خبرگزاری شبستان: سبک زندگی اسلامی از مقولاتی است که این روزها به عنوان دغدغه ای جدی مطرح شده است، در این میان سبک زندگی سیاسی اسلامی یکی از این مواردی است که با نزدیک شدن به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، توجه به ابعاد آن و چگونگی دستیابی به آن ضرورت بیشتری می یابد. از این رو، با حجت الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی مقدم، عضو هیات علمی و مدیر گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی به گفتگو نشسسته ایم که در ذیل می آید:
تفاوت سبک زندگی سیاسی در اسلام با دیگر ادیان در چیست؟
در ادیان دیگر انشعابات زیادی در این باره وجود دارد. دیدگاه جامعه شناختی و حیات سیاسی در کاتولیک و پروتستان متفاوت است یا در چند ده سال اخیر تفاوت هایی در جوامع بودایی و هندو صورت گرفته و صحبت کردن در این زمینه مجالی گسترده را می طلبد اما آنچه محرز است قطعا آنها هم به سبک زندگی سیاسی توجه دارند و این موضوع برای آنها نیز بسیار مهم است.
سبک زندگی سیاسی در اسلام چه جایگاهی دارد و نوع نگاهی که اسلام به مشارکت افراد در حوزه سیاست و حضور در اجتماع دارد، چگونه است؟
از گذشته عالمان مسلمان به ویژه علمای اخلاق مطالبی را در کتاب های خود به صورت مفصل البته با ادبیات متناسب با زمانشان نوشته اند. باید دید سبک زندگی سیاسی اسلامی امروز با توجه به شرایط جدید مسلمانان چگونه است؟. علما در کتاب های خود موضوعی را ذکر کرده اند که احیانا در کتاب های روایی هم مطرح شده است و آن این است که آیا داخل شدن در زندگی اجتماعی بهتر است یا دوری گزیدن از آن. اینها دغدغه هایی میان علمای مسلمان بوده که در این آثار تشریح شده است.
طبق این آراء اگر گفته شود مناسب است شخص مسلمان وارد زندگی اجتماعی شده و فعالیت های سیاسی و اجتماعی داشته باشد، این موضوع آثار مثبت و منفی را در پی دارد؛ آثار مثبت آن رشد، پیشرفت، ترقی، افزایش دانش و آگاهی متناسب با زندگی اجتماعی است که دستاوردهایی شایسته دارد. اما آثار منفی آن ضعف های اخلاقی، شخصیتی و احتمالاً انحرافاتی در جامعه است که شخص را تحت تاثیر قرار می دهند؛ در واقع اگر شخص از اجتماع کناره گیرد این موضوع فواید و ضررهایی دارد که فواید آن حفظ حیات معنوی و اخلاقی فرد است و می تواند با دوری از انحرافات زندگی اجتماعی پیشرفت معنوی داشته باشد اما در عین حال از تحولات اجتماعی بی خبر بوده و از رشد محروم می ماند.
بر اساس این متون اگر انسان دریافت که تحت تاثیر انحرافات اجتماعی قرار می گیرد یا از خدماتی که می تواند در زندگی فردی او موثر باشد، محروم می شود، بهتر است زندگی فردی را در پیش گرفته و حیات اجتماعی و مشارکت در آن را کاهش دهد و اگر در زندگی فردی از یک سری منافع محروم ماند، شایسته است به سمت زندگی اجتماعی برود. با توجه به این مساله می توان گفت آنچه مهم است پیشرفت معنوی افراد و اینکه آیا در صورت حضور در اجتماع یا دوری گزینی از آن به هدف خلقت نزدیک می شود یا نه؟ به کمال واقعی نزدیک می شود یا خیر؟ دچار انحراف می شود یا خیر؟ اینها مسائل مهمی است که در این زمینه باید نگاه به مقصد و غایت و حیات فردی داشته باشیم و آن را مورد توجه قرار دهیم.
آنچه که در زندگی سیاسی اسلامی اهمیت دارد این است که به راحتی نمی توان افراد را بدون قید و شرط برای حضور یا اجتناب از حضور در اجتماع راهنمایی کرد؛ باید دید آثار حضور یا دوری گزینی چیست؟
در فقه شیعه مطلبی بیان شده مبنی بر اینکه وقتی عملی اجتماعی وجود دارد و شرکت و عدم شرکت فرد یکسان است و عمل با حضور یا بی حضور او انجام می شود، در این صورت می توان هر دو (حضور یا اجتناب) را جایز دانست. اما اگر فعالیت اجتماعی وجود داشته باشد که مشارکت نکردن فرد موجب شود که آن فعالیت به سرانجام نرسد، در اینجا بر اساس فقه اسلامی واجب است فرد شرکت کند و اگر فرد مشارکت نکند و طرف مخالف با عدم حضور وی تقویت شود، او مسوول است.
آنچه در مورد شرکت در اجتماع مهم است این است که این حضور یا عدم حضور به نفع دین یا به ضرر آن است. خداوند در قرآن می فرماید: «علیکم انفسکم» یعنی مواظب خود باشید. اگر هر کسی از خود محافظت کند تمامی مفاسد و ظلم و ستم ها از بین رفته و انسان به سوی کمال معنوی خود حرکت می کند و اگر اشخاصی هستند که دیگران را می توانند حفظ و هدایت کنند این افراد وظایف مضاعفی دارند. از طرف دیگر کسی که توانایی علمی و معنوی خاصی ندارد و در اجتماع حضور پیدا کند، اگر با این حضور آثار سوء بر رفتار وی مترتب شود، این شخص باید حضور و مشارکت در اجتماع را به حداقل برساند. ضمن اینکه باید گفت شخصی که در انتخابات و فعالیت های سیاسی، جمعه و جماعات، راهپیمایی و هر گونه حضور اجتماعی، سیاسی، دینی و ملی شرکت نمی کند، این حرکت وی به لحاظ فقهی مشکل دارد و باید بداند با شرکت نکردن وی در این صحنه ها، جنبه های دینی و مردمی و تکالیفی که بر عهده دارد صدمه خورده و زمین می ماند و آثار منفی پیدا می شود به طور مثال وقتی فرد می تواند به کاندیدای اصلح رای دهد و با عدم شرکت وی کاندیدایی که اصلح بودن وی مخدوش است، رای می آورد، این فرد در قبال عدم حضورش مسوول است. گاهی توهم می شود حضور در پای صندوق و ارائه صرفاً برگه سفید رای، برای مشارکت در اجتماع و صحنه های سیاسی کافی است. این توجیه نمی کند همچون دلیلی که برای عدم حضور ذکر شد، صحیح نیست مگر اینکه فرد به نتیجه نرسید که کدامیک از کاندیداها اصلح است.
این مشارکت در سبک زندگی سیاسی در اسلام نیازمند وجود چه مولفه هایی است؟
گاه در عین حال که فرد در فعالیت های سیاسی و اجتماعی انتخابات و حرکت های دیگر شرکت می کند اما همراه با این حضور خود اقداماتی همچون غیبت، تهمت، صدمه به اموال و دروغ که در چارچوب شرع نیست را انجام می دهد، این مشارکت پسندیده و مطلوب فقه نیست و فرد باید حضور خود را به حداقل برساند چرا که وی ضابط و نگهدارنده خود نیست و نمی تواند خود را حفظ کند. اما برخورد با این افراد نیز مهم است؛ شهید مطهری پیرامون روایت «باهتواهم فی الدین»(اصول کافی) که برخی آن را به این معنا تفسیر کرده اند افرادی که با حضور در اجتماع اخلال ایجاد می کند را مورد تهمت قرار دهید، می گوید: این تفسیر و ترجمه درست نیست بلکه «باهتوا» در اینجا به معنای مبهوت کردن است یعنی باید از نظر علمی آنچنان در مقابل این افراد قوی ظاهر شد که فرد متخلف مبهوت شود.
این معنا به عقل نزدیک تر است و برای رد تفسیر قبل همین کافی است که اگر به طرف مقابل بهتان زده شود، در اعوجاج و گمراهی مردم اثر داشته و اعتبار خود را از دست خواهیم داد و این اتفاق ضد تبلیغ بوده و باعث می شود فضای فکری و فرهنگی تیره و آلوده و مردم اعتماد خود را از دست بدهند ضمن اینکه از لحاظ انسانی اخلاقی و اسلامی ما مجاز به این کار نیستیم. متاسفانه گاهی گمان می کنیم مجاز هستیم در انتخابات یا امور اجتماعی سیاسی انقلاب هر اقدامی را انجام دهیم و آنجا خلاف شرع، خلاف شرع نیست. این فهم غلطی است که بگوییم احکام شرع در امور سیاسی تعطیل است و ما برای رسیدن به هدف خود مجاز به هر کاری هستیم. بنابراین آنچه که از فقه به دست می آید شرکت یا عدم شرکت سیاسی و دخالت و حضور در اجتماع تابع این است که آثار آن برای ما چیست؟ مطلوب است یا نامطلوب؟ ما را از خدا دور می کند یا نزدیک؟ در این عمل اجتماعی احکام و حدود شرع رعایت می شود یا نمی شود.
سبک سیاسی اسلامی با حماسه سازی چه ارتباطی دارد و در واقع مولفه های این سبک که منجر به حماسه سازی می شود، چیست؟
اگر انسان بتواند حدود و موازین اسلامی و الهی را رعایت کند و پیروزی و شکست مطرح نباشد، این عظمت کار را می رساند. البته روشن است به طور متعارف فعالیت های عادی برای پیروزی باید انجام شود و فرد از روی وظیفه، در انتخابات و هر آنچه که برای عظمت و پیشبرد نظام موثر است، شرکت داشته باشد. اگر این موارد رعایت شود این حضور منجر به حماسه سازی می شود که از پیروزی سیاسی نیز بزرگتر است.
سبک زندگی سیاسی کنونی تا چه اندازه با سبک سیاسی در اسلام مطابقت دارد؟
سبک زندگی فعلی نشان می دهد که نه تنها سبک زندگی سیاسی جاری بلکه ابعاد دیگر سبک زندگی موجود در زندگی ما، تصویر و نمای کوچکی است از آنچه که در اسلام ترسیم شده است. اگر آنچنان که باید، این سبک پیاده می شد، آثار دیگری داشت. ما همه حقایق اسلام را در زندگی فردی و اجتماعی خود رعایت نمی کنیم. این موضوع چند علت دارد. ما متاسفانه فراوان به شعار و برانگیختگی عواطف و احساسات اهمیت می دهیم. این موضوع ما را ظاهربین کرده و انرژی احساسی را غلیان می دهد. امام علی (ع)، یکی از وظایف حکومت را در مقابل مردم، رشد و تعالی می داند. با این موضوع می توان سنجید دولت تا چه میزان آگاهی های مردم را از ضوابط اسلامی بالا برده و به این مقوله نزدیک شده است؛ به طور مثال در یک مناظره انتخاباتی اگر فردی به طرف مقابل مطالبی را بگوید که شرعاً مجازات و تعزیر در پی دارد و او مجازات نشود، باید دید آیا مردم تا آن حد با معیارهای دینی آشنا هستند که این موضوع را تشخیص داده و از فرد خاطی انزجار پیدا کنند؟ اگر این قدرت را در مردم ایجاد کردیم که اعمال را با معیارهای دینی، اخلاقی، انسانی مورد داوری قرار می دهند، به مراتبی از سبک زندگی اسلامی سیاسی رسیده ایم اما اگر موازین شرعی را نادیده گرفتیم به طور مثال پوستری کاندیدی را کندیم یا در سخنرانی او اخلال ایجاد کردیم یا سخنان او را به گونه ای دیگر به مردم منتقل کردیم این نشان می دهد که از سبک زندگی اسلامی سیاسی به دور هستیم.
سخن در این است که چه اتفاقی می افتد که بستر اجتماعی می پذیرد این خطاها روی دهد؟ فشار افکار عمومی باید به گونه ای باشد که فرد مسئول به خود این اجازه را ندهد که خلاف شرع و عقل عمل کند، اما اگر این اتفاق افتاد، یا افکار عمومی با وی همراهی کرده یا اصلاً در مقابل چنین چیزی فلج شده که در اثر عادت کردن یا بی خبری از احکام شرعی است. از سوی دیگر بستر سیاسی اجتماعی باید طوری تربیت یافته باشد که شخصیت های ضعیف بتوانند بروند و بدون سانسور روحی و روانی فکری و بدون لکنت زبان حق خود را در اجتماع بازستانند اگر این اتفاق بیفتد جامعه به سبک زندگی سیاسی اسلامی زندگی می کند.
چه راهکارهایی برای پیاده سازی سبک سیاسی اسلامی در جامعه امروز پیشنهاد می کنید؟
قدم نخست گسترش آگاهی مردم است. در این زمینه کوتاهی کرده ایم اگر چه از نظر علم و دانش در این چند دهه اخیر پیشرفت داشته ایم، اما به وضع مطلوب نرسیده ایم. از طرف دیگر باید عقلانیت را در جامعه تقویت کنیم. شرکت در مجالس علمی باید جدی گرفته شود و در حد شعار باقی نماند. همچنین تحول در علم و دانش و بازگویی حقایق دینی به مردم از جمله موارد دیگری است که می تواند در این زمینه موثر باشد.
پایان پیام/
نظر شما