به گزارش خبرگزاری شبستان دوره امامت امام رضا(ع) از مهمترین نقطه های عطف تاریخ تشیع به شمار می رود که برای شناخت آن لازم است ابتدا نگاهی به جایگاه آن در سیر تاریخی امامت شیعی بیفکنیم. بررسی رابطه و نسبت فعالیتهای هر امام با امام دیگر از موضوعات مهم مطالعه تاریخ تشیع به شمار میرود.
امامان، مشروعیت دینی و اجتماعی خود را از انتساب به امام قبلی دریافت میکردند و این سلسله تا شخص پیامبر ادامه مییافت. بنابراین نوع فعالیت آنان از دو منظر پیوند مییابد: منظر نخست، ارتباط سلسله حوادث تاریخی دوره امامان که فعالیتهایشان در تعامل با این حوادث شکل گرفته است و منظر دوم، مبنای مشروعیت اجتماعی آنان که فعالیتهایشان از آن خاستگاه به ظهور میرسیده است و لذا نمیتوان تصور کرد که نوع فعالیت آنها بی ربط و جدای از هم بوده باشد. بنابراین به طور طبیعی میشود حلقههای ارتباطی بین امامان کشف کرد که جنبه تاریخی دارد و میتوانیم یک تحلیل فرایندی و پارادایمی از فعالیت امامان شیعه داشته باشیم و یک پروژه واحد بنام پروژه امامت شیعه را تعریف کنیم. یعنی هم میتوان سیری برای امامت شیعی ترسیم کرد و هم برای آن دورههایی را شمرد. اگر بخواهیم حلقههایی را در این پروژه تعیین کنیم به نظر میرسد که در واقع امامان نخستین و به طور خاص سه امام اول در قالب پروژه مشروعیت سیاسی قرار داشتند و به نوعی تلاش خود را برای همآوردی با خلافت موجود متمرکز کرده بودند و در صدد بودند که با به دست گرفتن خلافت به اهداف دینی و اجتماعی مورد نظرشان برسند. در مرحله بعدی شاهد پروژه دانش و معنویت هستیم که از امام سجاد(ع) شروع میشود و تا امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ادامه مییابد که همگی به دنبال زمینهسازیهای فرهنگی و علمی بیشتر در حوزه جهان اسلام و به طور خاص در جامعه شیعی بودند. در مرحله سوم رویکرد اجتماعی و سازمانی بر فعالیت امامان غلبه مییابد. از دوره امام موسی بن جعفر (ع) تلاشها بر سازماندهی تشکیلات اجتماعی شیعه متمرکز میشود و به طور خاص شاهد تشکیل سازمان وکالت و اصلاح و توسعه سالهای بعد هستیم. مسئله ولایتعهدی در دوره امام رضا(ع) نیز بیشتر از سنخ تلاشهای اجتماعی بود. در دوره پایانی به نوعی وارد حوزه غیبت میشویم که نه در خصوص امام دوازدهم که از عسکریین(ع) باید شروع آن را شمرد. چرا که این دو امام نیز ارتباط عادی خود با پیروان را از دست داده و کارکرد آنها در جامعه شیعی نیز بیشتر نوعی پشتیبانی قدسی و معنوی و نه اجتماعی و علمی بوده است. اما اگر بخواهیم دوره امام رضا(ع) را بررسی کنیم. به نظر میرسد برای فهم نقش اجتماعی و تاریخی امام باید به دنبال شناسایی آن فضا باشیم. میدانیم که پس از شهادت امام موسی بن جعفر(ع) جامعه شیعه با یک بحران جدی روبرو میشود. امام رضا(ع) در دوره آغازین امامت خودش به طور جدی با فرقههای منشعب از امامیه درگیر بود و به طور خاص با واقفیه که به طور جدی از اساس و پایه با مشروعیت امامت ایشان مخالف بودند. در دوره بعد از آن ماجرای ولایتعهدی مطرح میشود که نقش فراوانی در بازسازی دوباره جامعه شیعه و استحکام عقیدتی و اجتماعی آن ایفا نمود.
چالشهای دوره امامت امام رضا(ع)
امام رضا در واقع در سه محور اصلی با چالش مواجه بودهاند. اگر بخواهیم این چالش ها را محور بندی کنیم، با سه محور جدی برخورد میکنیم. محور نخست برخورد با فرق منشقّ شیعی است و به طور خاص واقفه که در دوره آغازین امامت امام رضا(ع) نقش بسیار جدی دارند و عمده فعالیتهای امام رضا(ع) متمرکز بر مقابله با آنها بوده است. چون سازمان وکالتی که از زمان امامان سابق تأسیس شده و گسترش خیلی زیادی پیدا کرده بود، بدنه خیلی وسیعی از آن علیه امام شورش کردند و در واقع از سیطره امام خارج شد. در نتیجه امام ابزارهای مالی و اقتصادی خود را از دست داد، ابزارهای ارتباطی را با گروههای شیعه را از دست داد و به همین دلیل در واقع شاید مهمترین چالشی که امام در دوره اول امامت با آن مواجه شده بود، مسئله جریان وقف بود. محور دوم که ارتباط به مسئله ولایتعهدی دارد شیوه تعامل با عباسیان است. منظور از عباسیان خصوص مامون عباسی نیست. میدانیم که در اثر ماجرای ولایتعهدی و قبل از آن در پی مرگ هارون و طرح مسئله خلافت مأمون اختلافات و انشعابات جدی در بین عباسیان صورت گرفته بود. شاید بتوانیم بگوئیم بدنه اصلی عباسیان مخالف خلافت مأمون و هم مخالف ولایت عهدی امام رضا(ع) بودند. از طرف دیگری مأمون و برخورد با او به عنوان خلیفه مطرح است و درخواست هایی که از ولیعهد خودش داشت و این درخواستها را ممکن است امام نتواند انجام بدهد یا نخواهد انجام دهد. شیوه برخورد امام با عباسیان، مامون و اطرافیانش، وزرا و فرماندهان نظامی و فرماندهان اداری و به طور کلی چالش اصلی امام به ویژه در دوره ولایتعهدی ناظر به این مسئله بود. محور سوم در دوره میانه دو محور سابق قرار دارد و در دوره رفتن از مدینه به خراسان رخ میدهد. شیوه تعامل و برخورد با مردم شهرها و روستاهای بین راه که هر یک دارای وابستگیهای دینی و سیاسی و ... خود بودند از چالشهای مهم دوره امامت امام به شمار میرود. در مجموع امام رضا(ع) از نقش بیهمتایی در انسجام دوباره شیعه و تجدید هویت آن به عنوان یک مذهب برخوردار است. مذهب شیعه که در اثر انشعابات پی در پی اعم از فطحیه، اسماعیلیه، واقفیه با بحران بزرگ اجتماعی و هویتی مواجه شده بود، امام در دو زمینه سعی کرد که بر این بحران فایق آید: دستگاه فکری و عقیدتی آنها را بازسازی کند و نوعی انسجام و وحدت جدید را به سازمان اجتماعی آنها ببخشد. راهبرد عمومی امام در برخورد با چالشهای زمان خود راهبردی فرهنگی بود. امام در حل تک تک این مسائل و در برخورد با هر سه آنها شیوه تعامل فرهنگی در واقع شیوه گفت و گو را انتخاب کرده بود. میدانیم در تمام دوره ولایتعهدی ایشان هر چند که دوره طولانی نبوده با توجه به اینکه امام دارای قدرت سیاسی و سلطه بوده است از سلطه خودش هیچ وقت برای حل چالشهای خودش استفاده نکرده است. هیچ کس با نظر امام اعدام نشد، زندان نرفت تبعید نرفته حتی در دوره قبل از ولایتعهدی علی رغم اینکه به هر حال از یک سلطه دینی برخوردار بوده هرگز از این سلطه دینی استفاده نکرده و بیشتر با شیوه روشنگری و توجه به تبیین حقایق توجه به مناظره و گفت و به مبارزه علمی پرداخت.
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی هشتمین آفتاب امامت
پایان پیام/
نظر شما