نگاه شریعتی به عقلانیت منفک از وحی و علوم انسانی غرب منفی بود

خبرگزاری شبستان: شریعتی جامعه ای را متمدن می داند که زمینه فعلیت بخشیدن استعدادها در آن آزادانه وجود داشته باشد؛ او تجدد را تغییر سنت ها می داند نه اروپایی شدن.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، برنامه زاویه کاری از گروه معارف و اندیشه دینی شبکه چهار سیما، چهارشنبه شب، 29 خرداد ماه به روی آنتن شبکه چهار سیما رفت.
این برنامه به علت فرارسیدن سالروز فوت دکتر علی شریعتی، «ما و مدرنیته به روایت دکتر علی شریعتی» عنوان گرفته بود که بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و حجت الاسلام و المسلمین عبدلحسین خسروپناه، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، درباره این موضوع به تبادل نظر پرداختند. 

بر پایه این گزارش، در ابتدای این مناظره مسعود معینی پور، مجری برنامه به طرح این پرسش از عبدالکریمی پرداخت مبنی بر اینکه آیا با توجه به شرایط جامعه امروز ایران، شریعتی می تواند در باب مدرنیته راه حلی را ارائه کند و همچنین وجه نقد و آسیب شناسی مدرنیته با سوق دادن جامعه به سوی این مولفه با دستگاه فکری شریعتی چگونه است؟

عبدالکریمی در پاسخ به این پرسش اظهار کرد: این سوال به نظرم ابهامات زیادی دارد، شریعتی یک متفکر است و هر متفکری عناصری دارد که بصیرت های بنیادین، از جمله این مولفه ها محسوب می شود، به اعتقاد من بصیرت های بنیادینی در شریعتی وجود دارد که می خواهم از شاهراه های تفکر او حرف بزنم بگویم که بین شریعتی و شریعتیسم تفاوت وجود دارد، شریعتیسم تکرار آموزه ها است.
وی ادامه داد: ما می توانیم مثلا با فهم کانت از ریاضیات، مخالف باشیم اما با همین کانت بود که بصیرت بنیادینی در غرب شکل می گیرد و او از فرهنگ غربی زدودنی نیست و فرهنگ و تفکر غربی به دوره قبل و بعد از کانت تقسیم می شود.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: اما در مورد شریعتی، بصیرت بنیادینی وجود دارد که او را متفکر تفکر آینده ما می کند، او تنها معلم انقلاب ما نبود.
این پژوهشگر با بیان اینکه ما با دو سیر و دو جریان فکری در جامعه مان مواجه هستیم؛ تصریح کرد: جریان نخست نوگرایان هستند که در فضای غرب و عقلانیت مدرن رشد می کنند و موضع ضد سنت دارند لذا مواجهه این جریان با جامعه ما توتالیتر است، و جریان دوم سنت گرایان هستند که در فضای کلی چون در عالم سنت زندگی می کنند که از مواجهه با عقلانیت مدرن ناتوانند و از تأخر زمانی در فهم عقل مدرن رنج می برند و می خواهند هر چه در عالم مدرن وجود دارد را در سنت ببرند و آن را با نظام معرفت شناسانه که به سنت تاریخی دیگری متعلق است به رویکرد تحمیل کنند.

 

شریعتی رمانتیک نیست
وی ابراز کرد: به نظرم رهبری فکری آینده ایران از جنس شریعتی است، اما نه از سنخ نوگرایان و سنت گرایان، چراکه آن طور که از آثار او مشخص است، نحوه مواجهه شریعتی با غرب پدیدارشناسانه است و شریعتی رمانتیک نیست.
استاد انشگاه آزاد اسلامی در ادامه در پاسخ به سوالی بر این مبنا که آیا دستگاه فکری شریعتی از سنت و پست مدرن عبور کرده است، گفت: آنچه که شریعتی را شریعتی می کند مواجهه پدیدارشناسانه اوست که او را در آسمان تفکر ایران یگانه می سازد.


بنابر این گزارش، معینی پور در ادامه خطاب به حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه درمورد نظر او در باب نظرات طرح شده از سوی عبدالکریمی اظهار کرد: به نظرتان آیا شریعتی دارای برخورد منطقی ای با مدرنیسم به معنای روش مند در دستگاه فکری مشخص است یا خیر؟
حجت الاسلام خسروپناه در پاسخ به این سوال گفت: شریعتی بحث هایی تحت عنوان تاریخ تمدن دارد، او از تاریخ تمدن وارد می شود، از مدرنیته و تمدن غرب می گوید و در مرحله بعد به نقد تمدن غرب و به تعبیری تجدد می پردازد.
وی ادامه داد: مهم پاسخ به این پرسش ها است که شریعتی تجدد را در چه می بیند و تمدن را چه تعریف می کند، بسیاری میان این دو ترادف ایجاد می کنند که هر جامعه ای تجدد دارد متمدن می شود، پس این جوامع بشری تجدد غرب را برای تمدن بپذیرید!

 

تجدد اروپایی شدن نیست
حجت الاسلام خسروپناه با بیان اینکه شریعتی تمدن را که تعریف می کند بار مثبت به تعریف آن دارد، تصریح کرد: شریعتی جامعه ای را متمدن می داند که زمینه فعلیت بخشیدن استعدادها در آن آزادانه وجود داشته باشد؛ او تجدد را تغییر سنت ها و مصرف های گوناگون در زندگی عادی و جدید می داند و متجدد شدن را اروپایی شدن نمی داند.
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: شریعتی در واقع وقتی از ویژگی های جامعه غرب مدرن سخن می گوید، 9 خصوصیت را بر می شمرد که عبارت اند از : اصالت قدرت، اصالت طبیعت، اصالت زندگی، اصالت نظم، مصرف، تحلیل عقلی همه چیز، خودمحوری اومانیسم، اصالت جامعه.
وی در این راستا افزود: اما ویژگی که او برای دنیای متجدد تعریف می کند، مصرف گرایی است اینکه مرتب تولید و مصرف شود تا سود تولیدکننده بیشتر شود و بعد می گوید اروپا به این مرحله رسید و جوامع دیگر را مصرف زده کرد.
حجت الاسلام خسروپناه بیان کرد: اما اگر بخواهیم به تجدد رویکرد کلی داشته باشیم، برخی تجدد گرا، و برخی تجدد ستیزند و برخی تجددگزین هستند، به نظرم شریعتی تجدد گزین بود؛ اما تجدد گزینی اش با رویکرد انتقادی همراه شده بود و به سنت نیز چنین نگاهی داشت و می خواست میان سنت و تجدد جمع کند، به نظرم امام(ره) و شهید مطهری نیز همین رویکرد را داشتند؛ لذا من از این جهت بین شریعتی و شهید مطهری تضادی نمی بینم.

 

در ادامه مسعود معینی پورخطاب به عبدالکریمی به طرح این پریش پرداخت که آیا: جنس نگرش شریعتی از جنس مکتب فرانکفورت و هابرماسی بود؟
عبدالکریمی در این باره گفت: شریعتی در واقع در بطن آثارش نشان می دهد که سنت ما و مدرنیته برخوردار از دو نظام معرفتی وجودشناسانه هستند، این که می داند دو نظام اپیستیمیک متفاوت وجود دارد و این نکته ای است که در اندیشه او دیده می شود و من بر خلاف جناب خسروپناه معتقد نیستم که اندیشمندانی که از آنها نام برده شد و شخصیت هایی چون شهید مطهری، می خواستند نظام سنتی را به عقل مدرن تحمیل کنند.
وی تصریح کرد: واقعیت ها و اندیشه ها ذوابعاد اند و لایه های متعددی دارند، پس صورت های مختلفی از اندیشه ها را می توانیم داشته باشیم، ضمن آنکه گاهی در دوره ای اندیشه متفکر را یک جور صورت بندی می کنیم و گاه به شکلی دیگر، به هر حال نمی توانیم تفکر شخصی مثل شریعتی را از سنخ ثابت بدانیم و او را سنت گرا، یا نوگرا و پست مدرن بدانیم.
عبدالکریمی در پاسخ به پرسش دیگری بر ان مبنا که آیا شریعتی دستگاه فکری منسجم در مورد مدرنیته نداشته است، اظهار کرد: من ابتدا می خواهم معنای عدم انسجام و انسجام فکری را بگویم، به اعتقاد من، انتقادی مثل اینکه آیا شریعتی اندیشه نظام مند دارد و یا در مواجه با غرب رمانتیک است یا خیر، از اساس پرسش های نادقیق است، و برخاسته از روح ایدئولوژیک است.

 

شریعتی را متهم به عدم انسجام کردند
وی ادامه داد: ما دو جریان داریم، اول شیفتگان عقلانیت مدرن و دوم سنت گرایان که نسبت به عقلانیت مدرن کینه دارند، این دو گروه با وجود تعارضات شان، از منطق واحدی تبعیت می کنند و هر دو گروه امکان سومی را برای مواجهه با دوران مدرن قائل نیستند، هم نوگرایان و هم سنت گرایان می گویند دو امکان بیشتر نداریم ، یا نوگرا یا سنت گرا، لذا هر تفکری که بگوید می شود این دو را کنار هم قرار داد، متهم به عدم انسجام است، به نظرم هم سنت گرایان و هم نوگرایان شریعتی را متهم به عدم انسجام کردند و در واقع صورت مسئله را پاک کردند.

 

همچنین در ادامه حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه در پاسخ به سوال مجری در مورد انسجام فکری شریعتی گفت: به نظرم در مورد انسجام فکری دکتر شریعتی، قطعا او شخصیتی پراکنده گو نبوده است، او ادیب بود و ادیبانه سخن می گفت، اما شخصیت رمانتیک نداشت، نباید شریعتی را در قالب های غربی قرار دهیم، او مدرنیسم و پست مدرنیسم نبود.

 

شریعتی با عقلانیت فلسفی یونانی مخالف بود

وی تاکید کرد: من با این حرف آقای عبدالکریمی که او را پدیدار شناس خواند، مخالفم، شریعتی «هوسری»، «کانتی» و «هایدگری» هم نبود، اما نکته ای وجود دارد، من نگفتم که افکار شهید مطهری حول اصلاح سنت و نقد مدرن و تجدد با شریعتی یکسان بود، بلکه گفتم در این رویکرد به سنت، هر دو نگاه اصلاح گرایانه و نسبت به تجدد نگاه انتقادگرایانه داشتند، شریعتی با عقلانیت فلسفی یونانی مخالف بود.
وی ادامه داد: او به یک معنا اصلا با روش های قیاسی و استدلالی موافق نیست، با عقلانیت سوبجکتیوییسم مدرن هم موافق نیست، او به عقل استقرایی و تجربی اعتقاد دارد، اما را در کنار وحی می پذیرد و برای تثبیت آن از بینش قرآنی هم یاد می کند و می گوید بینش قرآنی مبتنی بر نگرش استقرایی است.
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران افزود: شریعتی می گفت برخی خیال میکنند غربیها چون دین را کنار گذاشتند، رشد کردند و می دانیم که غرب زدگی قرون وسطی به علت یونان زدگی و آخرت گرایی بود و منطق تجدد آمد به دنیا توجه کرد و آخرت را فراموش کرد.
وی تصریح کرد: شریعتی می گفت در دوران شکوفایی تمدن اسلامی، تمدن اسلامی آمد تمدن های مختلفی را جمع کرد و تمدنی جدید ساخت که به دنیا هم توجه داشت ضمن آنکه او معتقد بود برای رسیدن به این امر باید عقلانیت تجربی تقویت شود و به دنیا و همچنین وحی توجه شود.
حجت الاسلام خسروپناه بیان کرد: شریعتی گویا آخرت را هم برای دنیا تحلیل می کرد، معتقد به آبادانی دنیا بود لذا نه منطق قرون وسطایی را می پذیرید و نه منطق دنیای مدرن را و در واقع شریعتی نگاهی اصلاح طلبانه به سنت و نگاهی انتقادی به مدرنیسم دارد، البته به دست آوردهای مدرنتیه هم اعتقاد دارد از جمله علوم پایه، علوم انسانی، علوم مهندسی، فلسفه، فرهنگ، که قبل از همه مهم است که به خصوص در حوزه فلسفه، نگاه شریعتی به دستاوردهای مدرن توجه شود.

 

روش شریعتی توتالیتر نبود
در ادامه این مناظره عبدالکریمی در مورد نظر خسروپناه در باب اینکه شریعتی پدیدارشناس نبود، اظهار کرد: وقتی از پدیدارشناسی حرف می زنیم، دو معنا وجود دارد که یکی معنایی است که «هوسر» بنیان گزار آن بود، اما من مرادم این نیست که شریعتی هوسر خوانده بود به این دلیل نگاهش پدیدارشناسانه بود، نظر من آن است که نباید پدیدارها سرکوب شوند، مثلا نوگرایان در مورد اسلام صحبت می کنند و اسلام را جنگ می دانند، اما این واقعیت نیست، در مقابل وقتی سنت گرایان از غرب حرف می زنند آن را دشمنی می پندارند که فساد و نادرستی در آن هست.
وی ادامه داد: شریعتی وقتی از سنت تاریخی حرف میزند، تا حدود زیادی اجازه می دهد که پدیدارها سخن بگویند، و تفسیر کج و معوج ارائه نمی کند و روش توتالیتر با استبداد ندارد، که بخواهد نظام اپیستمیک خود را بر مدرنیته یا غرب تحمیل کند.
عبدالکریمی همچنین در مورد سنتز شریعتی در مواجه سنت و مدرنیته گفت: اگر قرار است ما دچار عدم تعارض باشیم این عدم تعارض یعنی این که به طور مطلق، به عقلانیت مدرن تن دهیم؛ در قرن دوم هجری بسیاری از عرفا در برابر فلسفه یونان موضع گرفتند، و بعدها درمورد فلاسفه ای چون ابن سینا و فارابی که می خواستندبا عدم انسجام تعادلی را ایجاد کنند.
وی گفت: اما در مورد شریعتی اندیشیدن به پرسش های بنیادین و برخوردار بودن از عدم انسجام بهتر از کسانی است که صورت مساله را حل می کنند؛ مثلا اگر از پیرزنی در افغانستان در مورد آینده بشری بپرسید او سکوت می کند، از هایدگر هم بپرسید سکوت می کند، اما میان سکوت این دو تفاوت هست.
عبدالکریمی تصریح کرد: عین همین مسئله در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» شهید مطهری وجود دارد که او معتقد است که علم جدید تعارضات را حل کرده و همین اشتباه را جلال در آثارش در مورد ظلم و غرب زدگی دارد و هر دو فهم ساده ای از مدرنیته دارند؛ در حالی که گویی دژهای برخورد سنت با مدرنیته هر روز بیشتر می شود.
در ادامه معینی پور از عبدالکریمی پرسید: حال اگر کسی بپرسد که تقابل دستگاه فکری شریعتی با مدرنیته چیست چه پاسخی دارید؟
عبدالکریمی در این رابطه گفت: من معتقد نیستم که شریعتی مثل خیلی ها به نظام فکری کاملا آگاهانه بر اساس مبانی آنتولوژیک دست یافته است، صحبت من روی بصیرت های بنیادین شریعتی است، شریعتی از مارکس که سخن می گوید از او می آموزد، اگر از فروید می گوید نقاط مثبت اش را هم می گوید؛ حال این نگاه را مقایسه کنید با جریانی که از اسلامی سازی علوم انسانی سخن می گوید و محدود می کند.
در ادامه خسروپناه در پاسخ به اظهارات عبدالکریمی گفت: من ابتدا یک ملاحظه را داشته باشم، ما در سال 1392 قرار داشته و داریم صحبت می کنیم، شریعتی در سال 56 فوت شد و مطهری در سال 58 به شهادت رسید.

 

شریعتی در عصر خودش جواب خوبی داد
وی گفت: ما یک وقت است که می گوییم آیا جوابی که شریعتی و مطهری برای سنت و مدرنیته داشتند، تصور درست آنها از سنت و مدرنیته بود؟ معلوم است که خیر، چون علم و تفکر دارد عمیق تر می شود اما آنها در سطح خودشان جواب داشتند و من اعتقاد ندارم که شریعتی سنتز نداشت، اینکه پاسخ او را قبول داریم یا نه بحث دیگری است. شریعتی در عصر خودش جواب خوبی داد.
خسروپناه تصریح کرد: سوال در مورد سنت و مدرنیته یک سوال نیست بلکه چند پرسش است، شریعتی فلسفه سوبجکتیویسم اومانیستی مدرن را قبول ندارد، او نگاه منفی به علوم انسانی غرب دارد، نگاه مهم شریعتی، به فرهنگ است و نسبت به فرهنگ مصرف گرایی نقد دارد.

 

پایان پیام/
 

کد خبر 265846

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha