خبرگزاری شبستان "سلفی ها و وهابیون با این بیداری اسلامی و قیام هایی که در کشورهای عربی مسلمان اهل سنت ایجاد شد، مخالفت کردند و آن را حرام دانستند. بنابراین در برابر انقلاب اسلامی و رشد تشیع و ارائه سیستم و حکومتی دموکراسی، تکفیری ها نتوانستند تئوری جدیدی ارائه کنند که مقبول جامعه امروز بوده و با آرای مردم و دموکراسی تطابق داشته و از آن طرف منطبق بر دین باشد." این بخشی از صحبت های حجت الاسلام علی امیرخانی، پژوهشگر پژوهشگاه اهل البیت (ع) در دانشگاه قرآن و حدیث است که با ما در میان گذاشته است؛ گفتگوی ما را با این کارشناس ارشد مذاهب اسلامی می خوانید:
آیا می توان وجود گروه های تکفیری و رشد قارچ گونه آنها در کشورهای مختلف را واکنشی در برابر فراگیری موج انقلاب اسلامی دانست؟
بله یقینا یکی از مهمترین انگیزه ها و علت گسترش تفکر سلفیه همین موضوع است. البته از نگاه آنها حرکت هایی که انجام می شود، در مقابل رشد تشیع، تفکر تشیع - که مبانی نظری و عملی در قالب تفکر نه تنها به کشورهای اسلامی بلکه به تمام دنیا، ایده جدید، روش جدید وحکومت جدید نشان می دهد- و عکس العملی در مقابل انقلاب اسلامی بوده و هست. لذا بعد از انقلاب در این سی و پنج سال تحرکات آنها بیشتر شده است.
البته انقلاب اسلامی اهل سنت را نیز به تکاپو انداخته؛ یعنی دو جریان در مقابل انقلاب اسلامی شکل گرفت. نخست جریانی که به تکاپوی صحیح افتاد که همان بیداری اسلامی و خیزشی می شود که اهل سنت برداشته اند، و دوم حرکتی که سلفیه با توجه به دیدگاه تعصبی و خشک نگری و ظاهر بینی و کوته نگری که دارد با روش خاص خود جلو می آید و به نظر خود در برابر رشد تشیع باید ایستاد، سر برید و حکومت آنها را از بین برد و به خیال خام خود روشی که انتخاب کردند رشد تشیع - روش فیزیکی و پیش پا افتاده ای که تئوری بدیل ارائه نمی کند – را متوقف خواهد کرد. یعنی در مقابل انقلاب و نظام و سیستم جدیدی که مبتنی بر دموکراسی ارائه شده، آنها حرکتی اینچنینی نمی توانند ارائه کنند و به دنبال احیای حکومت مبتنی بر دموکراسی نیستند. در واقع آنها به دنبال ادامه حکومت خلفای راشدین و بنی امیه هستند که ربطی به مردم ندارد و قصد دارند علما و افراد قدرتمند را بر مسند حکومت بنشانند.
انقلاب مبتنی بر روش دموکراسی و رای گیری است. در این نوع نظام انتخاب ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم توسط مردم انجام می شود؛ یعنی رهبری به صورت غیرمستقیم، رییس جمهور که مجری در جامعه است به نحوی مستقیم و قانونگذار نیز به طور مستقیم توسط مردم انجام می شود. به طور کلی نظام بر اساس دیدگاه های مردم اداره می شود و به نظر آنها بسته است. اما سلفی های تکفیری این موضوع را قبول ندارند لذا حتی حکامی که از قبل بوده مانند حکامی که در بحرین بودند یا امروز آل سعود در عربستان با اینکه در بسیاری موارد مخالفت نظری و عملی با مبانی اسلامی دارند اما به عنوان حاکم مشروع پذیرفته شده و مورد تایید هستند و آنها را مشروع دانسته و به همین دلیل مبارزه و قیام علیه او را حرام می دانند. بر این اساس سلفی ها و وهابیون حتی با این بیداری اسلامی و قیام هایی که در کشورهای عربی مسلمان اهل سنت ایجاد شد، مخالفت کردند و آن را حرام دانستند. بنابراین در برابر رشد تشیع و ارائه سیستم و حکومتی دموکراسی، تکفیری ها نتوانستند تئوری جدیدی ارائه کنند که مقبول جامعه امروز بوده و با آرای مردم و دموکراسی تطابق داشته و از آن طرف منطبق بر دین باشد.
این حرکت چه تفاوتی با تئوری امام خمینی (ره) دارد؟
امام (ره) با مبانی تشیع و بر اساس فقه شیعه حکومت اسلامی را پایه گذاری کردند، اما تکفیری ها که با این موضوع مخالفت دارند و در برابر انقلاب اسلامی واکنش نشان می دهند، دست آنها خالی است یعنی نظریه بدیل و رقیب ندادند و به همان نظریه های سنتی که در جامعه امروز مورد پذیرش نیست، بسنده کردند به عبارت دیگر در دکترین سیاسی امروزی این نوع حکومتی که در پی احیای آنها هستند دیکتاتوری است نه دموکراسی انقلاب؛ به عبارت دیگر تکفیری ها دموکراسی از دین ارائه کردند که در واقع دیکتاتوری است که قصد دارند رنگ اسلامی به آن بزنند به خورد جامعه دهند. بر اساس این از دیکتاتوری مانند مبارک، بن علی و ... دفاع می کنند و آنها را حکام مشروع جامعه اسلامی می دانند همان طور که در حال حاضر وهابیت حکومت آل سعود که خاندانی، رفاه طلب، انحصاری و دیکتاتوری است، را مشروع دانسته و حاکمان را به عنوان اُمرای اسلامی می پذیرند و هر نوع قیام و مخالفت با آنها را حرام شرعی اعلام می کنند.
مردم سالاری دینی و تبلور آن با پیروزی انقلاب، کدام ادعاها از جانب مکاتبی چون لیبرالیسم را زیر سوال می برد؟
لیبرالیسم که حکومت مردم بر مردم را اشاعه دادند، هیچ جایگاهی برای دیانت در حکومت و دخالت دین در حکومت و دخالت خدا در حکومت قائل نبودند. نظریه ای که انقلاب ارائه می کند همان طور که دیکتاتوری یعنی حکومت فرد را بر جامعه انکار کرده و دموکراسی را تایید می کند، در مخالفت با این نظریه های غربی، دخالت دین در حکومت و بر قوانینی که در جامعه تصویب می شود و به تعبیر دیگر نقش خدا در حاکمیت و حکومت، را در نظر گرفته است و این جمع بین دموکراسی و حکومت دین بر مردم، در انقلاب تبلور یافت. به تعبیر دیگر الگوی حکومت اسلامی انقلاب هم در مقابل دیکتاتوری مطرح در بین سلفی ها و وهابیت ها و امثال آنها بود و هم در مقابل دموکراسی مطلقی که در غرب مطرح بوده و هر دو باطل هست. بنابراین انقلاب اسلامی وجه جمع را با ارائه الگوی نظریه ولایت فقیه به جامعه اسلامی ارائه داد.
پایان پیام/
نظر شما