مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در مورد اهمیت بحث زمان و مکان در اندیشه شهید مطهری گفت: بحث زمان و مکان و اقتضائات آن برای هر عصر، مبنای اساسی در دین اسلام وجود دارد و آن این است که دین اسلام به عنوان دین خاتم و دینی که پس از آن دین آسمانی نخواهد آمد، باید پاسخگوی همه نیازهای بشری در همه ادوار، زمان ها و مکان ها باشد.
حجت الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی افزود: این منطق اقتضاء می کند که در هر زمانی ولو هزار سال بعد از بعثت بلکه در زمان معاصر و حتی بعدها همچنان بتوانیم از متون دینی برای نیازهای زمانه خود پاسخ مناسب و مطلوب را بگیریم. از جهت دیگر بحث زمان و مکان، بحث بسیار جدی است و دو رویکرد مخالف دارد: از یک طرف چنانچه امروزه مشاهده می کنیم افرادی هستند که جانب تفریط را در بر گرفتند یعنی قائل به همان اسلام 14 قرن قبل هستند و می خواهند عین همان مطالب را برای امروز اجرا کنند و هیچ عقیده ای به تحول و نوزایی در آن ندارند. قائل نیستند که باید پاسخ های امروز را از دین بگیریم، قائل نیستند که طبیعتا اینها منطق سلفی گری است که امروزه مشاهده می کنیم و یکی از مشکلات عمده جهان اسلام را تشکیل می دهند و عملا گزینه جدی دین گریزی را در جامعه موجب شدند.
وی با اشاره اینکه سلفی گری خواه در قالب اهل سنت و یا قالب های دیگر باشد فرقی ندارد، به هر صورت انطباق دین اسلام با شرایط جدید را بر نمی تابد و دین، همچنان مختص به زمان و مکان و افراد خاص است، اظهار کرد: در مقابل این رویکرد، افراد دیگری جانب افراط را در نظر گرفتند و معتقدند ما برای اینکه با زمانه همراه شویم طبیعتا باید دست از یک سری از ثابتات دین هم بکشیم و با زمانه و درک توده مردم از مقتضیات زمان و مکان همراه شویم و طبیعتا بسیاری از مباحث دینی مربوط به زمان گذشته است و امروزه اصلا کاربرد ندارد و لذا باید دین را در آن عرصه کنار بگذاریم.
این محقق و استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: اقتضاء می کند خاتمیت را در همه زمانها و مکانها عملیاتی کنیم، به ثابتات و متغیراتی که در داخل دین اسلام وجود دارد توجه کنیم یعنی همواره ثابتاتی وجود دارد. این ثابتات در همه زمان ها و مکان ها خود را نشان می دهد و قابلیت عبور از آنها را ندارد مثل بسیاری از اخلاقیات، اخلاق ورزیدن، نماز خواندن، روزه گرفتن، حج به جا آوردن و ... . بسیاری از اینها در طول زمان و مکان قابلیت تغییر ندارند و در مقابل اینها یک سری از متغیرات وجود دایرن که موجب می شود ما بتوانیم از آن مباحث زمان گذشته عبور و آنها را برای زمان حاضر نیز کاربردی کنیم.
وی تاکید کرد: نکته ای که در انطباق زمان و مکان با شرایط جلوه می کند این نکته محوری است که اگر ما دست از ثابتات دین برداریم و فقط به مقتضیات زمان و مکان اعتنا کنیم لازمه اش این است که این دین در طول زمان چون نقطه محوری و ثابتات ندارد و دچار تحول بنیادین و استحاله خواهد شد. بنابراین دین موجود با دین صدر نزول متفاوت می شود و این امر به از بین رفتن دین منجر می شود. از طرف دیگر اگر به ثابتات دین فقط اکتفا کنیم و به متغیرات دین اعتنا نکنیم، لازمه اش این خواهد بود که همراه با تحولات جامعه جهانی حرکت نخواهیم کرد و مخاطبانی در جهان معاصر نخواهیم داشت و همچنان دین، دین محلی و بومی و برای افراد محدودی است.
وی با تأکید بر اینکه مرحوم شهید مطهری به تبع بسیاری از فقهای دیگر به فراست این نکته را در عصر حاضر دریافت که باید دین را به گونه ای ارائه کنیم که هم قابلیت فراافرادی، فرازمانی و فرامکانی داشته باشد و در عین حال از اصول ثابت خود هم کوتاه نیاید و بتواند براساس همان اصول رفتار کند، گفت: لذا در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» عمدتا به این بحث زمان و مکان و جایگاه زمان و مکان، ثابتات دین و مخصوصا آنهایی که قائل به تفریط بودند(به صورت خاص خوارج که دین را بسیار سطحی نگاه می کردند و در مقابلش روشنفکرانی که بر این باور بودند که دین مربوط به زمان گذشته است و اقتضائات آن مربوط به زمان گذشته است.) می پرداخت. شهید مطهری در مقام اینکه به این دو انحراف پاسخ بگوید به نظریه اسلام و مقتضیات زمان روی آورد و به تفصیل در مورد آن صحبت کرد.
وی با اشاره به اینکه نکته ای که مرحوم شهید مطهری بر آن تأکید می کند و در مباحث ایشان محوریت دارد، عنصر اجتهاد است، ابراز کرد: اقبال لاهوری می گوید: «اجتهاد، موتور محرکه شیعه برای پیشرفت است.»، یعنی این ظرفیت را دارد که بر اساس استفاده از اصول و قواعد، مسائل روز را در خودش بپذیرد و مسائل را به شریعت عرضه کند و پاسخ مناسب و قابل قبول را به دست بیاورد و برای مؤمنان عرضه کند که آنها را در جامعه (چه سنتی و چه مدرن)، عملیاتی و اجرا کنند و زندگی مؤمنانه داشته باشند. این امر اقتضا می کند که اجتهاد و اجتهاد کردن را به صورتی که مسائل جدید را بتوان در آن گنجاند و حرف های جدید را به شریعت مستند یا منتسب کرد بشناسیم. حضرت امام خمینی(ره) به دو عنصر مکان و زمان در اجتهاد تأکید کردند.
وی عنوان کرد: فقهای شورای نگهبان هم بر این امر تأکید دارند که زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در بحث اجتهاد است. ممکن است مسأله ای در زمان گذشته حکمی داشته باشد و همان مسأله در زمان حاضر حکم دیگری در مورد آن بیان شود.
حجت الاسلام ایزدهی در ادامه سخنانش بیان کرد: به عبارت دیگر زمان و مکان موجب می شود که موضوع حکم عوض شود و تحت قاعده و دلیل دیگری مسأله مندرج شود، لذا فقها باید به بحث زمان و مکان تأکید جدی داشته باشند و آن را در اجتهاد لحاظ کنند. برای آنکه بحث زمان و مکان را در بحث اجتهاد توضیح دهم، شاید بتوان گفت سه تبیین نسبت به جایگاه زمان و مکان و اقتضاء آن در بحث اجتهاد می توان لحاظ کرد، از یک جهت تصویر سطحی و ساده از دین می توان ارائه کرد و آن این است که ما همواره تابع زمان و مکان هستیم و مکان و زمان امروزه موضوع مورد بحث را نپسندید و بنابراین ما هم آن را نخواهیم پسندید. مثلا اگر روزگاری، جامعه ربا را نپسندید، ربا حرام است و اگر جامعه ربا را پسندید، ربا به حلیت تغییر حکم پیدا می کند که طبیعتا این عقیده درستی نیست. هیچ کسی از فقها و اندیشمندان اصیل شیعه تاکنون چنین حرفی نزدند و لذا به این اعتقاد نمی توان اعتماد کرد.
وی با تأکید بر اینکه اگر فقها اقتضائات زمانه را ملاحظه نکنند و فقط بر یک منطق تأکید کنند طبیعتا این امر موجب می شود به ایستایی دچار شویم و در تحولات جامعه جهانی گم شویم و عملا سردمداری و فعالیت را از دست بدهیم و به انفعال دچار شویم، بیان کرد: نکته سوم که در مورد جایگاه عقل باید مورد توجه باشد و مورد تأکید شهید مطهری است، این است که جایگاه زمان و مکان موجب می شود درک وسیع تری برای اندیشمند یا فقیه حاصل شود که در نوع نگاهش به جامعه تأثیرگذار است. وقتی با درک بهتری از جامعه حاصل می شود در احکام مترتب بر آن با نگاه فراخ تر ارائه دهد.
مرحوم شهید مطهری وقتی از قم به تهران رفتند، با اینکه فقیه جامع الشرایطی و از لحاظ قدرت فقهی، قوی بودند اما احساسشان این بود که مشکل جامعه آن روز، مباحث کلامی است که جامعه را با خود درگیر کرده و اگر جامعه با این مسائل کلامی حل نشود، طبیعتا رویکرد مناسبی به دین وجود نخواهد شد، لذا ایشان عمده بحثهایشان، کلامی است؛ بحثهایی که عمدتا به فلسفه احکام، جایگاه زنان، اقتصاد و ارتباط زمان و مکان بر می گردد. چون درک مناسبی از دین وجود نداشت مشکل جامعه آن روز موجب دین گریزی مردم می شد، اما شهید مطهری دیدگاه مناسب اسلام را عرضه کرد تا فضای دین گریزی کمرنگ و دین باوری در جامعه ایجاد شود که بدین ترتیب بسیاری از اصول و مبانی اسلام در جامعه تبیین می شد اما امروزه با توجه به اینکه این فضا تقریبا از بین رفته، دین باوری برای مردم تبیین شده است، مشکل امروز بحث نظام سازی است، چه بسا اگر شهید مطهری امروز در قید حیات بودند به آن می پرداختند.
وی خاطرنشان کرد: امروزه با توجه به اینکه بیش از سه دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی ایران می گذرد یک نظام متمرکز که قالب و الگو داشته باشد و بتواند هم برای ایران بر اساس نظم مشخصی رفتار کند و هم بتواند قابلیت الگوگیری برای کشورهای دیگر داشته باشد، نیاز است.
پایان پیام/
نظر شما