به گزارش خبرگزاری شبستان، به تعبیر امام خامنه ای، تحولات منطقه به سمت تحول تاریخ پیش می رود و تاریخی نوین و عصری جدید در حال آغاز شدن است. ما در یک پیچ تاریخی قرار داریم؛ تحولی که هر سیصد چهارصد سال یک بار رخ می دهد عصری که باید نام آن را عصر بیداری اسلامی نامید. عصری که بیداری امت ها و سقوط حاکمیت های قهار و دیکتاتور غربی و اندیشه های ناسیونالیستی کم کم جای خویش را به اسلام خواهی امت ها می دهد. عصری که شاخصه مردمانش آن است که اگر در هر بلاد اسلامی، آزادی حاکم شود و مردم حق تعیین سرنوشت داشته باشند اسلامگرایان معتدل را بر مسند حاکمیت خواهند نشاند و سنت های اسلامی را طلب خواهند کرد.
این نگرش و اینگونه نظریه پردازی کردن در سه سال اخیر در ادبیات رهبرمان بسیار تقویت شده است و محور تحلیل بسیاری از وقایع و وضع راهبردها بوده است به گونه ای که می توان این برهه و اینگونه تفکر را نقطه عطفی در نگرش ایشان به شمار آورد.
این تاریخ که با انقلاب اسلامی آغاز شده است و عصری نوین را رقم می زند با تحولات منطقه و بیداری اسلامی در سال های کنونی نضج گرفته است و عالم و عصری نوین را نوید می دهد عصری که به پایه ریزی تمدن اسلامی خواهد انجامید.
از منظر ایشان شگرف ترین شاخصه تحولات کنونی عالم، امت مدار بودن آنها است. چه آنکه پیکره حقیقی امت های اسلامی به میدان آمده اند. این اتفاقی نادر است و کمتر می توان برای آن در منطقه سابقه ای تاریخی سراغ گرفت. تحولاتی به واسطه و رهبری یک حزب یا گروه در تاریخ معاصر ثبت شده اما حضور پیکره عظیم امت، برای رقم زدن تقدیر خویش بی نظیر است و تاریخی و آنجا که پیکره امت پا به میدان می گذارد سنت الهی، تقدیر و تاریخی دیگر را برای آن امت رقم خواهد زد.
کلان ترین و تاریخی ترین نگرش راهبردی حضرت رهبر که از مبانی تفکر فرهنگی ایشان نیز به شمار می آید عبارتند از:
-بازتعریف و بازتولید هویت و نقش پذیری در بیداری اسلامی
بیداری اسلامی نمودی از تحول یک تاریخ است که باید با آن متناسب گردیم. از این رو باید تمام لایه های جامعه از مسئولان و نخبگان گرفته تا عموم مردم در نسبت با این تاریخ جایگاه فردی و اجتماعی و حقوقی شان را بازتعریف کنند گو اینکه هویتی نوین در نسبت با این تاریخ می یابند نه تنها باید همه خویش را بازتعریف کنند و هویتشان با بازتولید کنند بلکه نسبت به آن نیز نقش پذیرند و دارای مسئولیت باشند. در نتیجه نخست فهم این وضع تاریخی و فهم بیداری امت ها است که باید به باوری عمومی، عمیق و راهگشا تبدیل شود. باوری که فهم نماید سلسله این اتفاقات را با سلسله جنبانی انقلاب اسلامی و امت ایران اسلامی.
دوم آنکه همگان نسبت با این وضع تاریخی خویش را بازتعریف و بازتولید کنند؛ از اندیشمندان، مسئولان، نخبگان و شخصیتی جدید در نسبت با عالم برای خویش ترسیم کنند و آن را به تمام عرصه های زیستی شان تسری دهند.
سوم آنکه برای خویش در این تحول عالم، تکلیف و نقش تعریف کنند، به گونه ای که هر جا هستیم بپنداریم آنجا مرکز عالم است...
-برداشتن حجاب داخل و خارج و برخورداری از نگرش جهانی
-تحول گفتمان های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به واسطه جهانی کردن افق و شخصیت امت انقلاب
-ایجاد و بسط گفتمان های جهانی و برنامه ریزی برای گفتمان سازی جهانی (با همراهی افکار مستضعفان عالم)
-تقویت نگرش های تمدنی مبتنی بر کل حرکت امت اسلامی در کنار نگرش الهام بخشی انقلاب اسلامی
-لزوم بهره گیری از فرصت ها و ظرفیت های مهم ماهواره و اینترنت برای کارزار فکری جهانی
-مردم سالاری دینی، گفتمان جهانی که باید جایگزین لیبرال دموکراسی برای تمامی جهان و حتی مسیحیان شود.
-ساماندهی ارتباطات نخبگانی با جهان اسلام و عرصه های بیداری اسلامی
-ساماندهی ارتباطات امت های اسلامی، ارتباطاتی مبتنی بر مودت، به ویژه با تاکید بر فرصت حج
-ضرورت تبلیغ اسلام ناب در سطح جهانی به ویژه درا ین زمانه سقوط نظام لیبرال دموکراسی
-بلندنظری در ساحت تفکر، سامان دادن به حوزه نظامات تفکری اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، علمی و ... در افق جهانی، سامان دادن به حوزه سبک زندگی در افق جهانی، ایجاد نهضت ترجمه تفکر و تویع مناسب تفکر انقلاب اسلامی در جهان و میان نخبگان
-و...
برگرفته از مبانی نظری تفکر فرهنگی حضرت امام خامنه ای
پایان پیام/
نظر شما