اربعین چرا اربعین شد؟

خبرگزاری شبستان: روز بیست صفر سالی که امام حسین (ع) به شهادت رسید دو نفر از صحابه به زیارت قبر آن امام بزرگوار رفتند که اولین زائران کربلا بودند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، روز بیست صفر سالی که امام حسین (ع) به شهادت رسید دو نفر از صحابه به زیارت قبر آن امام بزرگوار رفتند که اولین زائران کربلا بودند. جابر بن عبدالله انصاری و عطیه(*). این روز همزمان با بازگشت کاروان عاشورا از شام به کربلا نیز هست. نسبت به اینکه کاروان عاشورا در روز بیست صفر همان سال یا سال بعد به کربلا بازگشت نظریات مختلفی وجود و این مساله موضوعی برای تحقیق و بررسی شده است. عده ای از تاریخ پژوهان به بررسی این مساله پرداخته‌اند و درباره آن کتاب‌ها و مقالات متعددی نگاشته شده است.

نوشته‌هایی مثل تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا علیه السلام/ سید محمد علی قاضی طباطبائی و تحلیل تاریخی اربعین حسینی/ محمد فاضل و اربعین حسینی، پژوهش در بازگشت اهل بیت علیهم السلام از شام به کربلا/ محمدامین پورامینی و جلد هشتم دانشنامه امام حسین (ع) نیز به این موضوع پرداخته است.

گزارش‌هایی تاریخی درباره اربعین

بشارة المصطفی به نقل از عطیّه عوفی می‌نویسد: همراه جابر بن عبد اللّه انصاری، برای زیارت قبر حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام حرکت کردیم. هنگامی که به کربلا رسیدیم، جابر به کرانه فرات، نزدیک شد و غسل کرد و پیراهن و ردایی به تن کرد و کیسه عطری را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامی برنداشت، جز آن که ذکر خدای متعال گفت، تا این که به قبر، نزدیک شد و [به من ]گفت: دست مرا بر قبر بگذار.

چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش، بر روی قبر افتاد. کمی آب بر او پاشیدم و هنگامی که به هوش آمد، سه بار گفت: ای حسین!

با دوستدار محمّد و خاندان محمّد، رفاقت کن، که اگر یک گامش از فراوانیِ گناهش بلغزد ، گام دیگرش به محبّت آنان استوار می‌ماند؛ چرا که دوستدار آنان، به بهشت باز می‌گردد و دشمن آنان ، به سوی آتش [دوزخ ]می‌رود

آن گاه گفت : دوست ، پاسخ دوست را نمی‌دهد؟!

سپس گفت: چگونه پاسخ دهی، در حالی که خون رگ‌هایت را بر میان شانه‌ها و پشتت ریختند و میان سر و پیکرت ، جدایی انداختند؟! گواهی می‌دهم که تو، فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم پیمان تقوا و چکیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب کسایی و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه ، سَرور زنانی ؟! و چگونه چنین نباشی ، در حالی که از دست سَرور پیامبران، غذا خورده ای و در دامان تقواپیشگان ، پرورش یافته ای و از سینه ایمان، شیر نوشیده ای و با اسلام، تو را از شیر گرفته‌اند.

پاک زیستی و پاک رفتی؛ امّا دل‌های مؤمنان، در فراق تو خوش نیست، بی آن که در این، تردیدی رود که همه اینها به خیرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد! و گواهی می‌دهم که تو بر همان روشی رفتی که برادرت یحیی بن زکریّا رفت .

آن گاه جابر، دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: سلام بر شما، ای روح‌هایی که گرداگردِ حسین ، فرود آمده ، همراهش شُدید! گواهی می‌دهم که نماز را به پا داشتید و زکات دادید و به نیکی فرمان دادید و از زشتی ، باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن که محمّد را به حق برانگیخت، در آنچه به آن در آمدید با شما شریک هستیم.

به جابر گفتم: ای جابر! چگونه [با آنان شریک باشیم]، با آن که ما نه به درّه ای فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیری زدیم، در حالی که اینان، سرهایشان از پیکر، جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟!

جابر گفت: ای عطیّه! شنیدم که حبیبم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرماید : «هر کس گروهی را دوست داشته باشد، با آنان محشور می‌شود، و هر کس کارِ کسانی را دوست داشته باشد ، در کارشان شریک می‌شود»، و سوگند به آن که محمّد را به حق به پیامبری بر انگیخت، نیّت من و همراهانم، همان است که حسین علیه السلام و یارانش بر آن رفته‌اند. مرا به سوی خانه های کوفه ببر .

چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش، بر روی قبر افتاد. کمی آب بر او پاشیدم و هنگامی که به هوش آمد، سه بار گفت: ای حسین! آن گاه گفت: دوست، پاسخ دوست را نمی‌دهد؟! سپس گفت: چگونه پاسخ دهی، در حالی که خون رگ‌هایت را بر میان شانه‌ها و پشتت ریختند و میان سر و پیکرت، جدایی انداختند؟!

هنگامی که بخشی از راه را رفتیم ، گفت: ای عطیّه ! آیا سفارشی به تو بکنم ، که دیگر گمان ندارم پس از این سفر، تو را ببینم دوستدار خاندان محمّد را، تا زمانی که آنان را دوست می‌دارد، دوست بدار و دشمن خاندان محمّد را، تا زمانی که با آنان دشمن است، دشمن بدار، هر چند روزه گیر و شب زنده دار باشد، و با دوستدار محمّد و خاندان محمّد، رفاقت کن، که اگر یک گامش از فراوانیِ گناهش بلغزد، گام دیگرش به محبّت آنان استوار می‌ماند؛ چرا که دوستدار آنان، به بهشت باز می‌گردد و دشمن آنان، به سوی آتش [دوزخ ]می‌رود.

کفعمی در کتاب المصباح می‌نویسد: زیارت اربعین (چهلم) را به این خاطر چنین نامیدند که زمان آن، روز بیستم ماه صفر است که چهل روز از کشته شدن امام حسین علیه السلاممی‌گذرد و همان، روز ورود جابر بن عبد اللّه انصاری، صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله ، از مدینه به کربلا برای زیارت قبر امام حسین علیه السلام است .
او نخستین زائر امام حسین علیه السلام از میان مردم است. . . و در این روز، بازگشت اهل بیتِ امام حسین علیه السلام از شام به مدینه نیز اتفاق افتاده است .

*. ابو الحسن عطیّة بن سعد بن جُناده عوفی جدلی قیسی کوفی. امیر مؤمنان علیه السلام ، نام او را انتخاب کرد و در باره اش فرمود: «این ، عطیّه (هدیه) خداست». وی از تابعیان مشهور است و شیخ طوسی ، او را در زمره اصحاب امام علی علیه السلام و امام باقر علیه السلام بر شمرده است و بَرقی، او را از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام دانسته است .

او مورد اعتماد و کثیر الحدیث است. وی همراه ابن اشعث ، علیه حَجّاج، قیام کرد و حَجّاج، به دلیل خودداری وی از دشنامگویی به امام علی علیه السلام، دستور داد چهارصد ضربه شلّاق به وی زدند و سر و ریشش را تراشیدند. او سپس به فارس پناه بُرد و در باقی مانده دوران حکومت حَجّاج، در خراسان، سُکنا گزید و زمانى که عمر بن هُبَیره، حاکم عراق شد، به کوفه باز گشت.

او به سال 111 ق (بنا بر قول مشهور) و یا 127 ق (بنا بر قولى دیگر، که ظاهرا به قرینه روایت کردنش از امام صادق علیه السلام، همین تاریخ، درست است)، در همان کوفه در گذشت. دانش نامه امام حسین علیه السلام ج8 ص358 (پاورقی)

پایگاه خبری تحلیلی روات حدیث

پایان پیام/

 

کد خبر 325056

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha