خندق های میان 2 قطب جهان اسلام چه زمانی پر خواهد شد؟

خبرگزاری شبستان: ایران و عربستان به عنوان 2 قطب جهان اسلام و دو کشور ذی نفوذ در منطقه خاورمیانه همواره در روابطشان دچار مشکلات فراوانی هستند.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری شبستان، کشور عربستان به عنوان قطب سنی جهان اسلام و جمهوری اسلامی ایران به عنوان قطب شیعی آن در سال های گذشته چالش های فراوانی را در گسترش روابط میانشان تجربه کرده اند.

بنابراین گزارش، در سال های اخیر که بیداری اسلامی منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی را در برگرفته کشور عربستان نیز گویی از این موج بیداری اسلامی واهمه یافته و دست به هر تلاشی میزند تا با ورود این موج به مرزهای خودش جلوگیری کند. این کشور شیعیان جهان اسلام را مسبب ایجاد بهار عربی در کشورهای منطقه می داند و برای مبارزه با این بیداری اسلامی از حربه نیروهای مسلح سلفی و تکفیری بهره می برد.

جمهوری اسلامی ایران نیز در مقابل همواره با تاکید بر موضع تعامل در برابر عربستان اما از گسترش فرهنگ شیعی در منطقه کوتاه نکرده و به عنوان حامی اصلی شیعیان جهان اسلام تلقی می شود و همین امر باعث شده که قطب سنی این جهان از هر رابطه ای که بوی تعامل می دهد دوری گزیند و برای براندازی قدرت شیعیان به اقدامات خود ادامه دهد.

اما سوال اصلی اینجاست که جدا از بحث سنی و شیعه دلایل دیگر گسترش چالش های رابطه بین ایران و عربستان چیست؟

در همین خصوص می توان به نظریه های مختلف کارشناسان خاورمیانه و جهان عرب اشاره کرد و اتفاق نظری که آنها بر دلایل اصلی مشکلات بر سرراه گسترش روابط بین این دو کشور دارند را مد نظر داشت.

این کارشناسان معتقدند علاوه بر نکته ماهیت ایدئولوژیکی و فرهنگی عواملی چون ماهیت ساختاری، رقابت های ممطقه ای و ژئوپلیتیک در حوزه نفت و خلیج فارس نیز بر ایجاد مشکل در این زمینه کمک می کنند.

خلیج فارس مهم ترین منطقه ژئوپلیتیک جهان است. از این نظر که نفت و گاز عمده جهان در این منطقه قرار دارد و دو کشور تاثیر گذار در این منطقه ایران و عربستان بوده اند. امنیت این منطقه می تواند از طریق ایران و یا عربستان و با اتکا از ظرفیت های ایران و همکاری عربستان امنیت منطقه تامین شود. ظرفیت های ایران در این حوزه بیش از عربستان است. ساحل ایران در خلیج فارس بیش از دو برابر عربستان است. جزایر زیادی در سواحل ایران قرار دارند که از نظر امنیت سازی اهمیت فوق العاده ای دارند. اهمیت جزایر به حدی است که حتی می توان گفت علت این که گاهی مسئله ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک بیش از ظرفیت آن ها مطرح و روی آن ها تبلیغات انجام می شود، ظرفیت امنیت سازی این جزایر است. بنابراین در حوزه ژئوپلیتیک نفت این ایران و عربستان هستند که ظرفیت امنیت سازی یا نا امن سازی دارند. امریکایی ها از زمانی که ایران را از دست دادند، سیاست امنیت در خلیج فارس را بر عربستان متکی نکردند بلکه هزینه های زیادی خرج کردند و ناوگان نظامی به منطقه آورند.

مسئله دیگر ماهیت ساختاری است. از نظر ساختاری نوع نگاه ایران و عربستان به مقوله امنیت و مقوله روابط بین الملل متفاوت و متضاد است. عربستان ساختار امنیتی خود را بر اساس همکاری با امریکا تعریف کرده در حالی که ایران ساختار امنیتی خود را حرکت مستقل از امریکا تعریف کرده است. بنابراین برای تحلیل رفتار عربستان باید ملاحظات رفتاری امریکا را چه در خلیج فارس و چه در خاورمیانه مد نظر داشته باشیم. نمونه این مسئله در بحث فلسطین خود را نشان می دهد. عربستانی ها معتقدند که حقوق فلسطینی ها باید تامین شود اما در خطوطی که امریکایی ها تعیین می کنند حرکت می کنند. بر همین اساس عربستان از دولت خودگردان و فتح حمایت می کند. در حالی که ایران معتقد است که در فلسطین تنها با مقاومت می توان به نتیجه رسید.

بنابراین ماهیت ساختاری بسیار تاثیر گذار است. این اهمیت در شکل حکومت هم دیده می شود. عربستان معتقد است که شکل پادشاهی در کشورهای خلیج فارس باید حفظ شود وگرنه نفوذ ایران افزایش می یابد. در حالی که ایران معتقد است عمر نظام های پادشاهی رو به پایان است و کشورها باید به خواسته های مردم تن در دهند.

در طول تاریخ میان ایران و عربستان همواره رقابت وجود داشته و حوزه نفوذ دو کشور تعیین شده است. اولین حوزه رقابت های دو کشور را می توان خلیج فارس دانست. در مسئله امنیت خلیج فارس عربستان معتقد است امنیت خلیج فارس نباید به دست ایران باشد و حتی از طرح هایی که امنیت خلیج فارس را به صورت منطقه ای و با همکاری کشورهای منطقه مد نظر قرار می دهد استقبال نمی کند.

حوزه دیگر رقابتی که توسط عربستان تعریف شده است حوزه عربی ـ عجمی است. عربستان معتقد است ایران نباید در کشورهای حوزه عربی نقش تاثیر گذار داشته باشد. مسئله بحرین برای عربستان مسئله یک کشور نیست که مردم در آن معترض باشند. از نظر عربستان قیام مردم بحرین نباید هیچ گاه به نتیجه برسد. چرا که به نتیجه رسیدن این انقلاب به منزله فراهم شدن حوزه نفوذ برای ایران در این منطقه است و این مسئله روی عربستان تاثیر خواهد گذاشت. عربستانی ها برای این که بحرین را در حوزه امنیت ملی خود تعریف می کردند برای بحرین برنامه ریزی بلند مدت کرده اند. پل میان عربستان و بحرین در این حوزه قابل درک است. طرح اتحاد هم در همین زمینه قابل بحث است. عربستان معتقد است اگر در بحرین اتفاقی بیفتد نفوذ ایران در این حوزه افزایش پیدا می کند.

در سوریه نیز همین مسئله اتفاق افتاده است. عربستان به دنبال دموکراسی نیست. مسئله عربستان در سوریه حوزه نفوذ است. بر این اساس است که عربستان به دنبال تغییر ساختار در سوریه است. در لبنان نیز چنین چیزی دیده می شود. عربستان معتقد است اگر مسئله لبنان به دست ایران بیفتد بحث فلسطین هم به دست ایران می افتد. بنابراین عربستان سعی دارد که در حوزه سوریه ولبنان جلوی نفوذ هر چه بیشتر ایران را بگیرد.

تلاش های پشت پرده و آشکار دولت یازدهم در جلب تعامل عربستان

اما دولت یازدهم که اصل تعامل را بر روابط خود با کشورهای مختلف جهان تاثیر گذار می داند در خصوص عربستان نیز این راهکار را پیش گرفته و همین امر نیز باعث ایجاد پالس هایی مثبت از سوی عربستان شده است. بعد از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس یازدهمین دولت جمهوری اسلامی ایران، عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه وقت عربستان سعودی، از اولین رهبران سیاسی بود که انتخاب روحانی را تبریک گفت و برای وی آرزوی موفقیت کرد. روحانی نیز چند روز بعد این پیام را پاسخ گفت و ابراز امیدواری کرد ایران و عربستان با کمک یکدیگر بتوانند ثبات را به منطقه خاورمیانه بازگردانند.

روحانی در نخستین نشست خبری‌اش که در 27 خرداد 1392 انجام شد، عربستانی‌ها را برادر خود خواند و از روابط سیاسی با این کشور استقبال کرد.

با این وجود در روزهایی که مذاکرات «ژنو 2» و «ژنو 3» در حال پیگیری بود، برخی مقامات دولتی و افراد سرشناس عربستانی نارضایتی خود را از امضای این توافق‌نامه ابراز کردند. از جمله دلایل ناخرسندی عربستانی‌ها از نزدیکی ایران و آمریکا، نگرانی از گسترش نفوذ محور مقاومت در منطقه خاورمیانه در سایه سکوت آمریکا در زمان ایجاد رابطه با ایران بوده است.

در همان زمان برخی رسانه‌ها از سنگ‌اندازی عربستان سعودی و اسرائیل در مسیر حصول توافق هسته‌ای ایران و غرب خبر دادند. بعد از حصول توافق هسته‌ای ژنو، عربستانی‌ها بعد از سکوتی چند روزه، پیام تبریکی محتاطانه در خصوص امضای چنین نفاهم‌نامه‌ای منتشر کردند.

همچنین در اخباری دعوت از هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از حامیان دولت یازدهم برای سفر به عربستان از سوی مقامات این کشور منتشر شد که برادر آیت الله هاشمی جواب منفی وی در این مورد را خبر داد.

علاوه بر این در سفر محمد جواد ظریف به کشورهای عربی منطقه وی آمادگی خود را برای سفر به عربستان اعلام کرده بود که با استقبال مقامات صعودی مواجه نشد و وی بازهم تاکید کرد که هر زمانی امکان داشته باشد آماده سفر به عربستان است.

در نهمین کنفرانس مجالس کشورهای عضو سازمان همکاریهای اسلامی که 29 و 30 بهمن در تهران برگزار شد هم شاهد حضور نیافتن هیات پارلمانی عربستان در تهران بودیم که علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی کشورمان در واکنش به این امر گفت: باید حرف های برادران صعودی در خصوص دلیل این امر بشنویم و ممکن است مشکلات داخلی موجب حضور نیافتن رئیس مجلس عربستان در این کنفرانس شده است.

در هر صورت آنچه که واضح است رقابت شدیدی است که دو کشور بزرگ جهان اسلام در تمام طول سال های عمر خود با یکدیگر داشته اند و اخیرا نیز گروه های تروریستی موسوم به گروه های اسلامی که در داخل و خارج جمهوری اسلامی ایران را در ابعاد مختلف هدف قرار گرفته اند به صورت واضح تحت حمایت کشور عربستان هستند و به نظر نمی رسد خندق های بزرگ ایجاد شده بر سر راه گسترش روابط بین ایران و عربستان به این زودی ها پر شود.

پایان پیام/

کد خبر 346619

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha