به گزارش خبرگزاری شبستان، نقش علم اندوزی و گسترش علم که در سایه هدایت علما و اندیشمندان امکانپذیر است، در اعتلای هرچه بیشتر جامعه اسلامی قابل اغماض نیست، و اسلام اهمیت فراوانی به این مسئله داده است. حجت الاسلام والمسلمین ملکی راد، عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت در یادداشتی به بررسی همین موضوع پرداخته است.
علم و فراگیری دانش یکی از مسائلی است که همواره مورد تأکید مکتب اسلام قرار داشته و بر آن توصیه شده است، بنابراین باید تلاش کرد تا بستر مناسبی جهت بسط و گسترش آن در جامعه فراهم شود و باید سعی نمود علم و دانش بصورت ارزش و فرهنگ عمومی در آید بگونهای که همه مردم به آن احساس نیاز کرده و بر مقام آن ارج نهند.
امام امیرالمؤمنین(ع) در ارتباط با علم و عالم به کمیل بن زیاد یکی از یاران مخلص خود میفرماید:
«یَا کُمَیْل بْن زِیَادٍ، إِنَّ هذهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ النَّاسُ ثَلاَثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ نَجَاةٍ، َهَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ یَلْجَؤُوا إِلَی رُکْنٍ وَثِیقٍ»
«ای کمیل بن زیاد: این قلبها ظرف هایی هستند که بهترین آنها فراگیرترین آنهاست پس آنچه را میگویم حفظ کن و نگاهدار مردم سه دستهاند: 1ـ دانشمندان ربانی 2ـ شاگرد و آموزندهای که بر راه رستگاری قدم نهاده است 3ـ فردی که نه عالم و نه شاگرد، بلکه بسان پشههایی هستند که دستخوش باد و طوفان میشوند و به دنبال هر سر و صدایی میروند و با وزش هر بادی حرکت میکنند نه از روشنایی دانش و علم بهرهای ندارند ممکن است بدنبال هر حرف و سخنی بروند و در هر وقت و زمانی به یک چیز خاص گرایش داشته باشند.
«یَا کُمَیْلُ، الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ: الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ المَالَ، وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ، وَ الْعِلْمُ یَزْکُو عَلَی الاْنْفَاقِ، وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ»
ای کمیل علم و دانش از مال بهتر است زیرا علم نگهبان تو است بر خلافِ مال که از آن، تو باید محافظت و نگهبانی کنی، مال با بخشش کم میشود بر خلاف علم با هر چه بخشش زیادتر میگردد و مقام و منزلتی که با مال بدست آمده با نابودی آن نابود میگردد.»
«یَا کُمَیْل بْن زِیَادٍ، مَعْرِفَةُ الَعِلْمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ، بِهِ یَکْسِبُ الاْنْسَانُ الطَّاعَةَ فِی حَیَاتِهِ، وَ جَمِیلَ الاْحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ، وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ، وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ»
«ای کمیل بن زیاد: شناخت علم آیینی است که با آن پاداش داده میشود و انسان در دوران زندگی با آن خدا را اطاعت میکند و پس از مرگ نام نیکو به یادگار گذارد، علم فرمانروا و مال فرمانبر است.»
«یَا کُمَیْل بْن زِیادٍ، هَلَکَ خُزَّانُ الاْمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ، وَ الْعَلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِی الدَّهْرُ: أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ،أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ....»[1]
«ای کمیل ثروت اندوزان مردهاند اگر چه به ظاهر زنده باشند اما علما باقیاند تا دنیا باقی و بر قرار است بدنهایشان اگر چه در زمین پنهان شده باشد اما یاد آنان در دلها برای همیشه زنده است.»
شاید نکتهاش این باشد که علما با آثار علمی و عملی که از خود بجای میگذارند برای همیشه محل رجوع محققین و دانشمندان و دانش پژوهان خواهند بود، گر چه خودشان سالیان متمادی از دنیا کوچ کرده باشند اما از آثار علمی و عملی آنان دیگران همچنان بهرهمند میگردند.
همچنین آن حضرت (ع) در مورد ارزش و جایگاه عالمان ربّانی میفرماید:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ عِبَادَ اللهِ الْمُسْتَحْفَظِینَ عِلْمَهُ، یَصُونُونَ مَصُونَهُ، وَ یُفَجِّرُونَ عُیُونَهُ، یَتَوَاصَلُونَ بِالْوِلاَیَةِ وَ یَتَلاَقَوْنَ بالْـمَحَبَّةِ، وَ یَتَسَاقَوْنَ بِکَأْسٍ رَوِیَّةٍ وَ یَصْدُرُونَ بِرِیَّةٍ لاَ تَشُوبُهُمُ الرِّیبَةُ وَ لاَ تُسْرِعُ فِیهِمْ الْغِیبَةُ عَلَی ذلِکَ عَقَدَ خَلْقَهُمْ وَ أخْلاَقَهُمْ فَعَلَیْهِ یَتَحَابُّونَ، وَ بِهِ یَتَوَاصَلُونَ، فَکَانُوا کَتَفَاضُلِ الْبَذْرِ یُنْتَقَی، فَیُوْخَذُ مِنْهُ وَ یُلْقَی، قَد مَیَّزَهُ التَّخْلِیصُ، وَ هذَّبَهُ الـتَّمْحیصُ...»[2]
«بدانید بندگانی که حافظ و نگهدار علم الهیاند و آن را حفظ میکنند و چشمههای علم الهی را جوشان میسازند، با دوستی خدا با یکدیگر پیوند داشته و یکدیگر را دیدار میکنند جام محبت او را به همدیگر مینوشانند و از آبشخور علم او سیراب میشوند، شک و تردید در آنها راه نمییابد و از یکدیگر بدگویی نمیکنند، سرشت و اخلاقشان با این ویژگی ها شکل گرفته است و براین اساس، تمام دوستیها و پیوندهیشان استوار است، آنان چون بذرهای پاکیزهای هستند که در میان مردم گزینش شدهاند که آنها را برای کاشتن انتخاب و دیگران را رها میکنند که با آزمایشهای مکرر امتیاز یافتند و باپاک کردنهای پی در پی خالص گردیدند.»
و در مورد اقسام دانش پژوهان میفرماید:
«ها اِنّ هاهنا لَعِلْما جِمّا (وَ اَشارَ بِیِدِهِ اِلى صَدْرِهِ) لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَی أَصَبْتُ لَقِناً غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدِّینِ لِلدُّنْیَا، وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمَ اللهِ عَلَی عِبادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَی أَوْلِیَائِهِ، أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لاَ بَصِیرَةَ لَهُ فِی أَحْنَائِهِ یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِی قَلْبِهِ لاِوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ. أَلاَ لاَ ذَا وَ لاَ ذَاکَ! أَوْ مَنْهُوماً بِالَّلذَّةِ، سَلِسَ الْقِیَادِ للشَّهْوَةِ، أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الاْدِّخَارِ لَیْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّینِ فِی شَیْءٍ، أَقْرَبُ شَیْءٍ شَبَهاً بِهِمَا الاْنَعَامُا لسَّائِمَةُ کَذلِکَ یَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِیهِ.»[3]
«بدانید در اینجا (اشاره نمود به سینه مبارک خویش) دانش و علم زیادی انباشته است ای کاش کسانی را مییافتم که میتوانستند آن را بیاموزند، آری تیزهوشانی مییابم اما مورد اعتماد نمیباشند، دین را وسیله دنیا قرار میدهند و با نعمتهای خداوند بربندگان و با برهانهای الهیبردوستان خدا فخر میفروشند.
یا گروهی که تسلیم حاملان حق میباشند، اما ژرف اندیشی لازم را در شناخت حقیقت ندارند که با اوّلین شبههای شک و تردید در دلشان ریشه میزند پس نه آنها و نه اینها سزاوار آموختن دانشهای فراوان من نمیباشند.
یا فرد دیگری که سخت در پی لذّت بوده و اختیار خود را به شهوت داده است یا آنکه در ثروت اندوزی حرص میورزد، هیچ کدام از آنان نمیتوانند از دین پاسداری کنند و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند و چنین است که دانش با مرگ دارندگان دانش میمیرد.»
در کلام مذکور امام(ع) صفات منفی انسانها را در ارتباط با دانش پژوهی برشمردهاند گروه اول کسانی هستند که اگر چه از هوش و ذکاوت لازم برخوردارند، لکن از جهت سوءاستفاده از دین و ارزشهای دینی و همچنین بجهت داشتن منیّت و فخرفروشی مورد اعتماد نمیباشند. پس دانشآموز تیزهوش و با ذکاوت باید سعی نماید اولاً: از دین و معارف دینی بعنوان وسیله وابزاری جهت رسیدن به مطامع دنیوی خود استفاده نکند.
ثانیا: اهل تواضع و فروتنی باشد.
گروه دوم کسانی هستند که اگر چه از دین سوء استفاده نمیکنند و اهل تواضع و فروتنیاند و در مقابل حق تسلیماند اما از ذکاوت و هوش بالایی برخوردار نیستند به این گروه هم نمیتوان اعتماد کرد زیرا در مقابل کوچکترین شک و شبههای تسلیم شده و از شناخت حقیقت باز میمانند.
گروه سوم افرادی هستند که اصلاً تن به علم آموزی و سختیهای آن نمیدهند بلکه در پی کسب لذتها و ارضاء شهوات خویشاند.
گروه چهارم نیز کسانی هستند که در پی جمع مال و ثروتاند و حرص و ولع شدیدی نسبت به آن دارند، این گروه نیز صلاحیت علم آموزی را ندارند.
نکته قابل توجه این است که امام(ع) بعد از ذکر دو گروه اخیر میفرماید: هیچ کدام از اینان صلاحیت پاسداری از دین را ندارند زیرا پاسدار حقیقی دین اولاً: باید در پی کسب دانش دینی باشد و سختیهای آنرا به جان بخرد و برخود هموار سازد و از بسیاری از لذتهای دنیوی دست بردارد.
ثانیا: نسبت به دنیا و جمعآوری مال دنیا، حرص و ولع نداشته باشد. با این دو شرط اساسی خود را به مراکز علم و تعلیم و تربیت بسپارد تا با آشنایی کافی از علوم و معارف دینی بتواند پاسدار حقیقی دین و دستاوردهای دینی باشد.
حال با توجه به اهمیت جایگاه مهم علم و عالمان و ارزش تعلیم و تربیت بر همه دستاندرکاران فرهنگی و آموزشی فرض و لازم است تا با فراهم نمودن زمینههای لازم، درجهت ارتقاء سطح علمی و آگاهی مردم بکوشند و جهتگیری جامعه را از ارزش دانستن مادیات و زندگی پر ذرق و برق مادی، به سمت و سوی ارزشهای معنوی چون علم آموزی سوق دهند و آن را بصورت فرهنگ عمومی در آورند و از آن در مقابل دنیا طلبی محافظت نمایند.
پی نوشت ها:
[1] . کلمات قصار شماره 147، ص 658 .
[2] . خطبه 214، ص 438 .
[3] . کلمات قصار شماره 147، ص 660.
منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پایان پیام/
نظر شما