به گزارش خبرگزاری شبستان، اکبر ایرانی، رییس مرکز پژوهشی میراث مکتوب یادداشتی را درباره اهمیت نقد در پژوهش های علوم انسانی نوشته است که در زیر می خوانید:
خوشبختانه در سال صدها نشریه علمی- پژوهشی منتشر می شود که بیش از نیمی از آنها در حوزۀ علوم انسانی فعالیت دارند. مقالات علمی - پژوهشی برای ارتقای استادیاران و دانشیاران و گاه دانشجویان دکتری لازم و مؤثر است، اما نکته مهم لزوم دقت در داوری برای رعایت استانداردهای نوشتن یک مقاله است که در بسیاری از موارد نه تنها مراعات نمی شود، که ویراستاران در ویرایش مطالب و منابع و چکیده ها و کلید واژه ها نیز توجه کافی ننموده و به همین دلایل اساساً برخی از این گونه نشریات از حیّز انتفاع و اعتبار ساقطند، معذلک هستند.
نقص دیگری که در این گونه نشریات مشهود است، موضوع نقد است. درست است ذات نقد تلخ است، لکن برِ شیرین دارد. نباید از نقد واهمه داشت. البته آبرو و سُمعۀ نقد در مطبوعات ادبی ما از پیش از انقلاب آسیب جدی دیده است. در اغلب نقد ها، ناقدان محترم ضمن بیان اشکالات کتاب، گوشۀ چشمی هم به پدیدآورندۀ کتاب داشته اند. گویی نمک نقد، گوشمالی یا مشتمالی مؤلف اثر هم بوده است. همین شیوه در نسل حاضر نیز دیده می شود. بارها و بارها نوشته ایم که «کتاب را نقد باید و مصحح را زخم نشاید» و البته از باب اثبات عدم عصمت، گاه ما هم از دست مان سهواً در رفته است و نقدی را چاپ کرده ایم و خار قلمی، خاطر عاطر کوشندۀ شریفی را خلیده و اسباب شرم برای ما فراهم کرده، اما این موجب نگشته که متولیان نشریات میراث مکتوب، دست از مسئولیت خطیر خود بر دارند و ترک وادی نقد کنند، چنان که دیگران همین موضوع را بهانه برای ترک چاپ نقد ساخته اند.
چاپ دو شماره ضمیمۀ گزارش میراث، یکی ویژۀ کتابسازی و انتحال و دیگری ویژۀ نقد متون و نیز طرح مباحثی داغ و صریح در این باره در برنامه «کارنامۀ کتاب» شبکۀ چهار، بازتابهای مثبت بسیاری داشت و ما را بر عزممان راسخ تر نمود.
نقد کتاب نوعی امر به معروف و نهی از منکر در حوزۀ علم است. بزرگان به ما آموخته اند که:
چو می بینی که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینی گناه است
همین طور بزرگان به ما آموخته اند که هر وقت مطلبی را نوشتی، حتماً به یکی دو نفر کاردان و خبیر در موضوع عرضه کن تا خبطی و خطایی فاحش مرتکب نشوی و مطلبی ننویسی که پیشتر، دیگری بهتر از تو نوشته یا نقدی ننویسی که غفلت و بی اطلاعی تو را برساند و اموری از این دست.
هدف از طرح این موضوع این است که وقتی ظلمی مثل انتحال و شلختگی در تألیف، عمومی می شود، برای دفع آن، به عزمی جدی و همتی همگانی نیازمندیم. همۀ مدیران و سردبیران نشریات علمی- پژوهشی باید احساس وظیفه کنند و در هر شماره از نشریات خود، دستکم یکی دو نقد جدی درج کنند. البته همگان باید مراقب باشند که مطبوعۀ خود را عرصۀ تاخت و تاز و میدان تسویه حساب این و آن نسازند که متأسفانه دیده شده گاه فلان استاد، شاگرد خود را تحریک می کند تا در ردّ و نقد و جرح فلان نویسنده یا بهمان مصحح مقاله بنویسد و اینان را به هم بشوراند.
جامعۀ علمی ما هیچگاه از نقد بی نیاز نیست. روزی نیست که نشنویم که فلان کتاب را فلانی با چه ترفندی بازتصحیح کرده یا فلان کتاب ساز حرفه ای در یک ماه به دست فلان ناشر حرفه ای، چندین متن را با مقدمه مانندی در یکی دوصفحه به صورت نسخه برگردان یا به تعبیری رندی: قیچی برگردان نموده و از چسب و قیچی بهرۀ وافر جسته، حتی بی شرمی در این امور به جایی رسیده که اخیراً ناشری یکی از آثار میراث مکتوب را برای کسب مجوز به ادارۀ ممیزی ارشاد ارائه داده تا به نام خودش چاپ کند؛ شاید اگر مطلع نمی شدیم ، این کار را کرده بود، یا دم غنیمت شِمُر دیگری یکی دیگر از آثار این مرکز را( البته اول اسم هر دو کتاب کلمۀ آثار هست) برای برداشت رایگان روی سایت خود گذاشته و بعد نوشته به کوشش فلانی. این اوضاع بسیار نگران کننده است که هر کسی به خود حق می دهد، حق دیگری را ببلعد و گمان می برد که جان بدر خواهد برد، از این رو به نظر می رسد تنها با نوشتن و تذکر دادن و نقد کردن در نشریات و رسانه هاست که می توان از گسترش این زائدۀ بدخیم فرهنگی جلوگیری کرد. ان شاءالله
پایان پیام/
نظر شما