فقیه عارف، سالروز وفات آیت الله محمدحسین غروی

خبرگزاری شبستان: حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، در تقوا و علم منقولا و معقولا یگانه بود... و اندیشه‌‏اش هم اکنون جزو اندیشه‏‌های زنده‌ای است که در میان علما و فضلای حوزه‏‌های درس فقه و اصول مطرح است.



به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی، فقیه، عارف، حکیم، شاعر و فیلسوف در سال 1296 قمری در کاظمین به دنیا آمد. پدرش حاج محمد حسن معین التجار مشهور به «کمپانی» از تاجران مشهور ان شهر و مردی پارسا و بسیار باتقوا بود. شیخ محمد حسین که در خانواده ثروتمند و متمکن زندگی می‌کرد، از این موقعیت در راه تحصیل علم و علوم استفاده نمود. تحصیلات مقدماتی را در محضر شیخ محمد حسن تویسرکانی شروع نمود و تا سن بیست سالگی آن‌را کامل کرد.
ایشان برای ادامه تحصیل حوزوی از کاظمین به نجف اشرف رفت و آنجا به تحصیل فقه و اصول پرداخت. از اساتید ایشان می‏‌توان به آیت الله سید محمد طباطبایی فشارکی، حاج آقا رضا همدانی، حکیم محمدباقر اصطهباناتی شیرازی، شیخ احمد شیرازی و شیخ محمد کاظم خراسانی اشاره کرد، که مرحوم کمپانی یکی از مشهورترین شاگردان صاحب کفایة الاصول در طی سیزده سال بود و بعد از فوت مرحوم آخوند، شروع به تدریس کرد و چندین بار دوره‏‌های اصول و فقه مکاسب را درس داد و بسیاری از علمای منقول را تربیت کرد.

جمع کردن پیاز، آسان می‌شود!
یکی‌ از علمای نجف به نام حاج سیدمحمدرضا خلخالی می‏گوید: من‌ روزی‌ در بازار حُوَیش‌ می‌رفتم که دیدم‌ آقای‌ حاج‌ شیخ‌ محمّد حسین‌ در وسط‌ کوچه‌ خم‌ شده‌ است و پیازها را جمع‌ می‌کند و پیوسته‌ با خود می‌خندد. من‌ جلو رفتم‌، و سلام‌ کردم‌، و به ایشان‌ کمک‌ کردم‌ تا پیازها را جمع‌ نمودیم‌. آنگاه‌ آنها را در گوشه قبایش‌ گرفت‌ و به‌ منزل‌ روانه‌ شد. من‌ عرض‌ کردم‌: حضرت‌ آیت الله‌! معلوم‌ بود که‌ پیازها از گوشه‌ قبای‌ شما ریخته‌ است‌ ولی‌ برای‌ من‌ خنده‌ شما نامفهوم‌ ماند!
آن‌ مرحوم‌ فرمود: من‌ وقتی‌ در جوانی برای تحصیل وارد نجف‌ شدم خیلی مرفه بودم،‌ روزی‌ در مقابل‌ ضریح‌ مطهّر حضرت‌ امیرالمؤمنین(ع) مؤدَّب‌ ایستاده‌ بودم‌ و مشغول‌ زیارت‌ بودم‌ که بند تسبیح‌ قیمتی من‌ پاره‌ شد و دانه‌های‌ آن‌ به‌ روی‌ زمین‌ حرم‌ ریخت‌. در آن روز عزّت‌ نفس‌ و یا خودخواهی‌ به‌ من‌ اجازه‌ نداد، تا خم‌ شوم‌، و دانه‌ها را جمع‌ کنم‌. اما امروز به‌ دکّان‌ بقّالی‌ رفتم و قدری‌ پیاز خریدم‌ و در گوشه قبای‌ خود ریختم و اطراف‌ آن‌ را با دست‌ گرفتم‌، تا به‌ منزل‌ برم‌. در همین‌ جا که‌ سر چهارراه‌ بود و در میان‌ جمعیت‌ مردم‌، قبا از دست‌ من‌ یله‌ شد و پیازها به‌ روی‌ زمین‌ ریخت‌. من‌ خم‌ شدم و پیازها را جمع‌ کردم‌ و ابدا برای‌ من‌ این‌ مسئله‌ مشکل‌ نبود، بلکه‌ بسیار آسان‌ و قابل‌ تحمّل‌ بود. و علّت‌ خنده من‌ آن‌ بود که‌: در همان‌ وقت‌ من‌ به‌ یاد دوران‌ جوانی‌ و پاره‌ شدن‌ تسبیح‌ قیمتی‌ که‌ ارزش‌ هر دانه‌اش‌ یک‌ دینار بود افتادم که‌ آن روز از آن‌ تسبیح‌ که‌ یکصد دینار قیمت‌ داشت‌ گذشتم، و للّه‌ الحمد و له‌ الشّکر که‌ امروز جمع‌ آوری‌ پیازهای‌ ریخته‌ از گوشه‌ قبا بر روی‌ زمین‌، برای‌ من‌ سنگین‌ نیست‌ و بسیار آسان‌ و قابل‌ تحمّل‌ است‌.

از نگاه فرزانگان
آیت الله سید محمد هادی میلانی: شیعه در دویست سال اخیر، فردی به جامعیت مرحوم اصفهانی به خود ندیده است. چنانچه پس از وفات میرزای نایینی اعلامیه‌‏ای به امضای مرحوم ملکی تبریزی و حضرات آیات آقای میلانی و آقای خویی به این مضمون انتشار یافت که: «بعد از مرحوم شیخ انصاری در این اواخر نظیر آیت الله غروی اصفهانی در روحانیت تشیع پیدا نشده و در حوزه نجف اشرف نظیر ایشان نیست».
آیت الله علامه سید محمد حسین طباطبایی: استاد بزرگ، حکیم خداشناس و فقیه پارسا و دایرمدار آسمان پژوهش و تحقیق، و سالک و مرزبان سرزمین دانش و تدقیق، شیخ محمد حسین اصفهانی غروی است که خدا مقام بلندش را بلندتر سازد.
علامه ادیب محمد علی اردوبادی نیز: استاد بزرگ ما، یکه سوار هر میدان بود از هر نظر بی‌نظیر می‌نمود. و نسبت به هر فضیلت به او مانند نسبت دندانه‌های شانه به شانه است… و در هر یک از دانش‌های حکمت، کلام، فقه، اصول، تفسیر، حدیث، شعر و ادب، تاریخ، معارف، اخلاق و عرفان به طور مساوی وارد بود.
علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی: من در تاریخ تشیع، فیلسوفی متعبدتر از آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی نمی شناسم. او عاشق دعا و عبادت و شیفته نماز و زیارت بود. به اهل بیت اطهار(ع) ارادت ویژه‏‌ای داشت.
شهید استاد مرتضی مطهری: حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، در تقوا و علم منقولا و معقولا یگانه بود... و اندیشه‌‏اش هم اکنون جزو اندیشه‏‌های زنده‌ای است که در میان علما و فضلای حوزه‏‌های درس فقه و اصول مطرح است.

آثار و شاگردان
مهمترین امتیازی که در آثار این عارف عالم دیده می‎شود استدلالی و ابتکاری بودن آن‌هاست که حکایت از ژرف‎نگری و دقت نظر او می‎کند. از جمله تألیفات این عالم عارف عبارتند از:
الاجتهاد و التقلید و العدالة، نهایة الدرایة فی حاشیه الکفایة، اصول الفقه (در تهذیب و تلخیص علم اصول به اسلوب جدید)، حاشیه بر رساله قطع شیخ انصاری، رساله‌‏ای در اجتهاد و تقلید، رساله‏‌ای در نماز جمعه، طهارت، نماز مسافر، رساله‌‏ای در تحقیق حق و حکم، رساله در موضوع علم، رساله در معاد، رساله در صحیح و اعم، الوسیلة (توضیح المسائل به زبان عربی)، ذخیرة العباد (توضیح المسائل فارسی)، منظومه‏‌ای در بیست و چهار رجز در مدح رسول اکرم و مراثی ائمه معصومین (علیهم السلام)، منظومه‏‌ای در روزه، منظومه‏‌ای در اعتکاف، دیوان شعر فارسی و غزل‌های عرفانی، دیوان شعر در مدایح و مراثی اهل بیت(ع)، تحفة الحکیم که منظومه‏‌ای است در فلسفه و حکمت متعالیه، حاشیه بر اسفار ملاصدرا و تفسیر قران این تفسیر.
اما شاگردان حضرت ایشان بسیار بوده‏‌اند، عجیب اینکه در میان شاگردان، از مرجع تقلید و فقیه و فیلسوف گرفته تا مفسر و محدث و متفکر و نویسنده و عارف و واعظ و... را می‎توان دید که همگی به نوعی به شاگردی غروی اصفهانی مباهات می‎کرده‎اند. مانند:
سیدمحمد حجت کوه کمری، سید حسین طباطبایی بروجردی، سید محمد هادی میلانی، سید ابوالقاسم خویی، سید عبدالاعلی سبزواری، شیخ محمدتقی بهجت، شیخ ابوالفضل خوانساری، شیخ ابوالحسن شیرازی، آقا میرزا کاظم دینوری تبریزی، سید مهدی اشکوری نجفی، علامه سید محمد حسین طباطبایی، علامه شیخ عبدالحسین امینی تبریزی، شیخ محمدرضا مظفر، شیخ محمدحسین مظفر، سیدامیر محمد کاظمی قزوینی، شیخ محمود شریعت مهدوی و....
شاگردان برگزیده و خصوصی عرفان حکیم غروی اصفهانی که مدت طولانی در درس عرفان ایشان حضور داشتند، عبارت بودند از: علامه سید محمد حسین طباطبایی تبریزی، سید محمد هادی میلانی، سید ابوالقاسم خویی، میرزا یوسف ایروانی، امام زنجانی و اعتماد رشتی.

ناراضی بودن از نام «کمپانی»
این اشتباه از آنجا ناشی شد که پدر وی، حاج محمدحسن اصفهانی، معروف به «معین التجار» مسؤولیت کمپانی راه آهن بغداد - کاظمین را به عهده داشت و او بود که برای نخستین بار، بانی این کار خیر شد. از این‌جا و تنها به همین علت است که دیوان اشعار فرزندش، با نام «دیوان کمپانی» و نام آن حکیم الهی به نام «آیت‌ اللّه کمپانی» معروف شد، چنان که شماری نقل کرده‌اند، او از این اسم ناراضی بود و از شنیدن این کلمه بیگانه به شدت ناراحت می‌شد.

رؤیای وفات
آیت الله یحیی مدرس یزدی می‌فرمایند: وقتی استاد ما مرحوم آقا ضیا ءالدین عراقی‌(ره) در سال 1361 هجری قمری ارتحال فرمودند؛ حوزه علمیه نجف سه روز تعطیل گردید و مجالس ترحیم وسوگواری فراوانی برگزار گردید و از او تجلیل شایانی به عمل آمد. پس از چند روز ما به منزل حضرت آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی رفتیم و از او تقاضا کردیم درس را شروع نمایند. ایشان فرمودند: من تصمیم داشتم امروز درس را شروع نمایم اما واقعیت این است که پس از نماز صبح که به نیایش و ذکر خدا نشسته بودم؛ میان خواب و بیداری مرحوم عراقی آمدند و جلوی در اتاق ایستادند و فرمودند: حاج شیخ حسین! آماده باش که شب جمعه آینده نزد ما خواهی بود. و من یقین دارم که روزهای آخر عمر من است. در آخر همان هفته(پنجم ماه ذیحجه سال 1361 قمری) با این حالیکه آیت الله غروی بیمار نبودند به ناگاه روح منور وپاکش بسوی ملکوت اعلی پرواز کردند. تشییع پیکر نابغه نجف آن بزرگ‏مرد علم و عرفان برگزار شد و در آستان قدس علوی، در کنار مقبره علامه حلی به خاک سپرده شد.

منابع: گلشن ابرار

 

پایان پیام/

 

کد خبر 301996

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha