سرچشمه منع حجاب در اروپا چیست؟

خبرگزاری شبستان سجدا خان،نویسنده انگلیسی و محقق در زمینه ارتباط اسلام با جامعه معاصر در یادداشتی در مورد سخت گیری هایی که امروزه در مورد حجاب زنان در کشورهای اروپایی وجود دارد،می نویسد: پوشش زنان مسلمان موضوعی است که همیشه در سراسر اروپا به عنوان مهم‌ترین بحث‌ها مطرح بوده و گاهی حتی جنجال‌هایی را نیز به‌پا کرده است.
اخیرا در فرانسه واکنشی سریع نسبت به حکم دادگاه به نفع کارمند زن مسلمان یک کودکستان خصوصی که به خاطر امتناع از برداشتن حجاب‌اش اخراج شده بود به وجود آمد.
فرانسوا اولاند، رییس‌جمهور فرانسه و دولت سوسیالیست او در حمایت از میراث نیکولا سارکوزی، رییس‌جمهوری پیشین در اعمال محدودیت‌ها در مورد پوشش زنان قاطع به نظر می‌رسند.
نمایندگان کنونی پارلمان بسیار سریع حکم دادگاه به نفع کارمند زن مسلمانی که از او یاد شد را محکوم کردند و آن را تهدیدی برای قوانین و ضوابط سکولاریسم دانستند.
این در حالی است که این خواسته سکولارها برخلاف شعارهای اولاند در کمپین انتخاباتی‌اش است که خود را رییس‌جمهوری همه شهروندان فرانسه معرفی کرد.
حالا در تناقضی آشکار، اولاند به خوش‌خدمتی سکولارها پرداخته و خواستار جلوگیری از پوشش روسری شده که می‌تواند منجر به ممنوعیت حجاب در مؤسسه‌های خصوصی شود.
این رویکرد، بسیاری از مسلمانان فرانسه را که به اولاند رأی داده بودند، مأیوس و ناامید کرده است.
دولت فرانسه اکنون پوشش حجاب و دیگر سمبل‌های مذهبی را در این کشور ممنوع کرده و از آوریل سال 2011 نیز پوشیدن برقع را در اماکن عمومی برای زنان منع کرده است.
سارکوزی در زمان ریاست‌جمهوری‌اش گفت در زمینه پوشش زنان از ارزش‌های سکولار در فرانسه دفاع می‌کند و اجازه پوشیدن برقع به زنان را نمی‌دهد.
در طول چند سال اخیر، تعدادی از کشورهای اروپایی پوشش اسلامی را به شدت به باد انتقاد گرفته‌اند و به ویژه در مورد پوشش نقاب برای زنان که معتقدند مغایر با ارزش‌های آنهاست سخت‌گیری‌های زیادی به عمل آورده‌اند که از آن جمله می‌توان به حکم جریمه مالی یا زندانی برای افرادی که قوانین ممنوعیت حجاب را بشکنند، اشاره کرد.
اروپایی‌ها مدعی‌اند حجاب یک تهدید امنیتی است و نه تنها یک لزوم مذهبی نیست بلکه یک رویکرد فرهنگی برای سرکوب زنان مسلمان است.
به طور حتم اگر این قانون‌گذاران اروپایی دغدغه جلوگیری از پوشش اجباری زنان را دارند هر قانونی که وضع می‌کنند باید مبنی بر این باشد که ممنوعیت حجاب بر زنانی اعمال می‌شود که مجبور به پوشاندن صور‌ت‌هایشان برخلاف تمایل خود هستند اما ممنوعیت کنونی به نحوی است که آزادی‌های شخصی و مذهبی زنان مسلمان را محدود می‌کند.
ممنوعیت‌هایی از این دست در حقیقت مربوط به روزهای تاریک فاشیسم  است و هیچ ربطی به جوامع دموکراتیک و پیشرفته ندارند.
اگر زنان مسلمان در اروپا پوشش حجاب و داشتن برقع را انتخاب می‌کنند باید اجازه عمل‌کردن به این انتخاب به آنها داده شود، چرا باید کسی به آنها بگوید باید چگونه لباس بپوشند. ؟
اروپایی‌ها به سنت و ارزش‌های خود که شامل آزادی بیان و آزادی عمل به اعتقادات مذهبی است،غره هستند در حالی که در عمل به هیچ‌یک از این شعارها را به کار نمی گیرند.
در حقیقت ممنوع‌کردن هر شکل و نوع سمبل مذهبی از قبای یهودی گرفته تا پوشش یک مسلمان مغایر با ارزش‌های دموکراتیک و انعکاسی از یک بنیادگرایی سکولار است.
دموکراسی لیبرال مبنی بر احترام به دیگر فرهنگ‌ها و مذاهب است، بنابراین ممنوع‌کردن زنان از پوشیدن هر چیز که به عنوان حجاب قبول دارند کاملا ظالمانه است.
به اعتقاد نویسنده این یادداشت تحمیل ممنوعیت پوشش برای زنان مسلمان کاملا زیان‌بخش است زیرا در مرحله اول این اقدام موجب به وجود آوردن "ما" و "آنها" می‌شود که این خود بیگانگی بیشتری را در جوامع اروپایی به وجود می‌آورد، دوم اینکه این قانون موجب انزوا و دورافتادگی زنانی می‌شود که ممنوعیت پوشش بر آنها اعمال شده است، سوم اینکه برخورد با زنان بی‌گناهی که ملتزم قانون هستند به عنوان مجرمان کمکی به انسجام جامعه نمی‌کند بلکه باعث گسستگی هرچه بیشتر جوامع اروپایی می‌شود.
در سال 2012 میلادی، سازمان عفو بین‌الملل گزارش داد که زنان مسلمان از برخی مشاغل محروم می‌شوند و دختران مسلمان از شرکت در کلاس‌های معمولی درس محروم می‌شوند فقط به خاطر اینکه از پوشش سنتی که در اسلام وجود دارد، پیروی می‌کنند.
نویسنده در پایان این سوال را مطرح می کند که چرا اروپا نسبت به پوشش زنان مسلمان این‌گونه وسواس به خرج می‌دهد آن‌هم در زمانی که مسایل مهم‌تر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وجود دارد که می‌توانند تأثیر بیشتری بر روی جامعه داشته باشد؟