به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از کیهان این تحلیل را عباس عبدی عضو مستعفی حزب مشارکت در وبسایت خود منتشر کرده است. او در بررسی سناریوهای محتمل مطلوب و نامطلوب در قبال انتخابات، تحریم انتخابات یا حمایت از نامزدی خاتمی و هاشمی را در زمره سناریوهای نامطلوب ارزیابی میکند و مینویسد: سناریوی تحریم را دربارهاش نباید صحبت کرد چون بیفایدهترین و غیرعملیترین، کماحتمالترین سناریوی متصور است. ضررش برای منتقدان بسیار بیشتر از ضرری است که برای حکومت دارد. البته حکومت هم از آن استقبال نمیکند. (بجز بخش افراطی ساختار) ولی در نهایت ضرر آن زیاد است. همچنان که انفعال هم ضرر دارد، مثل انفعالی که در انتخابات مجلس نهم بوجود آمد.
وی سپس میافزاید: گمان نمیکنم که کسی از اصلاحطلبان به لحاظ ثبوتی از رئیس جمهور شدن یکی از این دو (آقایان خاتمی و هاشمی) ناراحت شوند و یا حتی استقبال نکنند، ولی مشکل در وجه اثباتی این هدف است که آیا چنین خواستی محقق میشود یا خیر؟ و اگر بحث کیفیت تحقق آن مطرح نباشد، پس چرا آقای موسوی را نباید نامزد کرد که نزد بسیاری، از این دو گزینه مطلوبتر مینماید؟ کسانی که آقای خاتمی یا هاشمی را به طور جدی مطرح میکنند، آگاهانه یا ناآگاهانه نتیجه رفتارشان به چالش کشیدن فرآیندی است که بارها به چالش کشیده شده است و به چالش کشیدن دوباره آن مشکلی را حل نمیکند. عمل آنان وارد شدن در یک جدال و کشمکش سیاسی تند در قالب پدیدهای موسوم به انتخابات! است. نتیجه این حضور جز آن که وضع سیاست داخلی و در پی آن اقتصادی و سیاست خارجی را از این که هست بدتر میکند، هیچ دستاورد دیگری ندارد.
عبدی نوشت: شاید برخی بگویند که این به نفع آقای هاشمی و بازسازی چهره ایشان است. شاید مخالفتی با این برداشت نکنم، ولی قضیه از این قرار است که آیا مگر ورود به انتخابات برای تحقق این هدف است؟! یا گفته میشود که رد صلاحیت آقای خاتمی برای حکومت هزینه دارد. اول این که ابزار حکومت برای مقابله فقط رد صلاحیت نیست. مگر دفعه پیش ایشان رد صلاحیت شد که انصراف داد؟ بعلاوه فقط با هدف به چالش کشیدن انتخابات است که چنین استدلالی پذیرفتنی است در حالی که این استدلال از ابتدا به گونهای است که طرف مقابل را به مبارزه فرا انتخاباتی دعوت میکند.
وی آنگاه درباره «مطلوبترین سناریو» به طور تلویحی به سناریوی دولت وحدت ملی هاشمی اشاره کرد و خاطرنشان کرد: به نظر من مطلوبترین سناریو، تبدیل انتخابات به نوعی از توافق در سطح پالیتی است. یعنی چه؟ بهترین سناریو آن است که به طور ضمنی حکومت، اصولگرایان و منتقدین (آقای خاتمی و هاشمی) نسبت به گزینهای میانه توافق کنند که بتواند تا حدی به وحدت سیاسی و کاهش تنشهای موجود کمک نماید. این طرح از سال گذشته هم زمزمه میشد، ولی شاید عدم استقبال حکومت مانع از اجرای آن شد. گرچه در اجرای این طرح فرد مسئله اصلی نیست، بلکه نوعی تفاهم برای این کار لازم است، ولی شاید آقای ناطق نوری مطرحترین گزینه برای این توافق باشد. امکان تحقق این سناریوی مطلوب به دلایل متعددی زیاد نیست و فرصت برای آن کم است، و به احتمال زیاد حکومت با آن موافقت نمیکند، که در این صورت منتقدین میتوانند توپ مخالفت با آن را به زمین حکومت بیاندازند.
عبدی در باره «سناریوی کمتر مطلوب» نیز نوشت: با توجه به احتمال اندک برای تحقق سناریوی مطلوب، پیشنهاد میکنم که اصلاحطلبان یا منتقدین سعی کنند اگر میتوانند با یک نامزد معمولی و بسیار آرام وارد این برنامهای که نامش انتخابات است شوند، هدف آن در درجه اول کاهش تنشهای سیاسی و سپس بازیابی تشکیلاتی و سازماندهی و حضور سیاسی خودشان، و حتیالمقدور شکلگیری یک دولت به نسبت متعادلتر از میان نامزدهای جناح حاکم باشد، گرچه به نظر من اگر فعال برخورد کنند، خودشان هم کم شانس نیستند و لذا اگر میتوانستند از چند ماه پیش این راه را میرفتند و شانس خود را زیادتر میکردند، در این صورت مطلوبیت این سناریو از قبلی هم بیشتر بود. منتقدین نیازمند آن هستند که افق بلندتری را ببینند و در بازیهایی که دیگران (بیرون از خودشان) برای آنان تدارک دیدهاند وارد نشوند. البته در این راه باید از تعدد نامزدها هم پرهیز کنند تا حداقل اصلاحطلبان به ابتذال و فقر سیاسی معرفی و متهم نشوند.
نظر شما