ماجرای اجتهاد طلاب سال اولی و محصلان غیردینی!!!

خبرگزاری شبستان: وهابیت برای اجتهاد هیچ شرط و شروطی نگذاشته و هر فردی برای خود می‌تواند اجتهاد کند حال این فرد یک سال در حوزه علمیه درس خوانده باشد یا ۲۰ سال یا اصلا رشته تحصیلی او علوم دینی باشد یا غیر دینی.

خبرگزاری شبستان: بی تردید فتوای سبک مغزانه و به دور از کتاب و برهان وهابیت امروز یکی از مشکلات عدیده جهان اسلام است که بعضا توانسته مسلمین را از صراط مستقیم به جریان های انحرافی سوق دهد از این رو، با حجت الاسلام سیدعباس طباطبایی فر، پژوهشگر و کارشناس کلام پیرامون منشاء صدور فتاوای وهابیت گفتگویی انجام داده ایم؛ گفتگوی ما با این استاد حوزه و مولف کتاب های "سخنی با اهل حق" و" منطق حجاب" از نظرتان می گذرد:

 

منشا فتواهایی که وهابیت صادر می کند، از کجا است؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت آنچه که در قرن چهارم میان اهل تسنن مطرح شد این بود که دیگر اجتهاد کردن را ممنوع دانسته و تنها تقلید از چهار رییس فرقه های خود یعنی ابوحنیفه پیشوای فرقه حنفی ها، مالک ابن انس پیشوای مالکی ها و ابن ادریس شافعی پیشوای فرقه شافعی ها و احمد بن حنبل پیشوای فرقه حنبلی ها را جایز دانستند و لذا در بین آنها کسی از غیر آن چهار فقیه تقلید نمی کند و اگر مجتهدی هم در بین آنها باشد و فتوا دهد در دایره روش و مبانی فکری این چهار نفر است که فتوا می دهد و اجتهاد می کند. این رای پس از گذشت دو تا سه قرن، یعنی در قرن هفتم میان اهل تسنن نهادینه شد.
اما وهابیون این موضوع را نپذیرفتند و گفتند هر کس می تواند اجتهاد کند. البته ما شیعیان مخالف این جریان یعنی بستن باب اجتهاد هستیم لذا در کتب تشیع قضیه این چنین نیست و هر انسان مقلدی باید از فقیه زنده تقلید کند به عبارتی دیگر مرجع تقلید باید در همان زمانی که مقلد در حال تقلید است، زنده باشد که مسائلی که از لحاظ زمان و مکان نقش در تکلیف او دارد، مجتهد بتواند فتوا درباره آنها دهد. از طرفی هم مجتهد نمی تواند آزادانه و تنها با رای خود فتوا دهد بلکه در دایره قرآن و سنت و ملاک های دین می تواند فتوا داده و خلاف این موارد نمی تواند حکمی صادر کند.
از این روی فردی که می خواهد فتوا دهد باید در علوم متعددی صاحب نظر باشد که 14 علم را شامل می شود و پس از تسلط بر آن علوم است که فرد می تواند مجتهد شده و فتوا صادر کند و این با فردی که به اصطلاح مدرک دکتری می گیرد، تفاوت بسیار دارد لذا وقتی آن فرد به 14 علم دست یافت، بر اساس ملاک های وارد شده در شرع فتوایی می دهد که هم با قرآن و سنت سازگاری دارد و هم با عقل و تحلیل عقلی.
 

بنابراین با این توصیف ایرادی به وهابیت وارد نیست که بحث اجتهاد را مطرح کردند؛ آیا این گفته درست و صحیح است؟
ببینید، جواز اصل اجتهاد قضیه ای مورد قبول و پسندیده است اما اجتهاد نظام مند و منطبق با معیار؛ اما آنچه در میان وهابیون دیده می شود این است که آنها برای اجتهاد هیچ شرط و شروطی را نگذاشته اند و هر فردی برای خود می تواند اجتهاد کند حال این فرد یک سال در حوزه علمیه درس خوانده باشد یا بیست سال؛ یا اصلا رشته تحصیلی او علوم دینی است یا غیر دینی!
وقتی این اتفاق می افتد، به اصطلاح دیگر هر کسی از راه برسد و آن چه سلیقه اش باشد را مطرح می کند! لذا وقتی وهابیت این قضایا را مطرح کردند، غیر مسلمانان آن را منشا تمسخر دین قرار دادند. بنابراین مشاهده می کنیم، افرادی که از وهابیت بازگشته و مذهب خود را تغییر دادند و معیارهای صدور فتوا را مشاهده کردند، دیگر خود را صاحب رای ندانسته و فتوای فقهی صادر نکردند.
 

این که می فرمایید وهابیون معتقدند هر فردی می تواند خود فتوا صادر کند، آیا با این امر که هر کس می تواند به عقل خود در مواجهه با مسائل رجوع کند، سازگار نیست؟ به عبارت دیگر اگر یک فرد غربی با این موضوع برخورد کند، ممکن است بگوید هر فردی می تواند با عقل خود مسائل را حلاجی کند و طبق آن عمل کند، و در واقع ایرادی به وهابیون در این خصوص وارد نیست؛ آیا این مساله درست است؟
ببینید این طور نیست؛ یعنی در غرب هم مسیحیان و هم یهودیان هم احکامی در دین خود دارند و علمای آنها نیز مطالبی را برای عمل افراد مطرح می کنند که باید با انجیل و تورات مطابقت داشته باشد و آنهایی که تنها عقل محض را ملاک عمل قرار می دهند، معمولا افرادی هستند که یا گرایش دینی ندارند یا اگر دین دارند، پایبندی آنها به شریعت ضعیف است و اتفاقا صهیونیست چه از نوع مسیحی و چه از نوع یهودی، اینچنین است و آنها مطرح می کنند هر فرد طبق عقل خود عمل کند ایرادی به او وارد نیست و همین که او در دایره صهیونیست و حزب قرار گیرد، همین کافی است.
این چنین نیست یعنی در بین غرب هم یهود و مسیحی هم احکامی دارند و اگر در بنی آنها هم علمایی را مطلبی را مطرح کند باید مطابقت داشته باشد با انجیل و تورات. و آنهایی که می گویند طبق عقل عمل می کنیم افرادی هستند که گرایش دینی ندارند یا پایبند به دین خود نیستند و اتفاقا صهیونیست گروهی است که همین طور است چه صهیونیست یهودی و چه صهیونیست مسیحی. یعنی بر طبق نگاه آنها هیچ عملی ایرادی ندارد و همین که در دایره صهیونیست و حزب قرار گیرد، کافی است.
پایان پیام/
 

کد خبر 358531

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha