، ص5.
[6]. امام خمینی، صحیفهی امام، ج 7، صص66- 265.
[7]. همان، ص363.
[8]. همان، صص 9 ـ 458.
[9]. یحیی فوزی تویسرکانی، تحولات سیاسی ـ اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران؛ مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، مؤسسهی چاپ و نشر عروج، تهران، 1384، ج اول،، ص241.
[10]. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، تهران، 1360، ص 78.
[11]. مهدی بازرگان، شورای انقلاب و دولت موقت از زبان مهندس بازرگان، نهضت آزادی ایران، چاپ اول، تهران 1360،، ص 41.
[12]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مجموعهی لوایح قانونی مصوب شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران، ص 38.
[13]. پیشین، ص 40.
[14]. روزنامهی کیهان، مورخهی سه شنبه، 7/1/1358.
نوشته عرفان کریمی، پژوهشگر تاریخ انقلاب
پایان پیام/
نظر شما