فردی همیشه دغدغه رسیدن داشت، شصت سال دوید

خبرگزاری شبستان :علیرضا قزوه درمراسم نکوداشت زنده یاد امیرحسین فردی با بیان اینکه امیر حسین فردی شصت سال دوید، گفت: امیر حسین فردی همیشه دغدغه رسیدن داشت و رسید.

به گزارش خبرنگارکتاب وادبیات ، مراسم نکوداشت زنده یاد امیرحسین فردی نویسنده انقلاب با عنوان«آشیانه در دل» در تالار سوره حوزه هنری با حضور محسن مومنی شریف، محمد حمزه زاده، محمد رضا سرشار، احمد شاکری، رضا اسماعیلی، ناصر فیض، حسین پارسائی، سعید کشن فلاح، یوسفعلی میرشکاک، علیرضا قزوه، مرتضی گودرزی دیباج، علی داوودی، حجت الاسلام دعایی، کمال شفیعی، ناصر ضرابی، حامد عسگری، علیرضا لبش، رحمت امینی، حسن دولت آبادی، عباسعلی براتی پور، اسماعیل امینی، عزت الله الوندی، جلال سمیعی، سوسن طاقدیس، علی الله سلیمی، رضا امیر خانی، حسین اسرافیلی، مصطفی آجرلو، پیروز ارجمند و ... برگزار شد.

درابتدای این مراسم علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری گفت: از من خواستند که خیر مقدم بگویم، پرسیدم چرا و در پاسخ گفتند به دلیل اینکه صندلی ای که خالی شد برای بزرگمردی است که رفته و الان تو نشسته ای.


وی افزود: برای من این سوال دشواری است که آیا می توانم جای این بزرگمرد را پر کنم و یا یکی از وظایفی که دراینجا داشت را انجام دهم. حالا صندلی او هست، جانماز هست، اتاق هست و آن فضا هست وهمه اینها برای من علامت سوال است.


قزوه خاطر نشان کرد: یکبار زمانی که کتاب ایمر حسین فردی را تورق می کردم به جایی از کتاب رسیدم که فکر کردم که امیر حسین فردی در فرانسه است و در این کتاب ظهر عاشورا را تداعی کرد که نمی توانست عزاداری کند پس به خانواده خود در تهران تماس گرفته بود تا صدای عزاداری ها را بشنود. دیدم دو بیت شعر از من در کتاب آورده است و من خیلی خوشحال شدم که در آن صفحه شعری از من آمد و اینکه فردی به یادم بود این مطلب را با آقای مومنی مطرح کردم و ایشان گفت فردی هرگز از کشور به دلیل بیماری مادرشان خارج نشده بود و آن یادداشتی بود که از یکی از بزرگان در کتاب آورده بود.


جانشین فردی با بیان اینکه فردی نیز مرگ آگاه بود خاطر نشان کرد : شاعران زیادی داریم که به مرگ زیاد فکر کرده اند. بالاترین حد و اندازه شناخت با مرگ، مرگ آگاهی است .مرگ آگاهی را در رفتار و شعر بسیاری از شاعران دیده ایم. سید حسن حسینی هم قبل از مرگ خود گفته بود که دم در بیمارستان شهید می شوم و همین اتفاق افتاد. مرگ آگاهی بالاترین حد آگاهی در زندگی و مرگ است.
قزوه در ادامه به تعریف خاطره ای از خود وامیرحسین فردی پرداخت و گفت: روزی قبل از بازی فوتبال فردی به من گفت خودت را گرم کن بعد شروع به بازی کن اما من اینکار را نکردم و در حین بازی زمین خوردم و حالم بد شد. فردی نگران من بود. امیدوارم دیگر زمین نخورم و بتوانم خودم را گرم کنم تا راه آن بزرگوار را ادامه دهم.


قزوه در پایان گفت: با بیان اینکه امیر حسین فردی شصت سال دوید تصریح کرد: امیر حسین فردی همیشه دغدغه رسیدن داشت و رسید.

 

 

در ادامه این مراسم محمد رضا سرشار با ذکر خاطره ای گفت: سال 1367 عده ای از حوزه هنری رفتند و بعضی ها در کیهان مشغول به کار شدند. تقریبا بعد از رحلت امام خمینی(ره) بود که آیت الله خامنه ای به رهبری منصوب شدند.آقای فردی به همین مناسبت در کیهان بچه ها سر مقاله ای در تجلیل از رهبری نوشته بودند وآخر سر مقاله نوشت« آقا ما شما را دوست داریم». وبه گفته خود فردی یکی از آقایان وقتی او را در راهرو می دید همیشه با حالات تمسخربه اومی گفت«آقا ما شما را دوست داریم».


سرشار گفت: فردی محبت محض بود و بین خط های مختلف و تفکرات مختلف و آدم خوب وبد فرق نمی گذاشت و به همه محبت می کرد.


وی خاطر نشان کرد:یکبارفردی یکی از نویسند ه ها را که در کشورهای خارجی شهرت پیدا کرده و جوایزی را هم کسب کرده بود به مسجد جواد الائمه دعوت کرد تا برای بچه ها صحبت کند. بعد از تمام شدن جلسه این نویسنده از فردی خواست تا به کسی نگوید به مسجد جواد الائمه آمده است چون برایش بد می شود و آقای فردی بسیار ناراحت شدند.

 

به فردی بعد از فتنه 88 علاقه مند شدم

سرشارفردی را مردی بسیار دوست داشتنی خواند و اضافه کرد:حتی اگر کسی با او هم عقیده نبود با این حال نمی توانست او را دوست نداشته باشد زیرا فردی بسیار مهربان بود.

وی با اشاره به اینکه به فردی بعد از فتنه 88 علاقه مند شدم، تصریح کرد: فردی در فتنه 88 بسیار شجاعانه وارد صحنه شد و مطالبی مستند و محکم را در کیهان نوشت که انصافا خوب بود و شاید یکی از دلایلی که ما امروز در اینجا جمع شده ایم علاقه عمیقی است که بعد از ان ماجرا در ما به وجود آمده است.


سرشارخاطر نشان کرد: طول زندگی فردی زیاد نبود اما عرض زندگی شخصی فردی خوب بود. آنگونه که دوست داشت زندگی کرد. بسیاری ازما به زندگی خود آنگونه که باید نرسیدیم اما او چه در زمان جنگ و چه غیر از جنگ و در موقعیت های مختلف جای خودش بود. نوشتنش، فوتبال اش و ... همه برنامه هایش سر جای خودشان بودند.


وی در پایان عنوان کرد:امیرحسین فردی هرگز به خاطر برنامه های ادارات و سازمان های دیگر برنامه های خود را به هم نمی زند خاطرنشان کرد: در دهه 1360 جایی با نام دفتر ادبیات کودک و نوجوان درست کردیم. از فردی خواستم تا روزر سه شنبه به دفتر بیاید و با اصرار او را می آوردم اما او گفت که من سه شنبه ها فوتبال دارم و شما برنامه من را به هم زدید.

وی در پایان سخنان خود را با شعری از سهراب سپهری با این مطلع که مرگ پایان کبوتر نیست پایان داد.
پایان پیام/
 

کد خبر 265384

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha