به گزارش خبرگزاری شبستان، عصر روز گذشته (یکشنبه 26 خرداد) دو فیلم مستند «شیرسنگی» و «افسانه آسبادان» از تولیدات جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در سالن «سینماحقیقت» این مرکز به نمایش درآمد و سپس با حضور مهوش شیخالاسلامی و محمد عبدیزاده (کارگردانان)، رامتین شهبازی (منتقد و مدرس سینما) و شهنام صفاجو (مجری - کارشناس) مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
مهوش شیخالاسلامی در توضیح ایده اولیه ساخت مستند شیرسنگی گفت: زمانی که فیلم مستند «کول فرح» را میساختم متوجه حضور این شیرهای سنگی شدم که به نظرم خیلی جالب بود. بعد از مدتی که مجددا به محل مراجعه کردم متوجه شدم این آثار درحال از بین رفتن هستند، به طوری که به فاصله دوسال پس از ساخته شدن مستند کولفرح، بسیاری از این شیرهای سنگی از بین رفتند و از آنجا که فکر میکردم ثبت آنها برای حفظ میراث فرهنگی ما بسیار اهمیت دارد، تصمیم به ساخت مستند «شیرسنگی» گرفتم.
رامتین شهبازی منتقد این جلسه نیز ضمن اشاره به مقوله ساخت فرهنگ از دل طبیعت توسط انسان اظهار کرد: بحث تقابل فرهنگ و طبیعت و اینکه انسان چگونه از جهان پرآشوب طبیعت به فرهنگ دست پیدا میکند، نکتهای است که همواره در مطالعات فرهنگی مطرح بوده است. مسئلهای که در فیلم شیرسنگی هم اهمیت دارد این است که انسان این قدرت را دارد که به واسطه نگاه و فکر خود، سنگ را به اثر و فرهنگ تبدیل کند.
وی سپس با اشاره به مراسم آیینی ابتدای فیلم و تفاوت آن با نیمه دوم اثر ادامه داد: در مستند شیرسنگی از جایی به بعد، جریان کلی اثر تغییر میکند و وارد فضای دیگری میشویم و فردی را میبینیم که بهخاطر غم از دست دادن فرزند خود، به سنگتراشی روی آورده است؛ اما من همچنان منتظر بودم تا به بُعد فرهنگی و سابقه استفاده از شیرسنگی در مناطقی از کشور اشاره شود که این اتفاق نیفتاد.
شیخالاسلامی در همین رابطه اظهار کرد: فکر میکنم نشان دادن آیین در ابتدای کار بیمناسبت با بخش دیگر فیلم نیست، چون در ادامه نشان میدهم این مرد به چه دلیل شیرسنگی میسازد. این فرد پسر خود را از دست داده که برای او به همان اندازه ارزش دارد که مرگ مردی عزیز یا بزرگ و خوشنام برای دیگران اهمیت دارد؛ چون وقتی فرد بزرگی میمیرد، برای او شیرسنگی میسازند و به نظرم این دو بخش به هم متصل بود.
شهبازی در ادامه جلسه به معضل پژوهش در اغلب پایان نامه های دانشجویی و آثار مستند اشاره کرد و گفت: مقوله پیشینة پژوهش نکته بسیار مهمی است که در این فیلم هم با آن مواجه هستیم که کارگردان سعی میکند با استفاده از نوشتار ابتدای اثر جای آن خالی نماند، اما به هرحال ذهن مخاطب دچار کمبود و خلاء میشود.
کارگردان در همین رابطه عنوان کرد: ما هیچ تحقیق و اطلاعات مدونی در این رابطه نداریم و کارگردانان مستند اصولا دسترسی به گروه پژوهشگران هم ندارند، به همین دلیل ناچاریم خودمان دست به پژوهش بزنیم. برای کسب اطلاعات بیشتر حتی با فردی که در انگلستان درباره شیرسنگی مطالعه میکند هم ارتباط برقرار کردیم که سرانجام به تاریخ 300ساله خلق این آثار رسیدیم که در فیلم هم همین تاریخ عنوان شد، در حالی که مردم بومی صحبتهای متفاوتی ارائه میکنند.
در ادامه این نشست مستند «افسانه آسبادان» ساختة محمد عبدیزاده مورد نقد و بررسی قرار گرفت و کارگردان فیلم در بیان دلایل خود برای ساخت این اثر گفت: دغدغه من به دوران کودکی ام بازمیگردد که پدرم من را به تماشای آسیابهای بادی برد، اما وقتی سالها بعد برای تجدید خاطره به محل رفتم، متاسفانه شاهد بودم کوچکترین اثری از این آسیابها باقی نمانده است!
شهبازی در نقد این مستند به تاثیر بالای احساس نوستالژیک کارگردان اشاره کرد و اظهارداشت: این درست است که هیچ مستندی مستقل نیست و همواره زاویه دید کارگردان در اثر وجود دارد؛ اما حس نوستالژیک موجود در فیلم، پاشنه آشیل آن محسوب می شود و کارگردان خود را بسیار بیش از اندازه وارد اثر کرده است، به گونه ای که گاهی احساس کردم با یک اثر داستانی روبرو هستم. البته این تنها مشکل فیلم آقای عبدیزاده نیست بلکه ما در بسیاری از آثار مستند با چنین مشکلی مواجه هستیم که به ویژه به نوشتن فیلمنامه برای اثر مستند برمیگردد.
وی ادامه داد: نکته دیگر این است که اصولا موضوع فیلم مواد زیادی در اختیار کارگردان نمی گذارند تا بتواند تصاویر مورد نظر خود را به تماشاگر نشان دهد، موضوع این فیلم مانند اثر قبلی که دیدیم بسیار بکر است و همین که کارگردان به ساخت چنین اثری اقدام کرده، ارزش زیادی دارد.
عبدی زاده با اشاره به سختی ساخت فیلم مستند و نکاتی که مورد توجه قرار داده است عنوان کرد: وقتی شما می خواهید درباره آسیاب های بادی اثری بسازید، نمی توانید بی توجه به وضعیت و شرایط بومی، فرهنگی و اجتماعی و همچنین باورهای مردم عمل کنید. محلی که من برای ساخت فیلم به آنجا رفتم روزگاری انبار غله ایران محسوب می شده اما امروز دیگر چیزی از آسیاب های بادی آنجا باقی نمانده است.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه سپردن تصویربرداری و تدوین کار به فردی که همه با نگاه خاص او در کارگردانی آشنا هستند چه تاثیری بر اثر داشته، گفت: آقای قاسمی هیچ گاه در زاویه دید کارگردان و ساخت فیلم دخالت نکرد، ما با یکدیگر بحث های زیادی داشتیم اما ایشان در فیلم تنها به عنوان فیلمبردار گروه را همراهی کرد.
شهبازی در انتها ضمن پاسخ به این سوال که در بحث آثار مستند- داستانی، مرز میان بخش مستند و داستانی اثر و برتری هریک چگونه تعیین میشود اظهار کرد: در اینگونه آثار ما مستند را کنار داستانی میگذاریم که دو مقوله متفاوت هستند، اما منجر به گسترش رابطه با مخاطب میشود. در این آثار کارگردان برای گسترش مجرای ارتباطی خود با مخاطب میتواند به هریک از دو بخش ارجحیت بدهد و توجه بیشتر به هر بخش به نظر او بستگی دارد.
در انتهای این نشست، جلسه پرسش و پاسخ حاضران با کارگردانان مستندهای «شیرسنگی» و «افسانه آسبادان» برگزارشد. در پایان نیز لوح تقدیر و هدایایی به رسم یادبود از طرف مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به کارگردانان و منتقد حاضر در این نشست اهدا شد.
پایان پیام/
دو فیلم مستند «شیرسنگی» و «افسانه آسبادان» از تولیدات جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در سالن «سینماحقیقت» این مرکز به نمایش درآمد.
کد خبر 264879
نظر شما