عاقبت کسی که قطیفه خز سیدالشهدا(ع) را دزدید

نام قیس در واقعه قیام امام حسین علیه السلام در چند مقطع تاریخ مطرح است. این مرد خبیث، قطیفه خز (رولباسی) امام را برداشت و سرقت کرد. از همین جهت به او «قیس القطیفه» می گفتند.

به گزارش گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، محمد بن اشعث فرزند اشعث بن قیس بود ونام مادرش ام فروه بود. پدرش «اشعث بن قیس کندی» و برادرش «محمد بن اشعث» که هر کدام جداگانه پرونده سیاهی در دشمنی با اهل بیت(ع) داشتند. جعده نیز خواهر او بود که قاتل و همسر امام حسن مجتبی(ع) امام دوم شیعیان است.

نام قیس در واقعه قیام امام حسین علیه السلام در چند مقطع تاریخ مطرح است. سال 60 هـ.ق، او به همراه عده ای دیگر به امام حسین علیه السلام نامه نوشت وآن حضرت را به کوفه دعوت و آمادگی خود را برای یاری آنحضرت اعلام کرد. ولی بعد به لشگر شام پیوست و این مکاتبه و دعوت را انکار نمود و روزی که امام حسین علیه السلام فریاد زد که: «ای شیث بن ربعی و ای حجار بن ابجر و ای قیس بن اشعث و...» مگر شما نبودید که به من نامه نوشتید که میوه ها رسید و باغ ها سبز شده و بر لشگری آمادهیاری تو، وارد شو!! قیس بن اشعث گفت: ما نمی دانیم که تو چه می گویی! به حکم پسرعمویت «عبیدالله بن زیاد» سر فروآور، که از جانب آنها نیکی می بینی یا چیزی راکه دوست داشته باشی.

«امام علیه السلام فرمود: نه به خدا قسم چون ذلیلان دست دردست شما نمی نهم و مانند بندگان نگریزم. قیس روز عاشورا (دهم محرم سال 61 هـ.ق) به عنوان فرمانده قبیله «کنده وربیعه» در سپاه عمربن سعد بود و با حسین بن علی علیه السلام و یارانش جنگ سختی کرد.

پس از شهادت حسین علیه السلام که کوفیان به غارت اموال و خیمه های آن حضرت پرداختند، این مرد خبیث، قطیفه خز (رولباسی) امام را برداشت و سرقت کرد. از همین جهت به او «قیس القطیفه» می گفتند.

بعد از عاشورا و شهادت حسین علیه السلام ویارانش، عمربن سعد دستور داد تا سرهای اصحاب و یاران آن حضرت توسط شمربن ذی الجوشن وعمروبن حجاج و او «قیس» به کوفه فرستاده شد. روایتی است بر اینکه قبایل مختلف، آن سرها را بین خود تقسیم کردند تا به این وسیله نزد عبیدالله بن زیاد و یزیدبن معاویه، تقرب جویند و از این رو، قبیله کنده که رئیس آنها «قیس» بود 13 سر را برداشتند.

 

به گفته ابن اعثم، زمانی که حضرت از قرابت خود با پیامبر(ص) سخن یاد کرد وی با گستاخی تمام فریاد زد ای حسین چه قرابت است تو را با محمدمصطفی؟، که در این هنگام امام حسین (ع)دست به دعا فرمود: خدایا پسر اشعث ادعا میکند مرا با پیامبر تو هیچ قرابتی نیست همین امروز او را خوار گردان وسزای این گفتار هر چه زودتر بدو برسان.

ابن اشعث در همان حال نیاز به تخلی پیدا نمود از لشکر بیرون رفت وبر دهانه سوراخی نشست ،کژدمی سیاه از سوراخ بیرون آمد واو را گزید وپسر اشعث در نجاسات خود افتاد ودر آن می غلطید تا جان داد .

البته برخی قائلند به اینکه وی تاقیام مختار زنده بوده است وسپس به دست مختار کشته شد. به روایت خوارزمی و دیگران، وی به مرض «جذام» مبتلا شد و آنقدر بر خانواده اش ناهموار بود که آنها از او دوری کرده، و از خانه بیرونش انداختند و در مزبله (جائی که مدفوع انسان و حیوانات را می ریزند) افکندند و در حالی که زنده بود سگ ها گوشتش را میخوردند. در برخی اقوال آمده که: او که در دوران قیام مختار ثقفی متواری بود،مأموران مختار دستگیرش کرده و به قتل رساندند.

 

پایان پیام/

کد خبر 312334

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha