خبرگزاری شبستان : اوضاع و احوال فعلی انتخابات پیش رو بسیار پیچیده می نماید ، به نحوی که پیش بینی اعلام حضور کاندیدا ها برای مرحله نهایی کاندیداتوری و البته عدم کناره گیری هریک از آن ها در دقیقه نود بسیار سخت شده است. طبق اخبار و رویداد های این روزها بیش از 25 نماینده از طیف های متنوع و با شعار های گوناگون خود را به پیست انتخابات کشانده اند که در میان آنها بیش از 15 نفر آنها به طور رسمی اعلام کاندیداتوری خود را اعلام کرده اند.
تا کنون تحلیل داده های انتخاباتی نشان می دهد که انتخابات پیش رو انتخاباتی چند سر است که در آن سناریو مشخصی برای پیروزی در انتخابات رویت نشده است ، البته آمار ها حاکی از آن است انتخابات امسال از لحاظ اقبال نخبگان به کاندیداتوری ، پرشور ترین انتخابات دو دهه اخیر است و از این لحاظ می توان پیش بینی کرد که انتخابات فعلی با اختلاط گفتمانی فراوانی روبروست و همچنین نمی توان مرز بندی های خاص هر جریان قدرت را با خصایص گفتمانی خود عنوان کرد.
در ذیل نکات بالا باید افزود که گفتمان و معنای رایج آن با آنچه که در زبان عامیانه سیاسی مطرح است بسیار متفاوت است. در این مراتب باید تاکید کرد مراد از گفتمان ، دال ها و نشانه هایی است که در ساحت عمومی رواج پیدا می کند که از حیث حمایت های عمومی استاندارد هایی با خصیصه های عرفی را به دنبال داشته باشد. در این میان صرف شعار پردازی ها و تخصیص اعتبار برای اجماع آرا نمی توان گفتمانی فراگیر را شناسایی کرد.
انتخابات پیش رو تا آنجایی که چهره می نمایاند صاحب امتیازهای بخصوصی است که آن را با انتخابات دیگر متمایز می کند که از موارد آن می توان به حضور برخی از کاندیدا های پرکار و پر سابقه و از حیث کارنامه کاری بسیار درخشان اشاره کرد ولیکن آن چه که در این انتخابات هنوز از لحاظ جامعه شناسی قابل تبیین و پیش بینی نیست فقدان گفتمان هایی با خصیصه فراگیر است. آن چه در این انتخابات تاکنون قابل بررسی است طیف عظیمی از مشتاقان حوزه خدمت یا قدرت است که با انتخابات پیش رو ، خود را برای وزن کشی ورود به مسابقه ای نفس گیر آماده کرده اند. در واقع انتخابات پیش رو بیشتر شبیه انتخاباتی با چند رویکرد از نگاهی یکسان و البته رقابتی طاقت فرسا برای ارتفاع هر چه بیشتر در حوزه قدرت است.
گذشته از این ها همانطور که در نوشتار های پیشین برای انتخابات ترسیم شد طیف های مختلف در این انتخابات حضور خود را فعال نگاه داشته اند و در این میان طیف اصول گرا با سبک و سلیقه های مختلف اعم از اصول گراهای سنتی و اصول گرایان تکنوکرات و اصول گرایان حامی دولت حضور خود را هرچه بیشتر به بوته امتحان گذاشته اند. در این مراتب آن چه که هنوز مسلم نیست حضور جریان دیگر در انتخابات است که به نوبه خود می تواند آرایش سیاسی را به گونه دیگر رقم زند.
حال با کمی اختصار گونه دیگر را تشریح خواهیم کرد : آن چه تاکنون از حضور هاشمی رفسنجانی به چشم می آید ، اظهارات دوپهلوی وی و اطرافیانش در رابطه با حضور شخص ایشان در انتخابات است؛ کمی پیشتر از جانب محسن هاشمی عناوینی به گوش می رسید که دال بر عدم تصمیم گیری ایشان در رابطه با حضور در انتخابات می باشد و البته نزدیکان وی نیز با قاطعیت تمام اصرار داشتند حضور هاشمی را در پرده ای از ابهام قرار داده و در پاسخ سوالاتی با این موضوع ، مجدانه به دنبال احاله پاسخ به آینده ای نه چندان دور درآیند و در آخرین نشست اخیر ایشان با نمایندگان اقلیت و به همراه برخی دیگر این موضوع با کمی مقدمه و حاشیه این گونه عنوان شد که شاید پس از دیدار وی با مقام معظم رهبری بسیاری از این ابهام ها به دیده واقعیت پایان پذیرد!
طرف دیگر این ماجرا حضور اصلاحات با استراتژی و تاکتیک به خصوص خود در برنامه آتی انتخابات است. آن چه تا کنون مورد مداقه و توجه قرار گرفته است رفتار یکنواخت سید محمد خاتمی است که نشان از بی برنامه بودن و گنگ بودن ایشان برای حضور در انتخابات در ردای رهبر بلامنازع اصلاحات است. رفتار های و پاسخ های سلبی ایشان نشان از آن دارد که شخص وی تمایل چندانی به حضور در انتخابات ندارد و رفتار به خصوصی مبنی بر حمایت از نامزد های انتخاباتی در طیف خود نشان نمی دهد و البته می داند چه تنگناها و چالش هایی برای حضور وی وجود خواهد داشت ، ولیکن برخی از اصلاحاتی های پا در رکاب نشان داده اند که از هیچ فعالیتی برای گذار از انزوای خود خواسته خود دریغ نمی کنند و اخیرا در دیدار هایی با مقام معظم رهبری و همچنین برخی از صاحب نفوذان به دنبال روزنه ای برای ورود خود در انتخابات هستند.
حال می توان موضوع را این گونه بررسی کرد که با وجود اصرار و ابرام بیش از حد اصلاحات چی ها برای حضور خاتمی در انتخابات و ممانعت وی و همچنین تحلیل دور برد هاشمی از فضای انتخاباتی آتی و حضور بالفعل خود، این دو طیف می توانند به جای قرعه مستقیم در انتخابات بر روی شخصی اجماع کنند که از هر لحاظ نزدیک به دو سر این معادله اند وسیاست رقابت نیابتی را به اجرا در آرند.
پس می توان طبق نظریه بازی ها این گونه نتیجه گرفت ؛ احتمال تصمیم گیری هاشمی برای ورود در انتخابات بالاست و از طرفی ریسک خاتمی در منصب کاندیداتوری بالفعل نیز با توجه به مقتضیات و شرایط فعلی بسیار پایین است و به همین دلیل هاشمی و خاتمی در شباهت ها و سنخیت هایی که می توان در آن ها جستجو کرد ،می توانند در بهترین تصمیم گیری با اجماع خود بر روی یک گزینه و با هدف بیشترین سود به افزایش احتمال پیروزی خود مبادرت ورزند و آن یک گزینه خالی از دو حالت نیست : یا حضور شخص هاشمی با عقبه اصول گرایی و حمایت اصلاحات و یا اجماع هاشمی و خاتمی بر روی یک گزینه هر چه نزدیک به دو طرف. در همین راستا با توجه به شرایط فعلی پیش بینی می شود این گزینه بیشتر شبیه شخصی چونان حسن روحانی باشد.
پایان پیام./
نظر شما