ولی مومنین و تقوای سیاسی

خبرگزاری شبستان: در مسئولیت‌ها و تکالیف سیاسی، هوای نفس خویش را به چیزی مگیر و با این خودشکنی به ثوابش امید ببند و از کیفرش بیمناک باش

خبرگزاری شبستان: در تعالیم غنی اسلام هر فردی برای پذیرفتن مسئولیت به دو گونه تقوا نیاز دارد و براین اساس شرط پذیرش مسئولیت در نظام اسلامی ، داشتن دو نوع تقواست: "تقوای شخصی" و "تقوای سیاسی."
 

خداوند متعال؛ در قرآن کریم از تقوا به عنوان مهم ترین عامل رسیدن به مقام حکومتی سخن می گوید. به این معنا که نه تنها تقوا از شرایط رهبر بلکه هر مقام و منصب حکومتی است. به عبارت دیگر اگر کسی بخواهد مسئولیت سیاسی در جامعه به عهده گیرد می بایست نخست اهل تقوا باشد.
 

قران کریم همچنین تبیین می کند که تقوایی که ملاک و معیار سنجش و انتخاب است، تقوایی ثابت و پایدار است. به این معنا شخص می بایست در مسیر خودسازی و پرهیزگاری چنان پیشرفت کرده باشد که تقوا در تمام تار و پودش رسوخ کرده باشد.
 

آنچه از آیات مذکور به دست می آید این است که تقوایی که در حوزه کلان مدیریتی مطرح می باشد به سبب همان ویژگی امور سیاسی، تقوای کامل و تمام است و لذا تنها انسان هایی می بایست مسئولیت امور سیاسی و حکومتی را به عهده گیرند که در کامل ترین و عالی ترین درجه تقوا قرار گرفته باشند و مصداق متقین شوند. از همین روست که حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: "از خدایی بترس که ناچار او را ملاقات خواهی کرد و سرانجامی جز حاضر شدن در پیشگاه او نداری." این تعبیر مولای متقیان معیار کلی تقوا در بعد شخصی و سیاسی است. درخصوص تقوای سیاسی در مکتب امیر مومنان (ع) می توان به مختصات زیر اشاره داشت."
 

نجات از غرور
برای نجات از غرور کاذب ناشی از برخورداری از امتیازات حکومتی که گریبانگیر مسئولان ـ حتی اگر مالک اشتر باشد ـ‌ می‌شود، حضرت توصیه می‌کند: «هرگاه شکوه ویژه فرمانروایی به نخوت و خودبزرگ‌بینی دچار ساخت، با دقت در بزرگی ملک خدا و نیرویش بنگر که چگونه با تو و بر تو سلطه دارد و بند بند وجودت، در اختیار اوست که این بی‌تردید نافرمانیت را رام می‌کند و بر تندروی‌هایت مهار می‌زند و آنچه را که از خردت گریخته است به سویت باز می‌گرداند. »
 

مساوات و عدالت
از آثار و نتایج دیگر تقوای سیاسی، رعایت مساوات و عدالت و دوری از تبعیض در تقسیم امکانات از جمله بیت‌المال و برخورد با مردم می‌باشد. علامه نراقی در «جامع السعادات» به استناد حدیث پیامبر(ص) که در مورد نتیجه بی‌عدالتی فرموده «لایبقی من الاسلام الا اسمه و لا من القرآن الا رسمه» می‌نویسد: «شریف‌ترین و مهمترین عدالت‌ها و برترین و عمومی‌ترین سیاست‌ها عدالت حاکم و زمامدار است، زیرا دیگر وجوه عدالت به آن بستگی دارد و اگر آن نباشد هیچ کس نمی‌تواند عدالت را رعایت کند و چگونه جز این تواند بود و حال آنکه تهذیب اخلاق و تدبیر منزل متوقف بر آسودگی خاطر و انتظام احوال است»، و نتایج اجتماعی بی‌عدالتی اینگونه است: «.... و با جور و ستم سلطان امواج متلاطم فتنه‌ها سر بر می‌آورد و انواع رنج‌ها انبوه و متراکم می‌شود و موانع مزاحم آسایش و آرایش رخ می‌نماید و سختی‌ها و بلاهای زمانه رو می‌آورد و طالبان کمال همچون سرگشتگان در بیابان‌ها نه راهی به منزل و قصد خویش می‌یابند و نه راهنما و هدایت‌کننده‌ای پیدا می‌کند، میدان علم و عمل ویران می‌گردد و تاریکی همه اطراف آن دو را فرا می‌گیرد و دیگر ملاک و معیاری برای تحصیل سعادت‌ها یعنی آسایش خاطر و آرامش درون و انتظام ضروریات زندگی برای افراد انسان یافت نمی‌شود....»
 

در نتیجه‌ی مستقیم عدالت یا ستمکاری حاکم با جامعه، پیامبر(ص) می‌فرمایند: «هرگاه حاکم عادل باشد در پاداش هر طاعتی از هر رعیتی شریک است و اگر ستمکار باشد در گناهان آنان سهیم خواهد بود» و در مورد مرتبه حاکم عادل و ظالم در رستاخیر می‌فرماید: «نزدیکترین مردم در قیامت به خدای متعال زمامدار و حاکم عادل است و دورترین آنان از او پادشاه ستمکار است» و در خصوص ارزش عدالت فرموده است «یک سال دادگری از هفتاد سال عبادت بهتر است.» حضرت علی(ع) نیز با پیروی از تعالیم پیامبر(ص) در مورد ارتباط حاکم با مردم می‌فرماید: «.... در میان مردم فروتن باش و با آنان نرمخویی و انعطاف‌پذیری پیشه کن و در برخورد با آنان گشاده‌رو باش و مساوات را حتی در سطح نگاه و اشارات تعارف‌آمیز پاس دار، تا زورمندان در ظلم تو طمع نبندند و ناتوان از عدالت نومید نشوند... باید که در رابطه با حق تمامی مردم یکسان بنگریم، چرا که در جور و ستم‌ها عدالت را نتوان یافت... و در مسئولیت‌ها و تکالیف الهی، هوای نفس خویش را به چیزی مگیر و با این خودشکنی به ثوابش امید ببند و از کیفرش بیمناک باش....»
 

در روایتی از حضرت علی(ع) آمده که در روز قیامت در مورد هفت چیز از انسان بازخواست می‌‌کنند که عبارتند از: «انجام نماز، پرداخت زکات، امر به معروف و نهی از منکر، تقسیم بیت‌المال به طور مساوی، رعایت عدالت در میان مردم و اجرای حدود الهی» که هر یک از موارد گفته شده مصادیقی بارز از تقوا و آثار آن در زمینه‌های اقتصادی و سیاسی می‌باشند. از التزام عملی حضرت علی(ع) به عدالت، گزارش‌ها و روایات متعددی در تاریخ آمده که از جمله آنان تقسیم دقیق غنایم ارسالی از ایران میان رؤسای قبایل هفتگانه ساکن کوفه می‌باشد که حضرت حتی تکه نان باقی مانده را میان آنان بخش کرد و سرانجام نماز شکر را به جا آورد و سپس می‌فرماید: «باشد که روز قیامت برای من گواهی می‌‌دهد.» مؤلف کتاب «بیت‌‌المال در نهج‌البلاغه» عقیده شیعه در مورد تقسیم بیت‌المال و رد تبعیض در آن را شرح می‌دهد و می‌نویسد: «طبق مبانی شیعه به طور کلی تقسیم بیت‌المال باید به طور مساوی بین افراد باشد، ولی در پاره‌ای موارد به خاطر اموری در تقسیم به بعضی بیشتر داده می‌شود، مثلا در تقسیم غنایم جنگی به جنگجویان پیاده یک سهم داده می‌شود، اما به جنگجویانی که سواره‌اند اگر یک اسب دارند، دو سهم داده می‌شود اگر چند اسب دارند، سه سهم تعلق می‌گیرد و این فرق به خاطر مخارج خوراکی و نگهداری اسب‌ها است و این موضوع حاکی از تبعیض در تقسیم بیت‌المال نیست.» از دیگر صحنه‌های جالب توجه حیات امیرالمومنین در تقسیم بیت‌‌المال، ملاقات برادرش عقیل و داستان معروف آهن گداخته و واکنش سخت امام(ع) در برابر آن و تقسیم دانه‌های ریز کنجد و زیره بیت‌المال میان مردم بوده که الگویی برای کارگزاران و مسئولان می‌باشد و به عنوان مصادیقی از عدالت در سیاست و برنامه حکومتی می‌‌توان به آن تأسی جست.
 

پرهیز از تجملات و تشریفات
پرهیز از تجملات و تشریفات از آثار مهم تقوا است که در گفتار و کردار حضرت علی(ع) به عنوان حاکم سیاسی جامعه نمایان است. ایشان به استناد نفی تجمل و تشریفات در مراسم حج و سیره نبوی به استفاده از نعمات الهی اشاره می‌کند که: «از تمامی نعماتی که خدا ارزانیت داشته است به بهترین وجه بهره‌گیری و هرگز هیچ یک از نعمت‌های خداوندی را که در اختیار داری، تباه مکن و چنان باش که آثار نعمات خدا بر تو آشکار شود.» به دیگر سخن، برداشت حضرت از تقوا برخلاف آنهایی است که با پشمینه‌پوشی و دوری‌گزینی از نعمات دنیوی به خیال خود متقی هستند و پارسایی کنند، چرا که عصاره زهد و پارسایی در آیه 23 سوره الحدید نهفته است که «الکیلا تاسوا علی مافاتکم و لا تفرحوا بما اتاکم» یعنی به آنچه از دست داده‌اید تأسف مخورید و آنچه به دست آورده‌اید شادمانی نکنید، پس تقوای الهی با رهبانیت مسیحی و پشمینه‌پوشی صوفیان تفاوت دارد.
 

پیروی از سیره حضرت علی(ع) برای مسئولان، خواص و نخبگان به عنوان الگوهای جامعه از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا تقوای آنان، تقوای جامعه را نیز به دنبال خواهد داشت. ایشان(ع) در این خصوص در نامه‌ای به عثمان‌بن حنیف استاندار بصره فرموده‌اند: «...آگاه باش که هر پیرو و مأمومی را پیشوایی است که باید از او پیروی کند و به روشنایی نور دانش وی روشنی گیرد...» و در پاسخ به همه کسانی ـ در همه زمان‌ها ـ که خود را عاجز از پیروی حضرت علی(ع) می‌دانند، به صراحت آورده‌اند که «...آگاه باشید که شما توان انجام این کارها را ندارید، اما مرا به پارسایی، کوشش، پاکدامنی و درستکاری یاری کنید...» و در ادامه نامه، بر نقطه حساس روحی انسان‌هایی انگشت گذاشته که وجود آنان هنوز زیر بار سنگین مادیات دفن نشده و امید می‌رود که با یاد مرگ به فطرت پاک خود بازگردند، لذا عاقبت و سرانجام آدمیان را اینگونه به تصویر می‌کشد: «... در حالی که جایگاه آدمی گوری است که در تاریکی آن نشانه‌هایش بر جای نماند و خبرهایش نهان گردد، گودالی است که اگر به گشادگی آن افزوده شود و دستهای گورکن فراخش سازد، سنگ و کلوخ آن را می‌فشارد و تنگ می‌سازد و خاک انباشته روزنه‌های آن را می‌بندد، من نفس خود را تنها با پرهیزگاری می‌پرورانم تا در روز بزرگترین بیم‌ها و ترس‌ها ایمن باشم و در لغزشگاه نلغزم. تنفر حضرت در خصوص استقبال مردم شهر انبار (نزدیک بصره) از وی، جلوگیری از همراهی برخی افراد با ایشان در پیاده‌روی، خودداری از حضور افراد ایستاده در خدمت، از نمونه‌های سیره عملی اعمال تکلیف‌آمیز و سنت‌های ناپسند، رنج دنیا و بدبختی و شقاوت آخرت را به دنبال خواهد داشت، اما محترم شمردن سنتهای پسندیده از مسائلی بود که انجام آنها را به والیان خود گوشزد می‌کرد. به طور مثال به مالک اشتر توصیه کرد: «...بر هم مزن آیین و سنت پسندیده‌ای را که بزرگان این امت بدان عمل کرده‌اند و مردم به سبب آن به هم پیوسته و الفت یافته‌اند و براساس آن رعیت با یکدیگر سازش و سامان پیدا کرده‌اند. »
 

بنابراین رفتارها و سنتهای اجتماعی خالی از خرافات ـ مانند اعیاد اسلامی ـ که باعث پیوند مردم و مکارم اخلاق شده مورد پذیرش اسلام واقع شده‌اند، اما رفتار و صفات ناپسندی که نتایجی جز تکلف، رقابت و ریاکاری، صرف هزینه‌های گزاف و بیهوده در پی نخواهد داشت، مورد قبول پیامبر(ص) و ائمه(ع) نبوده‌اند، زیرا پیامبر(ص) در این خصوص فرموده است: «ان الذین یحب مکارم الاخلاق و یبغض سفسافها» یعنی خداوند دوستدار بزرگواری و مکارم اخلاق است و صفات پست را که نشانه فرومایگی است دشمن می‌دارد.

پایان پیام/

کد خبر 305807

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha