دولت با بازتولید ادبیات دینی سبک زندگی را به مردم عرضه کند

خبرگزاری شبستان: دولت آینده باید مولفه های سبک زندگی اسلامی ایرانی را با بستر سازی و آموزش به جامعه ارایه نه دیکته کند؛ مردم خود تشخیص می دهند که چگونه این مولفه ها را در زندگی پیاده کنند.

خبرگزاری شبستان: توجه به تمدن سازی از جمله تاکیدات امام (ره) و رهبری است. مقوله ای که به نظر می رسد باید در دستور کار دولت ها نیز باشد، از این رو و با توجه به قرار گرفتن در آستانه انتخابات ریاست جمهوری درباره نقش و رسالت دولت ها در تمدن سازی با مصطفی عباسی مقدم، عضو هیات علمی دانشگاه کاشان به گفتگو نشسته ایم که در ذیل می آید:

 

یکی از تاکیدات امام و رهبری توجه به تمدن سازی و ایجاد تمدن نوین اسلامی است، آیا می توان این مولفه را یکی از عناصر تاثیرگذار بر توفیق دولت آینده دانست؟
بدون شک آبشخور و منبع فرهنگ و اجتماع ما در حال حاضر در مجموعه ای به نام جمهوری اسلامی، ترکیبی از آموزه های اسلامی به علاوه فرهنگ و تمدن ایرانی است. قطعا این آموزه ها و عناصر با یکدیگر تلفیق و در هم تنیده شده و تشکیل یک هویت واحد را داده اند که جدا از هم بوده است؛ به این معنا که آن عناصر نامطلوبی که درفرهنگ ایرانی همچون شرک، بی عدالتی و جامعه طبقاتی وجود داشت، تصفیه و پاکسازی شده و آنچه که در نهایت بدست آمده، فرهنگ اسلامی ایرانی است که از دل این فرهنگ باید تمدنی رشد یافته محقق شود. در مقاطعی از دوران 1400 سال گذشته، این اتفاق افتاده و تمدن اسلامی ایرانی تا حدی شکل گرفته اما کامل یا حتی نیمه کامل نشده و این شکوفایی همه جانبه نبوده است. در دوران کنونی با پیروزی انقلاب و ایجاد جمهوری اسلامی زمینه برای این آرمان در حوزه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، بین المللی و اجتماعی ایجاد شده و تمامی این موارد از آموزه های قرآنی و اسلامی و پس از آن تجربیات ایرانی سرچشمه گرفته و حالا بخش های مختلف جامعه باید نقش خود را در این زمینه ایفا کنند. به طور مثال دانشگاه رسالتش باید نظریه پردازی الگوی جامعه اسلامی ایرانی باشد و در عین حال که جنبه های مدرن و اسلامی را در نظر می گیرد، پاسخگوی نیاز بشر بوده و الگوی جهانی شود.

دانشگاه باید تربیت نیروی انسانی خوب داشته باشد تا جامعه به آن چشم انداز مطلوب برسد؛ البته حوزه و دانشگاه در این مقوله باید یکسان دیده شوند. بخش های مختلف جامعه اعم از دستگاه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و هنر و معماری باید تلاش کنند تا با کمک یکدیگر به این مهم رسیده تا حداقل پایین ترین درجات جامعه الگوی اسلامی ایرانی تحقق یابد. هم اکنون در دهه پیشرفت عدالت هستیم. باید زمینه و شرایط را فراهم کرده تا آغازی برای جامعه ایرانی – اسلامی در همه ابعاد داشته باشیم و عقب گرد نکنیم؛ به طور مثال اگر نگاه علمی جای خود را به نگاه جناحی و قبیله ای بدهد، آموزه های اسلامی و تجربیات ایرانی را اینجا در نظر نگرفته ایم و آن نقطه آغاز جامعه ایده آل را عقب انداخته ایم.

 

دولت برای این مهم چه راهکاری را باید اتخاذ کند؟

بنابراین نگاه دولت آینده باید به این موضوع معطوف باشد چرا که سامانه دولت به همه عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی جامعه نظر و اشراف دارد، باید برنامه جامع، کلان، خرد، تمدن ساز و فرهنگ ساز برای تحقق چنین امری داشته باشد. خرده نظام های آموزش و پرورش، اقتصاد، آموزش عالی، تربیت، تفریح، امور اجتماعی و تولید علم، بخش هایی هستند که در داخل نظام جمهوری اسلامی باید شکل گیرد تا به آن هدف برسیم.

دولت باید در این زمینه برنامه داشته باشد؛ قوانین ساز و کارهایی هستند که اجازه نمی دهند حق سازمان ها و ارگان ها پایمال شود. همراه با قانون صرف نمی توان به این مهم دست یافت بلکه دولت باید سعی کند بر اساس همین قوانین بالادستیِ نیازمند طرح و برنامه جامع و عملیاتی منطبق بر قانون اساسی، جامعه را در چهار سال فعالیت خود، از نقطه الف به نقطه ب برساند و چشم اندازی ترسیم کند و از طریق رسانه ها و دستگاه های فرهنگی این برنامه را در افکار مردم تبیین کرده تا جامعه با او همکاری کند. البته نقش قوای دیگر هم نباید در این زمینه نادیده گرفت اما دولت در این عرصه تعیین کننده و سرنوشت ساز است؛ برای نمونه اگر دولت در عرصه مباحث فرهنگی مبنای خود را آموزه های قرآنی قرار دهد و الگوی خود را از کشورهای غربی نگیرد، می تواند توفیقات فراوانی در این زمینه کسب کند. البته استفاده از تجربیات غربی ها بد نیست اما عیناً نباید تکرار شود، بلکه باید انطباق معقول با آموزه های دینی بر اساس شرایط موجود داشته باشد.

 

نقش دولت ها بر تبیین فرهنگ زندگی و تولید علم همراه با اخلاق چیست؟

در عرصه فرهنگ و سبک زندگی، دولت ها از طرق مختلف می توانند تعیین کننده باشند. در برنامه ریزی ها اینکه اولویت چه باشد یا در تعیین مواردی که حمایت ها و اولویت های خود را اعمال می کنند و در مسایل مختلف می توانند تشویق های خود را ارایه کنند. همچنین نوع زندگی و برخورد دولتمردان در عرصه های فردی و جمعی می تواند الگو باشد. در مبانی مطالعاتی که مبنای حرکت و عمل مدیران یک دولت است، می تواند نقش آفرین بوده و در نصب و انتخاب مدیران مختلف با توجه به رویکردها و دیدگاه های اجتماعی و مذهبی تاثیر لازم را داشته باشد.
تولید علم قطعاً بستگی به برنامه دولت دارد با توجه به اینکه دولت بخشی از مدیریت دانشگاهی را بر عهده دارد، دانشگاه می تواند فضای باز برای ابراز نظریه پردازی ایجاد کند تا افراد به راحتی و بدون ترس از دست دادن منافع شخصی و امنیت شغلی نظرات خود را مطرح کنند. اگر شاهدیم که نظریه پردازی در درجه نازلی قرار دارد به دلیل وجود همین مسایل است. دولت می توانند از طریق ایجاد فضای آزاد، تبادل اندیشه ها و میدان دادن به پژوهش های جدید کاربردی، در این زمینه موثر باشد. امروز در عرصه پژوهش انسجام و ساماندهی نداریم. به طور مثال بیش از 500 مرکز پژوهش در قم وجود دارد که با هم انسجام و هم افزایی ندارند. برآیند تولید علم دانشگاهی امروز نشان می دهد، رشد علمی، پژوهش های کاربردی و میدانی در دانشگاه ها در درجه پایینی قرار دارد.

 

ارائه سبک صحیح زندگی در کنار رفع مشکلات معیشتی باید در دولت آینده چه جایگاهی داشته باشد؟ آیا اصلا می توان تبیین سبک زندگی را از وظایف دولت ها دانست؟
دولت می تواند زمینه ساز این مهم باشد. با برنامه ریزی عمیق و با کمترین هزینه باید تلاش کند زندگی مردم را سامان داده و رفاه ایجاد کند. مدیریت یعنی استفاده از امکانات محدود برای نیروی نامحدود. دولت باید از امکانات جامعه اعم از زیرزمینی و انسانی بالاترین بهره وری را فراهم کند. این برنامه، ایده پردازی، شایسته سالاری، نظریه پردازی و مدیران لایق می طلبد. دولت باید این عناصر را در مدیریت خود لحاظ و حمایت کرده و اگر زمینه برای تبیین صحیح سبک زندگی فراهم شد، مولفه های آن را با بستر سازی و آموزش به مردم و جامعه ارایه نه به آنها دیکته کند؛ مردم خود تشخیص می دهند که چگونه این مولفه ها را در زندگی پیاده کنند. به طور مثال اگر دولت اهل خرافه گرایی و تعصبات مذهبی باشد به سمت برنامه هایی می رود که شاید فقط قشر خاصی از جامعه خرسند شوند اما توده مردم ناراضی، با این اقدام از ارزش ها دور می شوند ضمن اینکه این خرافه ها با آموزه های اسلامی در تضاد است، این گونه برنامه ها موجب می شود میان مردم تفرقه ایجاد شده و دولت از برنامه های خود فاصله بگیرد. دولت باید ادبیات دینی را بازتولید کرده و به جامعه عرضه کند. از طرفی دیگر محافل و انجمن هایی که به طور خودجوش از میان مردم برای فعالیت های فرهنگی و دینی فعالیت می کنند را تقویت کرده و در این زمینه با تشویق و ترغیب نقش آفرینی مطلوبی را داشته باشد. از این طریق می توان خط ارزشی و هنجارهای جامعه را توسعه داد.
 

حال که به دهه چهارم انقلاب وارد شده ایم، دولت برای پیشبرد گفتمان انقلاب چه رسالتی دارد و آیا می توان این مهم را از عناصر اثرگذار بر سنجش کاندیداها دانست؟
دشمنان بدون منطق صحیح، از طریق زور و تزویر وارد میدان جنگ می شوند. جامعه اسلامی باید با گفتمان انقلابی وارد شده و اگر دشمن با زبان منطق و استدلال وارد شد با همان زبان با او گفتگو کند. هر چه جامعه در ارزیابی کاندیداها دقت لازم را همراه با شاخصه های برگرفته از عقل و شرع بکار گیرد، انتخاب بهتری خواهیم داشت. جامعه ما بسیار فهیم است. اگرچه ممکن است گروهی شاخصه های متفاوت داشته باشند اما باید به طور کلی معیارها مناسب باشند. باید ملاک هایی که در دوران جاهلیت بوده کنار گذاشته شود و معیارهای امروزی همچون علم، شخصیت، پایبندی به اعتقادات و تجربه، عدم تزلزل شجاعت، صداقت در گفتار و بین گفتار و عمل، راستگویی و عمل به وعده و ... در نظر گرفته شود. مردم باید با توجه به سوابق و گفته های افراد انتخاب اصلح را داشته باشند البته وجود کارشناسان و مراجعه افراد به آنها، در این زمینه نیز می تواند تاثیرگذار باشد.
پایان پیام/
 

کد خبر 261563

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha