هر چند حکومتداری وجوه مختلفی از اقتصاد، سیاست، هنر ، اجتماع و روابط بین الملل را در بر دارد، اما تردیدی نیست جامعه ای که پای اقتصادش بلنگد، فقط از منظر اقتصادی عقب نخواهد ماند بلکه در سایر حوزه های به هم پیوسته اش نیز لنگ خواهد زد و به سرمقصد نخواهد رسید.
در عرصه دین اهمیت اقتصاد تا بدان اندازه است که بزرگان دین فرموده اند "کادالفقر ان یکون کفرا" (کم مانده است که فقر به کفر تبدیل شود) و "اذا دخل الفقر من باب خرج الایمان من باب آخر" (هرگاه فقر از دری وارد شود ایمان از در دیگر خارج می شود).
حضرت علی علیه السلام نیز از بین تمام دل نگرانی هایی که می توانستند برای فرزندشان محمد حنفیه داشته باشند، این مهم را نیز متذکر می شوند: اى فرزند! من از تهیدستى بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان می کند و عامل دشمنى است.
اسلام بر خلاف نظام سوسیا لیستی مالکیت خصوصی را تایید می کند و بر خلاف نظام سرمایه داری با مالکیت خصوصی لجام گسیخته موافق نیست . از طرفی بیکاری و تن پروری و محتاج کمک دیگران بودن به شدت در اسلام مذمت شده است . و صد البته به تولید ورشد دادن مال توصیه شده است و از راکد ماندن دارایی پرهیز داده شده.
ما ناگزیر از توسعه اقتصادی هستیم ، با این حال از آنجا که در عرصه اقتصاد، سال ها از قافله کشورهای پیشروی اقتصادی عقبیم، رسیدن به حد مطلوب، با عملکردهای معمول اقتصادی میسر نیست بلکه اگر دیگران در مسیر توسعه اقتصادی "می روند" ما باید "بدویم" و چاره ای هم جز این نداریم . این دویدن ، همان "جهاد اقتصادی" است.
پایان پیام/
نظر شما