به گزارش خبرگزاری شبستان، کتاب «جامعهپذیری دینی در ایران» به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و با همکاری پژوهشکده باقر العلوم (ع) منتشر شد.
بنابر این گزارش، این کتاب دستاورد یکی از اولویتهای پژوهشی پژوهشکده مطالعات دینی فرهنگ است که توسط محمدشریف حیدری با نظارت علمی محمدحسین پوریانی و ارزیابی قاسم زائری انجام شده و به طور مشترک با پژوهشکده باقر العلوم (ع) منتشر شده است.
کتاب «جامعهپذیری دینی در ایران» سعی میکند که متناسب با امکانات و ظرفیتهای نهفته در درون جامعه معاصر ایران، الگوها، منابع، راهکارها و شیوههای مختلف دینپذیری را با نگاهی به آموزههای دین مقدس اسلام در این باره، مورد بررسی قرار دهد. غایات نهفته در این کتاب چیزی جز بهبود و ارتقای سطح دینداری در جامعه نیست که از طریق طرح امکانها و گزینههای محتمل در مسیر دینپذیری جامعه ممکن میگردد. این کتاب مسلماً همة ابعاد مسئله را بهصورت تام نمیپوشاند، اما متناسب با امکانات موجود، سعی میکند برای فراهمآوری روشها و الگوهای دینپذیری، چیزی را که در توان دارد فروگذار ننماید.
این کتاب در 6 فصل و 232 صفحه تدوین شده است. برخی از استنتاجهای نظری این تحقیق بدین شرح است:
1. بنیاد نظریة جامعهپذیری بهمثابه یک فرایند عام و همچنین جامعهپذیری دینی بر این واقعیت استوار است که انسان بهصورت کانونی از استعدادها و تواناییهای وجودی بالقوه به دنیای اجتماعی پا میگذارد و از راه تعامل مستمر با محیط اجتماعی و درونریزی مجموعهای از باورها، نگرشها، ارزشها، آرمانها، هدفها، رسوم، قواعد و هنجارها، از طریق کارگزاران ویژهای همچون خانواده، گروههای همسالان، محیطهای آموزشی، وسایل ارتباط جمعی، کانونهای مذهبی و مانند آن، بهتدریج به انسانی بالفعل تبدیل میشود. چنانچه از پیتر برگر نقل شد، انسان نه بهصورت عضو بالفعل جامعه، بلکه با نوعی گرایش و استعداد جامعهپذیری زاده میشود که از ویژگی انعطافپذیری در قبال محیط طبیعی و اجتماعی برخوردار است. انسان هم میتواند با هرگونه محیط، خود را تطبیق دهد و هم میتواند محیط را آنگونه که تمایل دارد، بسازد. این معنا با نظریة فطرت در مفهوم اسلامی آن کاملا همخوانی دارد. بر اساس نظریه فطرت، انسان دارای استعدادهای انسانی است که حالت بالقوه دارند و باید پرورش یابند. بذر انسانیت در او بهصورت بالقوه موجود است که بهتدریج از زمینة وجود وی سر برمیآورد. نظریة فطرت به این معنی نیست که انسان در بدو تولد، پارهای از ادراکها یا گرایشها را بالفعل دارد، همچنان که به این معنی نیز نیست که انسان در آغاز تولد پذیرنده و منفعل محض است.
2. در طی فرایند جامعهپذیری دینی، دورهای که بسیار اهمیت دارد، دورة کودکی است که فشردهترین و مؤثرترین دورة یادگیری دینی است. در این دوران است که انسان الگوهای اساسی رفتار دینی را میآموزد و همین آموختهها، پایه و اساس آموزشها و رفتارهای بعدی او قرار میگیرد. پیام آشکار نظریههای جامعهپذیری فروید و پیاژه که مورد بحث قرار گرفت آن است که شکلگیری ایستارهای ذهنی و شخصیتی انسانها در همان دورة اولیة زندگی و تا دورة نوجوانی شکل میگیرد. بر این اساس، میتوان گفت تماس و ارتباط فرد با گروههای نخستین و کنش متقابل با آنها، یعنی گروههایی که افراد آن یکدیگر را میشناسند و با هم احساس نزدیکی و صمیمیت میکنند، مانند اعضای یک خانواده و دوستان، در شکلگیری شخصیت او بسیار تعیینکنندهتر است تا تماس با دیگران در گروههای ثانویه که دیرتر انجام میگیرد و حالت رسمیتر دارد. از میان نظریههای جامعهشناسان، نظریة پیتر برگر بر پرورش اجتماعی اولیه بهعنوان مهمترین عامل اجتماعی شدن فرد تأکید دارد. به عقیدة برگر، ساختار اساسی پرورش اجتماعی ثانوی ناگزیر باید با ساختار اساسی پرورش اجتماعی اولیه شباهت داشته باشد. چه اینکه واقعیتی که قبلا درونی شده است، میل به بقاء دارد، مگر آنکه بنیان آن توسط دلیل بسیار قدرتمند، متزلزل گردد. در تعالیم اسلامی نیز بر اهمیت دورة کودکی و لزوم توجه به تربیت دینی کودکان توصیه شده است.
3. خانواده مهمترین کارگزار جامعهپذیری دینی در مرحلة جامعهپذیری نخستین است. ارزشهای یادگرفته شده در خانواده در زمینة امور مذهبی، تأثیرگذارتر از سایر کانونهاست؛ زیرا، در یک فضای عاطفی و صمیمی صورت میبندد. علیرغم تأثیرگذاری کارگزاران دیگر مانند دوستان، مدرسه و تلویویزیون بر کودکان، خانواده بر همة ابعاد زندگی کودکان خردسال احاطه دارد و میتواند تأثیر آنها را کنترل نماید. به نظر میرسد عدم رعایت برخی هنجارهای دینی در جامعه بهویژه از سوی جوانان، ریشه در تغییراتی دارد که در سطح خانوادة ایرانی در سالیان اخیر رخ داده است. نظام خانواده در ایران طی سالیان اخیر تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته تا حدی تضعیف گردیده و بهعبارتی عرفی شده است. به همین خاطر نقش مذهب در بسیاری از مناسبات درونخانوادگی کاهش پیدا کرده و بهجایی آن مجموعه وسیعی از آیینها، ارزشها و باورهای عرفی نشسته است. بهطور مثال در درون خانوادة گستردة سنتی ایرانی، اگر چه همه با هم همزیستی داشتهاند، ولی معیار محرمیت و نامحرمیت شرعی در میان اعضای خانواده کاملاً رعایت میشد، اما امروزه میبینیم که در بسیاری از خانوادهها، در روابط و مناسبتها، محرم و نامحرم بودن به خوبی رعایت نمیشود. طبیعتاً وقتی در درون خانوادهها حساسیتی نسبت به این امور موجود نباشد، افراد این رفتارها را در بیرون از خانواده مانند دانشگاه یا محل کار نیز سرایت میدهند.
4. یکی از موانع اساسی جامعهپذیری دینی، عدم هماهنگی میان کارگزاران جامعهپذیری دینی است. از پیامدهای این عدم هماهنگی، تنوع گروههای مرجع در امور دینی است که با توجه به نقش الگویی آن، موجب پراکندگی و تنوع ارزشها و هنجارهای دینی و گاه تعارض ارزشهای رفتاری میگردد. نتیجة این وضعیت، عدم انتقال درست ارزشها و هنجارها به افراد و بیتفاوتی و بیتوجهی به ارزشها و هنجارهای جامعه و لجامگسیختگیهای رفتاری است. برای مثال یکی از مهمترین سمبلهای مذهبی که بر روی رفتار مردم و ارزشهای آنها در شرایط بعد از انقلاب اسلامی تأثیر داشته و معرف میزان نفوذ نهاد مذهب در جامعة ایران است، حجاب و پوشش زنان است. در این مسئله، عدم هماهنگی میان عوامل و کانونهای مؤثر بر جامعهپذیری دینی در جامعة ایران، کاملاً مشهود است. از یکسو، هنجار اجتماعی حکم میکند که زنان با پوشش مناسب در جامعه رفتوآمد کنند یا هنجار اجتماعی این است که بهترین و کاملترین پوشش برای زنان و دختران چادر است یا اینکه زنان و دختران نباید با آرایش در اماکن عمومی ظاهر شوند و... ؛ در حالیکه بسیاری از خانوادهها معتقدند پوشش میتواند بهجایی چادر، مانتو و روسری باشد یا بانوان میتوانند با آرایش در اماکن عمومی تردد نمایند. در سینماها و فرهنگسراها و برخی اماکن دیگر نیز هنجار اجتماعی فوق رعایت نمیگردد. این تعارض موجب میشود نوجوان یا جوان، ارزشهای جامعه و ارزشهای خانواده را طرد کرده و برای خود ارزشها و هنجارهای دیگری برگزیند و الگوها و معیارهای خود را ورای خانواده یا جامعهای که در آن زیست میکند، جستجو کند.
5. بر اساس مطالعات انجامشده، تأثیر روشهای غیرمستقیم، بر دینپذیری افراد بیشتر است. آنچه کودکان، نوجوانان و جوانان در مدارس و دانشگاها، که بعد از خانواده مهمترین محیط برای یادگیری و شکلگیری خصوصیات فکری و روانی و رفتاری آنان بهشمار میآیند، فرامیگیرند، به فراگیری مطالب درسی و آنچه در یک فرایند رسمی آموزشی به آنها تعلیم داده میشود، منحصر نمیگردد. بسیاری از باورها و عناصر شخصیتی آنها در اثر مناسبات و روابط غیررسمی و تحت تأثیر فضای عمومی محیطهای آموزشی شکل میگیرد. در اسلام نیز روشهای غیرمستقیم تبلیغ دین و دعوت افراد به دین بر شیوههای مستقیم، ترجیح داده شده و بر دعوت عملی به دین بهجایی دعوت گفتاری تأکید فراوان شده است. پرسش اصلی این است که در یک جامعة دینی چگونه باورها، ارزشها و آموزههای دینی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود؟ جامعهپذیری دینی در ایران با چه چالشهایی روبروست؟ نهادهای مختلف مانند رسانهای جمعی، خانواده، مدرسه، مسجد، عالمان دینی، گروه همسالان و غیره چگونه میتوانند آموزههای دینی را به افراد منتقل کنند؟
کتاب «جامعهپذیری دینی در ایران» با قیمت 7000 تومان منتشر شده است. علاقه مندان به دریافت این کتاب می توانند به پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات مراجعه یا با تلفن 88919176 تماس بگیرند.
پایان پیام/
نظر شما