خاطره شعر خوانی حجت الاسلام شجونی در حضور مقام معظم رهبری

خبرگزاری شبستان: حجت الاسلام شجونی، عضو شورای مرکزی جامعه وعاظ تهران با حضور در کانون شهید بشیری به بیان خاطراتی از شعر خوانی در حضور مقام معظم رهبری پرداخت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از گیلان، حجت الاسلام جعفر شجونی، از مبارزین قبل از انقلاب و از فعالان سیاسی اصولگرا عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، حزب مؤتلفه اسلامی و جامعه وعاظ تهران است.

حجت الاسلام جعفر جوادی شجونی، معروف به جعفر شجونی در سال 1311 در گیلان به دنیا آمد. او به عنوان یکی از روحانیون مبارز طرفدار حضرت امام خمینی (ره)، از سال 1334 تا سال 1356 بارها توسط مأمورین شهربانی و ساواک شاه دستگیر شد. از ویژگی های منحصر به فرد ایشان مخالفت صریح و بی پرده با فتنه و فتنه گران وسخنرانی‌های پرشور و صمیمی وی است.

حجت الاسلام شجونی که برای مراسم یادواره شهدای رودسر مهمان گیلان بود در راه بازگشت به تهران شبی مهمان مسجد امام رضا(ع) و کانون شهید فرشید بشیری بود. آنچه می خوانید گفتگوی صمیمی وی درباره خاطره شعر خوانی در حضور مقام معظم رهبری با نمازگزاران و اعضای کانون فرهنگی هنری تخصصی ولایت گیلان است.

در زمان استانداری روح الله قهرمانی چابک خدمت آقا( مقام معظم رهبری) رسیدیم. آیت الله قربانی، نماینده ولی فقیه در گیلان، جمعی از ائمه جمعه و 18 نفر از نمایندگان مجلس شهرستان‌های گیلان هم حضور داشتند.من به آقا گفتم دو نفر در گیلان بودند که شما را خیلی دوست داشتند. دکتر غلامرضا رحمدل و شیون فومنی.

آقا فرمودند: از این دو نفر شعری هم به خاطر دارید؟
از دکتر غلامرضا رحمدل شعری درباره فتنه خواندم که متنش این است:
ما چون شما شهید فروشی نمی‌کنیم /فریاد را اسیر خموشی نمی‌کنیم
با محتسب که ساغر ما را شکسته است /همجوشی و مذاکره نوشی نمی‌کنیم
ما شاعریم و نان سیاست نمی‌خوریم /در حزب باد خانه به دوشی نمی‌کنیم
اهریمنانه لاف سروشی نمی‌زنیم/ آهنگرانه مار به دوشی نمی‌کنیم
ما آرمان میثم خرما فروش را / هرگز فدای زهد فروشی نمی‌کنیم
یا بوسه بر انا الحق حلاج می‌زنیم/ یا ادعای دار به دوشی نمی‍کنیم
میراث ما ز عشق، رجزهای سرخ ماست/ما چون شما شهید فروشی نمی‌کنیم


آقا خیلی خوششان آمد. از شیون هم پرسیدند. فرمودند شعر گیلکی دارد یا فارسی؟
گفتم هر دو. اما برای شما گیلکی می‌خوانم. شیون شعرهم راجع به وطن دارد، هم میرزا و هم گیلان.
فرمودند: بخوانید و ترجمه هم کنید.
برایشان این شعر را خواندم:
وطن تی ماره تی مار ماده شیره/(وطن مادر توست و مادرت ماده شیریست)
شکار بانان دست کویان اسیره(و مادر تو از دست شکار چیان در میان کوهها سر گردان است)
تی غیرت کو مگر تی نازنین مار(غیرتت کجاست مگر مادر عزیز تو)
جوان پیله گوده خانه بمیره(جوان بزرگ کرده است تا در خانه بمیرد)


و بعد هم برای حضرت آقا شعری درباره گیلان از شیون خواندم:
سبز علی سبزه کُنه تی دامنه/گُلعلی گل تاوده تی گردنه
شیر علی واجاوره تی دشمنه/حالا کو تی کرچه خنده بَزینه

که بعد از جلسه آقای محمدی گلپایگانی از من پرسیدند واجاوره یعنی چه؟ که برایشان توضیح دادم وقتی مارطعمه‌اش را می‌بلد استخوان و اجزای زایدش را بالامی‌آورد که در زبان گیلکی به این کار واجاوارستن می‌گویند یعنی فرزندان گیلان با دشمن یک چنین کاری انجام می دهند.


حتی به دیوار خانه خودم هم رحم نکرده‌ام

حجت الاسلام شجونی در ادامه گفت: از خاطرات زندان برای حضرت آقا( مقام معظم رهبری) تعریف کردم و گفتم: من در هرجایی که زندانی می‌شدم به دیوارش رحم نمی‌کردم و شعار می‌نوشتم. روزی در زندان قزل قلعه زندانی بودم و روی دیوارش نوشتم جعفر شجونی هستم. امروز مرا آوردند و فردا صبح به جایی دیگر می‌برند و نمی‌دانم کجا.
به مقام معظم رهبری عرض کردم حتی به دیوار خانه خودم هم رحم نکرده‌ام و رویش شعار نوشته‌ام تا وقتی دانشجویان و محققین می‌آیند، ببینند.
حضرت آقا فرمودند: روی دیوار خانه خودتان چه شعاری نوشته‌اید؟
عرض کردم نوشته‌ام: اگر من نسوزم، اگر تو نسوزی، اگر او نسوزد، جهان روشنایی‌اش را از کجا بیابد؟
حضرت آقا سر تکان دادند سه بار فرمودند: احسنت! احسنت! احسنت!


پایان پیام/

کد خبر 344013

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha