خبرگزاری شبستان: در آستانه سالروز شهادت امام صادق (ع) با سیدمرتضی حسینی شاه ترابی، استاد مدعو گروه تاریج دانشگاه جامعة المصطفی (ص) و پژوهشگر تاریخی در خصوص نهضت علمی که امام صادق (ع) تاسیس کردند و تمدنی که به دست شاگردان ایشان شکوفا شد، گفتگویی انجام داده ایم که در ذیل ارائه می شود:
نهضت علمی امام صادق (ع) دارای چه ویزگی هایی است و چه تاثیری بر هویت شیعی بر جای گذاشت؟
امام صادق (ع) در دوره ای از تاریخ اسلام زندگی می کردند که یکی از حساس ترین دوره های اسلامی است از این جهت که زمینه شکوفایی تمدن اسلامی شکل گرفته و تکوین یافته به دست پیامبر (ص)، در این دوره فراهم شد؛ در این عصر مرزهای اسلام گسترش پیدا کرده و از جانب شمال به کوه های قفقاز، از جنوب به آن سوی خط استوا و از جانب غرب مسلمانان وارد قرطبه شدند و از سمت شرق به سمرقند. در واقع مرزهای سرزمین های اسلامی گسترش پید اکرده و جمعیت زیادی از مردم مسلمان شدند. اما به لحاظ سیاسی این دوره، سال های آخر حکومت اموی و ابتدایی حکومت عباسی است؛ امویان در واقع در دوره ضعف خود قرار دارند و با قیام های مختلفی روبه رو هستند به ویژه از سال 121؛ در این سال قیام زیدبن علی اتفاق افتاد و در سال 126 یحیی بن زید و سال 129 قیام عبدالله بن معاویه علوی. در کنار این قیام های علوی، قیام های خوارج را علیه حکومت مشاهده می کنیم و علاوه بر آن حرکت مخفیانه عباسیان را داریم که از سال 100 هجری با هدف سرنگونی حکومت امویان شروع شده و سال 132 به ثمر می نشیند.
عباسیان حرکت خود را با شعار "الرضا من آل محمد" شروع کرده و در واقع از محبوبیت اهل بیت (ع) سوء استفاده می کنند. وقتی به این دوره نگاه می کنیم می بینیم امویان بشدت درگیر این قیام ها و حرکت های سیاسی هستند که علیه حکومت شکل گرفته بنابراین فرصت کمتری داشته و کمتر می توانستند نسبت به امام صادق (ع) اعمال فشار کنند؛ از طرف دیگر با روی کار آمدن حکومت عباسی، آنها برای تثبیت حکومت خود ناچارند جریاناتی را مانند قیام های خوارج و قیام هایی که به خونخواهی ابومسلم خراسانی در خراسان شکل می گیرد و در کنار آن قیام های علویان بخصوص قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم در سال 145 را سرکوب کنند. البته ابراهیم و محمد بن عبدالله نفس زکیه خود را داعیه دار حکومت می دانستند. از سال 121 تا سال 145 هجری حکومت امویان و عباسیان درگیر این قیام ها و کشمش های سیاسی هستند و در این مدت زمینه مناسبی برای شیعیان فراهم می شود تا بتوانند ایده ها و معارف اهل بیت (ع) را منتشر کنند به ویژه اینکه امام صادق (ع) یک فرصت شناسی و دوراندیشی به خرج دادند و به جای داخل شدن در این جنبش های سیاسی و حمایت آنها (در حالی که نتیجه آن قیام ها مشخص بود که به شکست می انجامد و از طرف دیگر معدود قیام هایی که روشن بود به ثمر می نشیند اما مشخص بود که به کدام سمت و سو می رود مثل حرکت عباسیان که با شعار اهل بیت (ع) شروع شد اما به سمت دیگر رفت) در این موقعیت به ترویج و گسترش معارف اهل بیت (ع) و تقویت مبانی فکری شیعه پرداختند.
از نظر فرهنگی چطور؟ وضعیت این عصر چگونه بود؟
به لحاظ وضعیت فرهنگی و علمی در این دوره از سال 100 هجری توسط عمربن عبدالعزیز منع کتابت حدیث برداشته شده، زمینه های کتابت و تدوین حدیث فراهم شد و از طرف دیگر از دوره خالد بن یزید اموی، نهضت ترجمه شروع و نخستین قدم ها در دوره او برداشته و ترجمه متون غیرعربی که موضوعات اولیه آن علم کمیا است، صورت گرفت. بنابراین جامعه با توجه به این شرایط، زمینه فراگیری دانش و معارف مختلف را دارد و نیازهای علمی مختلفی را برای خود می بیند و امام صادق (ع) با فرصت شناسی و درایت توانستند به این نیازها به موقع پاسخ دهند. در این راستا مشاهده می کنیم امام از هر فرصتی برای آموزش و انتقال معارف اهل بیت (ع) استفاده می کنند چه وقتی در زادگاه خود مدینة النبی بودند چه زمانی که به هر دلیلی از زادگاه خود دور می شدند و برای سفر زیارتی حج به مکه می رفتند یا از سوی حکومت به کوفه، حیره و بغداد احضار می شدند. در سفرهای زیارتی به طور مثال در مکه گفته اند در ایام حج ایشان خیمه ای می زدند و در آن خیمه می نشستند و به پرسش های کسانی که تشنه آموختن بودند، جواب می دادند. علاقمندان به معارف اهل بیت (ع) هم کم نبودند و از راه های دور و نزدیک مانند قم، شام، مکه، مدینه، بصره و ... به محضر امام (ع) می رسند به طوری که برخی از نقل ها راویان امام را بالغ بر چهار هزار نفر می دانند.
امام صادق(ع) در انتقال معرفت هیچ تفکیک عقیدتی سیاسی لحاظ نکرده و به هر فرد با هر عقیده ای که به ایشان مراجعه می کردند، از دریای معارف اهل بیت (ع) به قدر ظرفیتش معرفتی عطا می کردند. به همین دلیل است که میان شاگردان ایشان افراد مختلف با گرایش های عقیدتی و سیاسی گوناگون می بینیم؛ در این بین شیعه امامی، کیسانی، زیدی داریم و از آن طرف از غیر شیعه قدریه، مرجئه، معتزله و حتی زندیق داریم.
چرا غیر شیعه نیز به سوی امام (ع) اقبال داشتند و از محضر آن حضرت (ع) کسب فیض می کردند؟
برای شیعیان این رویکرد طبیعی بود اما به دو دلیل غیر شیعه نیز خواستار این کسب فیض از محضر امام صادق (ع) بودند؛ یکی اینکه موقعیت خانوادگی و نسبی ویژه ای داشتند، پدران ایشان امام باقر(ع) و امام سجاد(ع) مورد احترام شیعه و سنی بودند، اما از جهت نسب مادری، مادر ایشان ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر و از زنان پاک و پارسا روزگار بوده و جد مادری ایشان نیز به تصریح اهل سنت جزو فقهای بزرگ عصر خود بود. امام صادق (ع) به لحاظ مادری نسب ایشان به ابی بکر می رسد اما از طریق محمدبن ابی بکر که جزو اصحاب امام علی (ع) بودند. بنابراین به دلیل این نسب خانوادگی، امام (ع) مورد احترام جدی اهل سنت بود. از سوی دیگر در دوره حکومت اموی، نسبت به امام علی (ع) موضع گیری های منفی داریم و ایشان را سبّ و لعن می کنند و در کنار آن به محو و کمرنگ کردن آثار ایشان پرداختند و جامعه اهل سنت و غیرشیعی به دلیل سیاست های امویان بر ضد امام علی (ع)، دسترسی سختی به معارف آن حضرت (ع) دارند و تنها دسترسی از طریق فرزندان ایشان بود. در دوره امام صادق (ع) مهمترین فرد و برجسته ترین فرد از خاندان امام علی (ع) امام صادق (ع) است؛ بنابراین ایشان به طور طبیعی مورد توجه اهل سنت قرار می گیرند و آنها تمایل داشتند بهره ای از دانش حضرت ببرند.
با توجه به اینکه می فرمایید شرایط ترویج معارف اهل بیت(ع) در دوره امام صادق (ع) نسبت به دیگر دوره ها فراهم تر بود، امام در این زمینه چه اقداماتی انجام دادند؟
ایشان برای تقویت مبانی فکری شیعه چندین اقدام انجام دادند؛ نخست عرضه گسترده و وسیع معارف اهل بیت(ع) به جامعه. دومین اقدام تربیت شاگردان توانمند و متخصص در علوم مختلف بود. شاگردان ایشان در فقه، اصول فقه، حدیث، علوم قرآن، قرائت، تفسیر و علم تاریخ، کلام، زبان و ادبیات عرب و ... سرآمد روزگار خود بودند.
در خصوص فقه امام صادق (ع)، اگر به سراغ کتاب وسائل الشیعه برویم که احادیث شیعه را گردآوری کرده، می بینیم بخش قابل توجهی از احادیث مربوط است به امام صادق (ع). اگر این احادیث را از مجموع احادیث شیعه حذف کنیم، فقه شیعه دچار چالش جدی می شود. البته این به معنای آن نیست که از سایر امامان (ع) احادیث کمتری داریم یا آنها کم کاری کردند، بلکه به دلیل شرایط جامعه و دوران طولانی امامت امام صادق (ع) بود که توانستند معارف بیشتری را منتشر کنند. از جهتی هم در مجموع احادیث امام صادق (ع) برخی از محققان از جمله عطارودی در کتاب مسند الامام الصادق (ع) احادیث وارد شده از ایشان را 38 هزار و 559 حدیث ذکر کرده اند. یا راویان ایشان مانند ابان بن تغلب 30 هزار روایت از امام صادق (ع) نقل کرده است. اولین کتاب های فقهی هم به دست شاگردان ایشان نوشته شده است؛ علی بن حمزه کوفی، ابراهیم بن محمد مدنی، عبدالله بن علی بن ابی شعبه و ... از جمله شاگردان ایشان هستند. در کنار این فقه شیعی، در فقه اهل سنت هم امام صادق (ع) تاثیر گذاشتند. وقتی تاریخ آنها را مشاهده می کنیم، افرادی همچون ابوحنیفه و مالک بن انس به تصریح اهل سنت شاگرد امام صادق (ع) بوده و ابوحنیفه بنا بر گزارش ذهبی می گوید فقیه تر از جعفر بن محمد(امام صادق ) ندیدم. در مجامع حدیثی (کتب ستّه) اهل سنت همچون صحیح مسلم هم احادیث فقهی امام (ع) را می بینم.
به لحاظ اصول فقه امام صادق (ع) و پدر ایشان بنیانگذار اصول فقه محسوب می شوند و هشام بن حکم شاگرد امام صادق (ع) اولین کتاب و تالیف در مورد اصول فقه را نوشته است. ابان بن تغلب از شاگردان آن حضرت (ع) در علوم قرآنی پیشتاز بوده و وی نخستین مصنف دانش غریب القرآن و تصنیف درباره معانی القرآن را به نگارش درآورده است.
با این توصیف، شاگردان امام صادق (ع) چه تاثیر در تمدن اسلامی از خود بر جای گذاشتند؟
آنچه که ملاحظه می کنیم، این است که حضور آنها به لحاظ نقش تمدنی بیشتر علمی است.(در واقع امام (ع) چون به لحاظ اجرایی همکاری با حکومت جور ایشان جایز نمی دانستد بنابراین به غیر از معدود کسانی که با اجازه امام (ع) وارد حکومت شدند بقیه شاگردان و اصحاب و شیعیان این اجازه را نداشتند.) با توجه به این حضور موثر امام کسانی مانند آقا بزرگ تهرانی این دوره را عصر انتشار علوم آل محمد دانسته اند.
با توجه به همه این موارد، امام و شاگردانش در علوم اسلامی سهم جدی و انکارناپذیری در شکوفایی علمی تمدن اسلامی ایفا کردند چرا که علوم یکی از مظاهر و مولفه های تمدن است و فقه شیعه و اعتقادات و کلام و تفسیر معارف شیعی مرهون تلاش وقفه ناپذیر امام و شاگردانش است.
پایان پیام/
نظر شما