نظر یک عالم سنی درباره نهج‌البلاغه/بیتی که علامه جعفری تفسیر نکرد

خبرگزاری شبستان: استاد اخلاق در پانزدهمین مراسم سالگرد ارتحال علامه محمدتقی جعفری گفت: با وجود شرح کامل و عمیقی که علامه بر مثنوی نوشته است، دیدم که وی ابیاتی از مثنوی را شرح نکرده است!

به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان و به نقل از فارس، پانزدهمین سالگرد ارتحال علامه محمدتقی جعفری عصر روز گذشته (جمعه اول آذر ماه) در مجتمع فرهنگی سرچشمه تهران با حضور استاد سیدعبدالله فاطمی‌نیا استاد خلاق، حجت‌الاسلام محمدرضا زائری مدیر مجتمع فرهنگی سرچشمه، مهدی فیروزان مدیرعامل مؤسسه فرهنگی شهر کتاب، غلامعلی رجایی نویسنده و از شاگردان علامه جعفری و سیدجواد میری پژوهشگر آثار علامه جعفری برگزار شد.

*کدام علم نافع است/علامه جعفری تمام عمرش را به تفکر و تدبیر سپری کرد

استاد سیدعبدالله فاطمی‌نیا در ابتدای این مراسم با اشاره به عنایت علامه جعفری به وی برای شرکت در این مراسم به علت کسالتی که تا روز قبل داشت، بیان داشت: از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که «العلم علمان؛ علم الادیان، علم الابدان» یعنی علم دو گونه است -این حدیث بسیار عجیبی است- یک علمی است که بر زبان است که در واقع حجت خداوند بر بنی ‌آدم محسوب می‌شود و دیگر علمی است که در باطن وجود دارد و سودمند است.

وی با اشاره به اینکه علامه جعفری علاوه بر علم ظاهر، علم نافع و سودمند را نیز دارا بود، افزود: علامه جعفری از نظر تفکر تمامی کارهایش درس‌آموز است، او کسی بود که تمام عمرش را به تفکر، تدبیر و نوشتن پرداخت.

*شارح نهج‌البلاغه در اکثر علوم دینی تبحر دارد

این استاد اخلاق با تأکید بر اینکه اگر کسی بر نهج‌البلاغه شرح یا تفسیری بنویسد، نشان از توانایی وی در بسیاری از علوم دارد، ابراز داشت: شارح نهج‌البلاغه اول باید عربیت قوی داشته باشد و در کنار آن فلسفه، عرفان و کلام و سایر علوم را نیز بداند که علامه جعفری تمامی این شرایط را دارا بود.

وی با اشاره به خواندن شرح نهج‌البلاغه محمد عبده در سن 15 سالگی‌، ادامه داد: پدرم شرح نهج‌البلاغه‌ای از شیخ محمد عبده را خرید و من مقدمه او را مطالعه کردم، بعدها در سن بزرگسالی آن را دوباره خواندم تا اینکه به این سن رسیدم و خداوند می‌داند که از مقدمه یک شیخ سنی بر نهج‌البلاغه سیر نشده‌ام.

*نظر یک عالم سنی درباره نهج‌البلاغه

استاد فاطمی‌نیا با بیان اینکه محمد عبده به منحصر به فرد بودن نهج‌البلاغه تصریح کرده است، گفت: عبده در این مقدمه کتابش بیان می‌کند چندین مصیبت و گرفتاری به من روی آورده بود، به گونه‌ای که امانم را بریده بود تا اینکه روزی در جایی نشسته بودم و کتاب‌هایی روبروی من قرار داشت، بی‌اختیار دستم به سوی کتابی دراز شد، ‌وقتی آن را باز کردم، دیدم نهج‌البلاغه است، وقتی در جملاتش تأمل کردم، دیدم که این کتاب غم و غصه‌هایم را خالی کرده است و بدنم در اتاق و روحم در جای دیگری است، متوجه شدم که نویسنده آن پرچمدار ولایت علی بن ابی‌طالب(ع) است.

*بیتی از مثنوی که علامه شرح نکرد

وی با اشاره به محتوای شرح علامه جعفری بر مثنوی افزود: علامه به دنبال آن بوده است که مثنوی را برای دانشگاهیان، حوزویان و مردمان با فضلیت که اهل علم هستند، بنویسد تا به این وسیله مثنوی را به جامعه بیاورد، اما با وجود شرح کامل و عمیقی که علامه بر مثنوی نوشته است، دیدم که ابیاتی از مثنوی را شرح نکرده است.

این استاد اخلاق اظهار داشت: یادم می‌آید زمانی در مدرسه‌ای که ایشان سخنرانی داشتند و من جزو اولیای آن مدرسه بودم، به علامه رسیدم و به او گفتم: چرا این بیت را شرح نکرده‌ای که علامه گفت شب با او تماس بگیرم و من هم به وی گفتم: اگر الان پاسخ را نگویید، شب هم که تماس بگیریم، شاید توفیق حاصل نشود.(خنده)

وی ادامه داد: آن بیت این بود که «چون تجلی کرد اوصاف قدیم/وصف حادث را بسوزاند گلیم»،‌ البته عدم شرح بر این ابیات بی‌دلیل نبوده است و قطعاً ملاحظاتی در ذهن علامه بوده که از شرح این ابیات خودداری کرده است، البته برخی از ابیات مثنوی مانند «ز آنکه عاشق در دم نقد است مست/لاجرم از کفر و ایمان برتر است/کفر و ایمان هر دو خود دربان اوست/کاوست مغز و کفر و دین او را دو» نیز نمی‌توان شرحی بر آن‌ها نوشت، زیرا بیان آن‌ها درک و فهم خاصی می‌طلبد.

*علامه عرفان را به بطن اجتماع آورد/شعری از شاعر عرب درباره علامه جعفری

این خطیب دینی با اشاره به کتاب «عرفان اسلامی» علامه خاطرنشان کرد: این اثر بسیار زیباست و در برخی مباحث باید جملات این کتاب را دو بار خواند، زیرا کار تازه‌ای محسوب می‌شود، علامه به دنبال آن بود که قسمتی از عرفان عملی را به جامعه و اجتماع بیاورد که همان شامل سلوک و اخلاق است.

وی در پایان سخنان خود با اشاره به بیتی از شاعر عرب به نام «متنبی» افزود: این شاعر بیتی دارد که مصداق آن علما به خصوص علامه جعفری هستند و آن بیت این است: «و اذا کانت النفوس کبارا/تعبت فی مرادها الاجسام»، وقتی شخصیت‌ها بزرگ بودند، جسم‌ها به زحمت می‌افتند، ولی شخصیت که کوچک بود، جسم راحت است، به همین دلیل است که علامه امینی بعد از نگارش «الغدیر» از دنیا رفت، زیرا وی خودش را برای نوشتن این کتاب ذوب کرد.


 

پایان پیام/

کد خبر 315548

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha