آیت الله حائری فومنی سرآمد مردم تهران درحمایت از نهضت امام خمینی(ره)

خبرگزاری شبستان: آیت الله شیخ جواد حائری فومنی از علمای مجاهدی بود که در حمایت از نهضت امام خمینی سرآمد مردم تهران و مسجد وی محل تجمع مخالفان رژیم و نیروهای انقلابی بود.

به گزارش خبرگزاری شبستان از گیلان، مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد فرزند مرحوم آیت الله شیخ جعفر فومنی است که پدر بزرگوارش، صاحب مقامات و کرامات، از استوانه‌های علمی و عملی و از مجتهدین و مدرسین برجسته شهر کربلا به شمار می‌رفت و عمر شریف خود را در پرورش طلاب علوم دینی و احیای حوزه‌های علمیه سپری کرد.

 

حضرت آیت الله بهجت دامت برکاته از جمله کسانی هستند که طی مدت‌های مدید در کنار حوزه درسی آیت الله فومنی علاوه بر استفاده‌های علمی، از اخلاقیات وی نیز توشه‌هایی بر می‌گرفتند. آیت الله بهجت اذعان کردند: "مرحوم حاج شیخ جعفر رحمه الله علیه از جمله معدود افرادی بودند که گاهی بعضی حقایق نهانی و اسرار باطنی از ایشان ظهور پیدا می‌کرد و معلوم بود چیزهایی می‌دانستند که در آن عهد بسیاری ار مدعیان از آن بی‌خبر بودند. به خاطر دارم آخرین بار که ایشان را ملاقات کردم، در کمال صحت و سلامت و بدون هیچ عارضه‌ای، خبر فوت خودشان را به من دادند و یک هفته بعد، از این دنیا رخت بربستند. بالاتر از هر چیز دیگر که باید به عنوان یک اصل مهم در زندگی آن عالم ربانی از آن یاد کرد، خصوصیات اخلاقی وی است. در این زمینه بدون اینکه ریاضاتی را متحمل شده باشد در مرتبه‌ای قرار داشت که ما با سال‌ها ریاضت نمی‌توانستیم برسیم. در توصیف اخلاقیات وی می‌توان گفت پس از یک عمر زندگانی با آن صیت و آوازه، در تمام کربلا دو نفر مخالف نداشت."

 

آیت الله حاج شیخ جعفر فومنی پدر بزرگوار مرحوم آیت الله حائری فومنی، علاوه بر فعالیت‌های علمی و آموزشی، در رواق مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام به اقامه نماز جماعت می‌پرداختند و فضلاء و مومنین از فیض جماعت وی بهره مند می‌شدند. مرحوم حاج شیخ جعفر فومنی سرانجام در سال 1357 ق پس از 54 سال زندگی سعادتمندانه به دیدار حق شتافت. خبر ارتحال وی از مناره‌های حرم امام حسین(ع) در سطح شهر کربلا منتشر شد و طی مراسم باشکوهی با حضور علماء، فضلاء، طلاب و مومنین، پیکر پاکش به طرف حرم مطهر تشییع و در رواق مقدس پشت سر به خاک سپرده شد.

 

ولادت آیت الله شیخ جواد فومنی

مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد فومنی حائری در روز چهارشنبه 22 خرداد سال 1291 ه.ش مطابق با 27 جمادی الثانی 1330 ه.ق در کربلای معلی، محله باب النجف در یک خانواده اصیل روحانی( که اصالتا فومنی بودند) پا به عرصه گیتی نهاد. مادر بزرگوارش سیده بانو که از سادات پاکدامن و با تقوا بود آرزو داشت که فرزندش از سربازان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) شود.

 

مراحل تحصیل

مکتب خانه: کودکی خردسال بود که پدر بزرگوارش او را به مکتب خانه نزد مرحوم حاج شیخ علی اکبر نائینی معروف به خطاط که از دیرباز، خانه مسکونی خود را به مرکز تعلیم و تربیت اطفال اختصاص داده و همچنان تا سنین کهولت به همین روش مکتب داری می‌کرد، سپرد. در محضر استاد، آداب نماز، تلاوت قرآن، سواد خواندن و نوشتن، آشنایی با لغات و هنر خط و کتابت را آموخت.

 

علاقه و پشتکار و سرعت یادگیری درس و تلاش وافر برای یادگیری بیشتر، نشان از هوش سرشار و نبوغ ذاتی او می‌داد.10 سال بیشتر نداشت که با اشتیاق فراوان ملبس به لباس مقدس روحانیت شد و صرف و نحو و ادبیات عرب را از محضر شریف پدر بزرگوارش تلمذ کرد و همچنان تا مراحل مختلف علمی در حلقات دروس معظم له شرکت می‌جست. سطوح را نزد دیگر اساتید و مدرسین حوزه کربلا از جمله مرحوم حاج شیخ جعفر رشتی در مدرسه بادکوبه به انجام رسانید.

 

دروس خارج فقه و اصول: پس از اتمام دوره سطوح عالیه، وقت آن فرا رسیده بود که به منظور گذراندن دروس خارج فقه و اصول و استفاده از محضر اساتید عظام بویژه مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا ضیاء الدین عراقی و مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، به نجف اشرف عزیمت کند. با تلاش و مجاهدت و عشق به تعلیم علوم اسلامی، مرحوم فومنی توانست در سن 25 سالگی به درجه شامخ اجتهاد نائل آیند و از علماء بزرگ نجف اشرف از جمله آیت الله العظمی عراقی اجازه اجتهاد دریافت کنند.


مهاجرت به تهران

مرحوم آیت الله فومنی پس از فوت پدر بزرگوارش در سال 1357 ه.ق مطابق با 1317 شمسی در سن 27 سالگی برای نشر احکام اسلام و تربیت افراد با ایمان و سلحشور عازم تهران شد. ورود وی به تهران مصادف با آغاز جنگ جهانی دوم و اواخر حکومت دیکتاتوری رضا شاه بود. بیانات، رفتار و کردار وی به سرعت مورد توجه مومنین محل سکونت(خیابان خراسان) قرار گرفت و به دلیل نامناسب بودن منزل مسکونی، برای تشکیل جلسات دینی اقدامات اولیه برای بنا و ساخت مسجدی شکل گرفت.


فعالیت‌های دینی و فرهنگی

سیاست‌های ضد دینی رژیم پهلوی، پس از به قدرت رسیدن رضاخان با هدایت و برنامه‌ریزی استعمار با سرعت هر چه بیشتر در ارکان مختلف جامعه اجرا می‌شد، از جمله طرح لباس متحد الشکل و کشف حجاب و ایجاد مدارس جدید به سبک غربی – که در دوران پهلوی دوم شتاب بیشتری بخود گرفته بود - زنگ خطری برای علماء و دلسوزان دین بود. در این راستا تلاش‌های بی‌‌شماری در مخالفت و اعتراض به این اقدامات از سوی آگاهان و علماء متعهد صورت می‌گرفت. اما رژیم بدون توجه به نظرات علماء و روحانیون، در پی اجرای سیاست2های خود بود. مرحوم آیت الله فومنی پس از مهاجرت به تهران و مشاهده نابسامانی‌های فرهنگی و دینی در بین اقشار مختلف مردم، و نگرانی از آینده کشور، در حالی که دردمندانه و متعهدانه نگرانی‌های خود را به مردم منتقل می‌کرد، آنان را نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی، توجه داده و به افشاء برنامه‌های رژیم می‎پرداخت. در همین ارتباط به تاسیس و تشکیل بنیادهای اجتماعی، فرهنگی و اسلامی همت گمارد و بصورت عملی وارد کارزار مبارزه و مقابله با نیات استعماری رژیم پهلوی گشت. مرحوم آیت الله فومنی تا زمان فوت، فعالیت‎های بسیار مهم و ارزنده‎ای کرد که عبارتند از:1.تشکیل اتحادیه دینی،2. احداث مسجد نو، 3. تاسیس دبستان نو مخصوص دختران، 4. تاسیس اولین کودکستان تربیت دینی،5.تاسیس شرکت تعاونی « روزی دهشاهی » و تاسیس دبستان نو ویژه پسران.


فعالیت‎های سیاسی و اجتماعی

مرحوم آیت الله فومنی در تقسیم بندی موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، اولویت اول را به مسائل فرهنگی می‎دادند و برنامه‎ها و اهداف خود را بر محور موضوعات فرهنگی، متمرکز می‎کردند. فعالیت‎هایی را که بر شمردیم، نشانگر عزم و جدیت ایشان در این مسیر است. مبارزات مرحوم آیت الله کاشانی و دکتر مصدق با دربار و مسئله نهضت ملی نفت و در نهایت اختلاف میان رهبران نهضت و وقوع کودتای 28 مرداد 32 و سرنگونی دولت مصدق در برابر دیدگان تیزبین و ژرف مرحوم آیت الله فومنی قرار داشت، اما وی بدون آنکه وارد دسته بندی‎های سیاسی و حزبی شود، در عین حمایت از جریانات اسلامی همچون فدائیان اسلام و مرحوم آیت الله کاشانی و مخالفت با گروه‎ها و احزاب ملی گرا و توده‎ای و ارشاد و هدایت مردم جهت شناخت ماهیات احزاب و گروه‎ها، روش و مسیر فرهنگی و تربیتی خود را فراموش نکرده و با تلاش بی‎شائبه خود، پی ریزی مبانی صحیح اعتقادی و اسلامی مردم مسلمان را ادامه می‎داد.

 

 آیت الله حائری فومنی بارها توسط ماموران انتظامی و امنیتی رژیم تحت فشار و مورد آزار و اذیت قرار گرفت. ساواک بارها وی را احضار کرد تا تذکرات و تهدیداتش را به آن مرحوم اعلام کند، اما مرحوم فومنی با صلابت و قاطعیتی که داشتند هرگز پاسخ مثبت به احضاریه‎ها نمی‎دادند و با عزت نفس و قدرت به ماموران ساواک و شهربانی می‎گفتند: « من نمی‎آیم و هر کس با من کار دارد یا به مسجد بیاید و یا با شماره تلفن من تماس بگیرد.» به یقین می‎توان ادعا کرد لحن کنایه‎ها، انتقادات و افشاگری‎های مرحوم فومنی در طی دوران پس از کودتای 1332 منحصر به فرد بود. به مرور که این انتقادات و اعتراضات، رنگ و بوی سیاسی به خود می‎گرفت، ساواک نیز حساس‎تر و شدیدتر با مرحوم فومنی برخورد می‎کرد به طوریکه از اواسط دهه 30 تا زمان فوت ایشان در سال 43 جمعا حدود 4 بار، توسط ساواک دستگیر شدند. مرحوم آیت الله فومنی در جریان شروع نهضت امام خمینی از مدافعین و حامیان و مبلغین این حرکت بودند و همچون دیگر روحانیون متعهد و مبارز، ضمن هدایت و ارشاد مردم، خود نیز در صفوف مقدم مبارزه با رژیم شاه حرکت می‌کردند. مرحوم فومنی پس از وقایع 15 خرداد سال 42 به همراه دیگر روحانیون پیرو مبارزه حضرت امام خمینی(ره) دستگیر شدند.
 

دستگیری های مرحوم فومنی

آیت الله فومنی در طول فعالیت های اجتماعی و سیاسی خود، 4 بار توسط ساواک دستگیر و مورد بازجویی و شکنجه و اهانت قرار گرفت. اهمیت حرکت، سخنان و افشاگری های مرحوم آیت الله فومنی برای رژیم آنچنان حساسیت برانگیز شده بود که مسئولین و روسای ساواک از جمله تیمور بختیار و پاکروان، مستقیماً جهت بازجویی( و به قول خودشان توجیه و تذکر) با وی مقابله و برخورد می‎کردند. همانطور که از اسناد ساواک و اظهارات نزدیکان واطرافیان مرحوم فومنی نمایان است در پس هر دستگیری، موجی از مخالفت و اعتراض از سوی اقشار مختلف مردم و روحانیون به وجود می‎آمد و انتقال این اعتراضات و ناخشنودی‎های مردمی به علماء و بزرگان، موجبات حرکت و تلاش آنان جهت آزادی آن مرحوم می‎شد. اولین دستگیری وی 16 دی 1338، دومین دستگیری در 2 مرداد 1339صورت گرفت و در هر دو مورد نیز بواسطه آقایان علماء و بزرگان روحانیت، از زندان رهایی یافت. سومین و چهارمین دستگیری مربوط به وقایع سال 42 یکی در 22 اردیبهشت 42  و دیگری در 10بهمن 42 است.


درگذشت مرحوم آیت الله فومنی

مرحوم فومنی به مصداق« عاش سعیداَ و مات سعیداَ » سعادتمندانه زندگی کرد، با مفاسد جنگید، با رذائل به مبارزه برخاست و در راه پیکار با ظلم و بیدادگری بارها به زندان رفت. در نتیجه فشارهای روحی و جسمی، مبتلا به مرض قند شد و در اواخر به یرقان نیز دچار شد و در بیمارستان بازرگان بستری گردید. با وجود تلاش پزشکان، بیماری ایشان شدت گرفت. تقارن فوت ایشان با ایام لیله القدر و شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، بسیار میمون و مبارک و توفیق بود برای آن مرحوم که همچون مولایش علی(ع) در مقابل دشمنان دین و کج اندیشان ثابت قدم و استوار به راه خود ادامه داد.جنازه مرحوم فومنی در روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان از تهران تا شاه عبدالعظیم بر دوش چندین هزار جمعیت روزه دار حمل شد. مردم مسلمان جنازه آن مرحوم را با پای پیاده 12 کیلومتر بر دوش حمل کردند و طبق وصیت مرحوم آیت الله فومنی جنازه ایشان در شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان به حضرت عبدالعظیم حمل و در مقبره‎ای که در سمت شرقی صحن مطهر قرار دارد به خاک سپرده شد.

 

پایان پیام/

 

کد خبر 271474

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha