خبرگزاری شبستان: "انقلاب ما انقلابی است که می تواند عنوان جهانی کردن را مطرح کند، چراکه مخاطب پیام آن همه انسان ها هستند، زیرا در انقلاب های دیگر یا حزبی، سازمانی و ارتش آزادی بخش بوده است. در دیگر انقلاب ها اقشاری از کارگران و دهقانان شرکت می کردند اما انقلاب ما همه توده های مردم را به خود جلب کرده بود." اینها بخش هایی از سخنان محسن سلیمانی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) در باب وجوه انحصاری انقلاب اسلامی است که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
انقلاب اسلامی از نظر مبانی نظری چه تفاوتی با دیگر انقلاب های دوره معاصر دارد؟
انقلاب ما یک انقلاب مبتنی بر مبانی دینی و تفکر توحیدی بود و این تفاوت اساسیش با کلیه انقلاب های دیگری است که رخ داده است، زیرا دیگر انقلاب ها یا صنعتی و یا برای رفرم بوده اند و صرفا ابعاد ظاهری را در بر می گرفته است. انقلاب ما انقلابی بنیادین بود از این حیث که می خواست دین را به حاکمیت برساند و مردم در زیر بیرق دین باشند.
انقلاب کمونیستی در شوروی و یا در چین اینها در حقیقت همان تفکر مادی را داشتند و به اصطلاح تحت عنوان عدالت می خواستند حاکمیت را در دست بگیرند، عدالتی که منشا و مبنایی نداشت. در غرب هم تحت عنوان انقلاب صنعتی، آزادی را در حقیقت می خواستند به مردم عرضه کنند که مبنا و منشایی نداشت و در حقیقت شاخص آن آزادی به معنای بی بند و باری بود.
در حالی که در تفکر توحیدی که در انقلاب اسلامی تعریف شد عدالت و آزادی هر دو به مردم عرضه شد و همین طور عدالت و آزادی به معنای واقعی آن مدنظر بود. البته ما تا تحقق کامل اهداف بلندمرتبه انقلاب راه طولانی را در پیش داریم و حرکتی در پیش گرفته شده اما عدالت به معنای حقیقی آن اگر بخواهد صورت بگیرد بایستی اختیارات ولی امکان تحقق پیدا کند. این عملا در حکومت جهانی اسلام که در حقیقت به پرچمداری حضرت حجت (عج) شکل می گیرد ما شاهد آن خواهیم بود که در آن زمان عدالت به معنای واقعی محقق می شود چراکه به خواست مردم تمام اختیارات ولی و امام معصوم (ع) تحقق می یابد و عدالت هم اجرا می شود. عدلی که ما منتظرش هستیم با حضور حضرت حجت (عج) تحقق پیدا می کند. جمهوری اسلامی در حقیقت مقدمه آن حکومت جهانی است..
نظریه ولایت فقیه در تفاوت انقلاب اسلامی با جنبش ها و انقلاب های معاصر چه تاثیری داشته است؟ این نظریه از چه ابعادی انقلاب اسلامی ایران را متمایز می کند؟
تئوری ولایت فقیه دقیقا از متن دین گرفته شده است، از منویات دین بحث ولایت فقیه است آن هم به جهت تحقق حاکمیت خداوند. در غرب عنوان می شود که ما به دنبال دموکراسی هستیم و وقتی از معنای آن می پرسیم پاسخ می دهند حکومت مردم بر مردم در حالیکه چنین چیزی واقعیت ندارد و اصلا نمی تواند تحقق بیاید.
دموکراسی صرفا یک نظریه است و واقعیت اجرایی و تحقق علمی ندارد و نخواهد داشت لذا در غرب هم می بینیم که مردم بر مردم حکومت نمی کنند و این احزاب هستند که بر مردم حکومت می کنند و که احزاب هم نماینده کارتل ها و تراست های بزرگ سرمایه داری هستند. در حقیقت در غرب صاحبان ایدئولوژی بر مردم حکومت می کنند.
اما در تفکر توحیدی عنوان می شود هیچ کس بر هیچ کس حق حکومت ندارد زیرا حکومت فقط از آن خداوند است و با توجه به اینکه اصالت تنها از آن خداوند است و هیچ موجود دیگری اصالت ندارد و صرفا خداوند می تواند بر مردم حکومت کند و خداوند بنا بر حکمت بالغه آن را تفویض می کند به انبیا و اولیای خود و لذا هر کسی نمی تواند خود را حاکم مطرح کند.
در تفکر توحیدی امامان معصوم که مستقیم منصوب از ناحیه خداوند هستند و در عصر غیبت هم شرایط برای حاکم تعریف شده است و اگر بر اساس آن شرایط حاکم اعمال حاکمیت کرده حاکمیت دینی می شود اما اگر با این شرایط نباشد به این معنا که با شرایطی که باید در وجود حاکم باشد اینها باید در کسی که تبلور عینی دارد در هر عصری کشف شود و آنگاه آن فرد می تواند حاکمیت داشته باشد و این حاکمیت خود آن فرد نیست و در حقیقت اراده خداوند را حکم می کند.
نظریه انقلاب برای جهانی شدن به چه راهبردهایی نیاز دارد؟
انقلاب ما انقلابی است که می تواند عنوان جهانی کردن را مطرح کند، چراکه مخاطب پیام آن همه انسان ها هستند، زیرا در انقلاب های دیگر یا حزبی، سازمانی و ارتش آزادی بخش بوده است. در دیگر انقلاب ها اقشاری از کارگران و دهقانان شرکت می کردند اما انقلاب ما همه توده های مردم را به خود جلب کرده بود. پیام انقلاب اسلامی برای همه انسان های روی زمین است و در نتیجه آن امروزه ما شاهد گسترش انقلاب های اسلامی هستیم.
پایان پیام/
نظر شما