خبرگزاری شبستان: فرا رسیدن هفته پژوهش و ضرورت توجه به این عنصر کاربردی در حوزه تحول علوم انسانی فرصتی را فراهم آورد تا به گوشه ای از سخنان و روشنگری های رهبر معظم انقلاب درباه پژوهش و تولید علم بپردازیم. نوشتار ذیل مروری است کوتاه بر بخشی از بیانات آیت الله خامنه ای.
"دربارهى مسألهى علم و تحقیق باید بگویم که عمدهى موضوع هایى که قدرت هاى سلطهگر در نظام سلطهى جهانى براى حفظ این رابطهى سلطهگر و سلطهپذیر رویش تکیه مىکنند، سه موضوع است: سلطهى فرهنگى، سلطهى اقتصادى، سلطهى علمى. لازمهاش هم این است که نگذارند آنطرف سلطهپذیر یا آن کسى که سلطه بر او تحمیل شده، در این سه زمینه به استقلال و به خودباورى و به پیشرفت برسد؛ نه در زمینهى مسائل فرهنگى، شامل ایمان و اعتقاد و فرهنگىِ به معناى خاص؛ ارزش ها و هدف ها و جهتگیری ها؛ نه در زمینهى اقتصادى، و نه در زمینهى علمى.
یکى از موضوع هایى که نمىگذارند در کشورهاى زیر سلطه رشد کند و بشدت مانع آن مىشوند، مسألهى علم است؛ چون مىدانند علم ابزار قدرت است. خود غربىها با علم به قدرت رسیدند؛ این یکى از پدیدههاى تاریخ بود. البته علم بین شرق و غرب دست به دست گشته و براى مدتى هم آنها در جهالت بودند. در همان دورهى قرون وسطا، که خودشان توصیف مىکنند، در این طرف دنیا وقت شکوفایى علم بوده است؛ اما بمجردى که آنها به علم رسیدند، از علم بهصورت یک ابزار براى اقتدار و کسب ثروت و گسترش سلطهى سیاسى و جذب ثروت ملتها و تولید ثروت براى خودشان استفاده کردند و از آن ثروت باز تولید علم کردند و علم را بالا بردند و دانش خودشان را رشد دادند. آنها مىدانند که علم چقدر در قدرت بخشیدن به یک ملت و به یک کشور، تأثیر دارد، لذاست که اگر بخواهند نظام سلطه؛ یعنى رابطهى سلطهگر و سلطهپذیر باقى بماند و حاکمِ بر نظم جهانى باشد، باید نگذارند آن بخشى که آنها مایلند سلطهپذیر باشند، داراى علم شوند؛ این یک استراتژى است که بروبرگرد ندارد و الان رفتارشان هم در دنیا بر همین منوال است؛ لذا باید براى کسب علم و تحقیق جهاد کرد؛ باید کار کرد." (بخشی از بیانات در دیدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهى1383/04/01)
"واقعیت این است که ما دویست سال از علم دنیا عقب ماندهایم؛ اما معناى رسیدن به مرزهاى دانش این نیست که راهى را که اروپایىها در طول دویست سال رفتهاند، ما هم همان راه را در طول دویست سال برویم؛ بعد به آنجایى که امروز رسیدهاند، برسیم؛ نه، این حرف ها نیست؛ ما راههاى میانبر پیدا مىکنیم. ما علم را از دست اروپایىها مىقاپیم. ما از یاد گرفتن ننگمان نمىکند. اسلام مىگوید قوام دنیا به چند گروه است؛ یکى از آنها کسانى هستند که وقتى نمىدانند، در صدد یاد گرفتن باشند؛ از یاد گرفتن ننگشان نکند. ما دانش هایى را که امروز فرآوردهى ذهن و مغز و عقل بشر است، یاد مىگیریم؛ آنچه را که بلد نیستیم، با کمال میل مىآموزیم و به استادمان هم احترام مىکنیم. به کسى که به ما علم بیاموزد، بىاحترامى نمىکنیم؛ اما گرفتن علم از دیگرى نباید به معناى این باشد که شاگرد باید تا ابد شاگرد بماند؛ نه، امروز شاگردیم، فردا مىشویم استاد آنها؛ کما اینکه آنها یک روز شاگرد ما بودند، اما الان شدهاند استاد ما. غربىها علم را از ما یاد گرفتند. شما به کتاب پیرروسو - «تاریخ علوم» - نگاه کنید؛ آنجا مىگوید: چهار پنج قرن قبل تاجرى در یکى از کشورهاى اروپایى به استادى مراجعه مىکند و مىگوید مىخواهم فرزندم درس بخواند؛ او را به کدام مدرسه بفرستم؟ استاد در جواب مىگوید اگر به همین چهار عمل اصلى - جمع و ضرب و تفریق و تقسیم - قانع هستى، مىتوانى او را به هر کدام از مدارس کشور ما یا دیگر کشورهاى اروپایى بفرستى؛ امّا اگر بالاتر از آن را لازم دارى، باید او را به کشور اندلس یا به مناطق مسلماننشین بفرستى. این را پیرروسو مىنویسد؛ این حرف من نیست. جنگ هاى صلیبى به آنها کمک کرد تا از ما بیاموزند. هجرت دانشمندان آنها به این مناطق، کمک کرد تا از ما بیاموزند. هجرت دانشمندان ما به مناطق آنها و منتقل شدن کتاب هاى ما به آنها، کمک کرد تا از ما بیاموزند. یک روز آنها از ما یاد گرفتند و شاگرد ما بودند، بعد شدند استاد ما؛ الان هم ما از آنها یاد مىگیریم و شاگرد آنها مىشویم و بعد مىشویم استاد آنها. پس نسل دانشپژوه و محقق و پژوهندهى کشور ما بداند؛ امروز اگر برترى علمى با غربىهاست، در آیندهى نه چندان دورى با همت و ارادهى شما مىتوان کارى کرد که فردا آنها از شما یاد بگیرند.
مرزهاى دانش را بشکنید. اینکه من مىگویم نهضت نرمافزارى، انتظار من از شما جوانها و اساتید این است. تولید علم کنید. به سراغ مرزهاى دانش بروید. فکر کنید. کار کنید. با کار و تلاش مىشود از مرزهایى که امروز دانش دارد، عبور کرد؛ در بعضى رشتهها زودتر و در بعضى رشتهها دیرتر. فناورى هم همینطور است. علم باید ناظر به فناورى باشد. فناورى هم مرحلهى بسیار مهم و بالایى است. در فناورى هم مىتوانیم پیش برویم؛ همچنانکه رفتیم."(بخشی از بیانات در دیدار با جمعی از جوانان استان همدان 17/4/1383)
"ما باید ببینیم واقعاً کشور به چه احتیاج دارد و پژوهش ها را در جهت نیازهاى کشور قرار بدهیم، که در خلال بیانات بعضى از دوستان هم روى آن تکیه شده بود و کاملاً هم درست است. و این لازمهاش این است که ما بانک اطلاعات و مرکزى داشته باشیم. همه بتوانند بدانند چه لازم است، چه انجام شده است و چه لازم است براى تکمیل یک پژوهش، تا بتواند این قطعات گوناگون در کنار هم جمع بشود. این هم یک نکتهى ذیل همین نکته است - که باز بعضى از دوستان تذکر دادند و من هم یادداشت کردم - که ما باید نظام اعطاى امتیازات علمى را در دانشگاه تطبیق کنیم با این چیزها. والّا صرف اینکه مثلاً یک مقاله در یک مجلهى آى.اس.آى منتشر کرده یا چه تعداد مقاله منتشر کرده، کافى نیست؛ یعنى محقق و پژوهشگر ما نباید براى کسب رتبهى علمى به دنبال این باشد که مقالهاى را تهیه و تولید کند که براى کشور هیچ فایدهاى ندارد و هیچ خلأیى از خلأهاى پژوهشى کشور را پر نمی کند. بله، آن کسى که آن را در مجله چاپ می کند، ممکن است برایش مفید باشد یا براى کس دیگرى و جاى دیگرى مفید باشد؛ اما براى کشور مفید نیست. این کار را مىکند صرفاً براى اینکه رتبهى علمى به دست آورد. این نظام باید به هم بخورد؛ این درست نیست. نظام اعطاى امتیازات علمى و آییننامههایى که در این زمینه هست، باید تطبیق کند با همین مطلب که کدام تحقیق منطبق است با نیاز کشور، و کدام تحقیق، تکمیلکنندهى یک زنجیرهى تحقیق و پژوهش است. ما گاهى در زمینههایى یک زنجیرهاى داریم؛ حلقههاى وسطِ این زنجیره مفقود است. تأمین این حلقهها خیلى اهمیت خواهد داشت. پس هدفدار کردن تحقیق علمى با توجه به نیازهاى کشور و نیازهاى صنعت و بقیهى بخشهاى حیاتى کشور است."( بیانات در دیدار اساتید و اعضاى هیأت علمى دانشگاهها، 13/7/1385)
پایان پیام/
نظر شما