به گزارش خبرگزاری شبستان//خراسان رضوی
***** همیشه با توجه به تجربه بزرگان و آنان که به اصطلاح چند پیراهن بیشتر ازمن و تو پاره کرده اند پشت همه قصه های روایتگری افراد موفق و گاه ساختمان های اندیشه ساز همت و تلاش انسان های با اراده ای نهفته است که چشم و دستانشان به امید هیچ بنده ای دوخته نشده است و همه قصه اراده شان در توکل به قدرتی ما فوق بشر خلاصه می شود که قلم نیز از گفتن آنچه در آینه رخداد اتفاق می افتد ناتوان می شود و دایره المعارف کلمات معنایی برای این مجاهدت ها نمی یابد.
علاقه انسان به خاطرات از آنجا ناشی می شود که گاه شیرینی و تلخ آن درسی برای زندگی و میانبری برای آن است که راه رفته ای را که دیگران قبلا رفته اند که شاید بن بست بوده است، دوباره نرویم و عکس تصویری مستند و زنده از خاطراتی است که شیرینی آن افراد را به سمت به تصویر کشیدنش باز می خواند.
***** آلبوم خاطرات را ورق می زدم که ناگهان عکسی برق چشمانم را دزدید! طاقچه ای به طول 2 تا 3 متر و عرض 50 تا 60 سانتیمتر با قریب به 30 تا 40 جلد کتاب و نوشته ای بر بالای این طاقچه با این عنوان" کتابخانه کانون فرهنگی هنری حضرت خدیجه (س)".
در این هنگام درحالی که روبروی مدیر کانون ایستاده بودم قهقهه ای از ته دل سردادم، خنده ام بیشتر به این دلیل بود که تا به امروز تعریف من از کتابخانه، فضایی بزرگ با دالن ها و سالن ها و قفسه هایی فراوان با کتاب های مختلف بود که گاه بزرگی و فراوانی فضای کتابخانه ها مرا به یاد بازی قایم باشک می انداخت.....
یاد یاد ایام...
***** مدیرکانون نگاهی به من کرد و لبخندی زد! دوباره پرسیدم راستی با چه حسابی فکر می کنی این چهار تا کتاب همان کتابخانه است؟!... آرام مرا به کنار خود فرا خواند و با لبخندی شروع به سخن گفتن کرد: همیشه قدم های بزرگ با جرقه ای لحظه ای برداشته می شود، برگ برگ آینده دست من و تو نیست شاید این کتابخانه روزی آن چیزی شد که درتصوراتت به دنبال آن هستی اما برای رسیدن به آن باید قدم های چند تایی را زیر رادیکال برد تا مسافت کوتاهتر شود و زودتر به مقصد رسید.
.... چند ماهی بیشتر از اهدای مکان کانون حضرت خدیجه (س) توسط خانم خدیجه شیری نگذشته بود، منزلی کلنگی به مساحت 170 متر با دو اتاق، که در و دیوار و سقفش با ریزش خاک همراه بود گویی می خواست پایان عمرش را قبلا نشان دهد، یک روز به اتفاق چند نفر از اعضای کانون تصمیم گرفته بودیم فضای کانون را مرتب کنیم 3 تا 4نفر از اعضا با همان فکرو اندیشه خودشان که درپندارشان این مکان را برای فعالیت های فرهنگی ترسیم می کردند چند جلد کتاب نو را با آراستگی برروی آن طاقچه چیدند وبرای انکه به همه بفهمانند اینجا خبری است کاغذی رو برداشته و روی آن نوشتند" کتابخانه کانون فرهنگی هنری حضرت خدیجه (س)".
شاید آنروز هیچکدام از آنان به ذهن و باورشان نمی گنجید که روزی این طاقچه کوچک تبدیل به کتابخانه ای با شکل و شمایل واقعی شود ؟!...
***** امروز که دوباره به آن عکس کتابخانه ای طاقچه ای می نگرم گویی با من سخن می گوید: من همان تولدی برای آغاز یک کتابخانه 5 هزار جلدی با 28 قفسه و مخاطبان محله شامل کودک، نوجوان، جوان و بزرگسال به آدرس بلوار طبرسی در مسافت 20 کیلومتری حرم رضوی هستم.
تولدی که قصه آمد و شدهای افراد مختلف با سلیقه های رنگارنگ کودکانه و جوان است وقتی که پای صحبت کتابخانه طاقچه ای می نشینم، او به یاد دارد کدام کتابدار کتاب های کهنه را غباروبی کرد و جایی برای کتب ها نو و تازه پیداکرد، او می داند که همه کتاب های این کتابخانه خود داستانی دارند که گاه سنگ صبور خوانندگان آن می شدند و درخلوت خود راهنمای اندیشه و عملشان در جاده پرفراز و نشیب زندگی می شدند.
کانون تخصصی کتابخانه ای حضرت خدیجه (س) خراسان رضوی از سال 88 با گستره فعالیت های استانی در حوزه آموزش و برنامه ریزی برای کتابخانه ها درجهت تعاملات شهری و استانی با نهادها و سازمان های دیگر و کتابداران کانون های مساجد درقالب تولید بروشور و برگزاری کلاس های آموزشی مشغول به فعالیت است، به امید اینکه روزی شاهد موفقیت های هرچه بیشتر تلاشگران عرصه کتاب و اعضای این کتابخانه باشیم.
یادداشت از فاطمه ترزفان
نظر شما