خبرگزاری شبستان: به مناسبت فرا رسیدن مبعث پیامبر اکرم (ص) با حجت الاسلام عبدالحسین مشکانی، رییس موسسه علمی فرهنگی بهداشت معنوی، کارشناس جامعه شناسی و مولف کتاب" کلیات حقوق بشر در اسلام و غرب" گفتگویی در خصوص مهندسی فرهنگی حضرت محمد (ص) در جامعه جاهلی انجام داده ایم که از نظرتان می گذرد:
مدیریت و مهندسی فرهنگی پیامبر (ص) برای گذار از جامعه جاهلی به عصر اسلام به چه صورتی بود که توانست طی مدت 23 سال چننی تحولات عمیق و تاریخ سازی را رقم بزند؟
اساسا بعثت پیامبر اسلام (ص) یک انقلاب فرهنگی بود. همانگونه که در معنای بعثت نیز برانگیختگی و حرکت انقلابی لحاظ شده است. لذا این انقلاب، انقلابی فرهنگی بود که با محوریت توحید شکل گرفت.
باید دانست فرهنگ به عنوان روح حاکم بر رفتارهای کنش گران و کارکرد سازمان ها و ساختارها عمل می کند. لذا فعالیت فرهنگی چه به صورت سلبی و چه ایجابی، باید از نقطه باورها آغاز شود که روح رفتار فردی و سازمانی را تشکیل می دهد.
در توضیح این مطلب باید گفت اصولا مکانیزم کنش در کنش گران از سطح باورها آغاز می شود این باورها، ارزش ها را می سازند و ارزش ها نیز به صورت مستقیم بر اراده کنش گران اثر گذاشته و رفتار و کنش آنها را شکل می دهد. لذا در فعالیت فرهنگی ابتدا باید سراغ باورها رفت و باورهای مورد نظر را با شکل های گوناگون نهادینه کرد. این باورها ارزش های حاکم بر فرد و ساختارها را سامان می دهند و به صورت واضح و آشکاری نمادهای فرهنگی نیز از این ارزش ها تراوش می کنند. لذا فضای فرهنگی به صورت کاملا محسوس و مستقیمی با باورها و ارزش های حاکم مرتبط است.
پیامبر اسلام (ص) به عنوان یک پیام آور الهی که کُنه دانش در وجود مبارکشان بود، در راستای فرهنگ سازی در جزیره العرب جاهلی که آکنده از فرهنگ ضد توحیدی بود، چنین عمل کردند.
در واقع می توان فرایند فرهنگ سازی ایشان را در سه سطح بیان کرد:
سطح اول فردسازی است. در این مدل فرهنگ سازی که از قضا به نظر می رسد تنها مدلی است که در حال حاضر می توان به عنوان الگو و اسوه در کشور ما جواب دهد، پیامبر(ص) به دنبال کادر سازی به صورت انفرادی سراغ تک تک افراد قابل می رفتند و نور ایمان و توحید را در دل آنها می تاباندند.
در این مرحله سخن از انقلاب یک باره نیست؛ هر فردی که نور حق را دریافت کرده بود به سراغ نزدیکان خود می رفت؛ در واقع اینجا سخن از برخاستن هر نفر است. من اگر بر خیزم تو اگر برخیزی همه برمی خیزند....
از حیث محتوایی نیز پیامبر اسلام (ص) با توجه به اهمیت موضوع، از فرایندهای گام به گام و انقلابی یا تلفیقی بهره می جستند.
ایشان برای امور مهمی چون اقرار به وحدانیت و نبوت، برپایی نماز به عنوان شرط دینداری نگاهی انقلابی داشتند. به واقع در احکامی از این دست ایشان، درصدد ایجاد انقلاب و جابجایی کامل بودند.
در برخی موارد دیگر نیز آن حضرت (ص) به صورت گام به گام به نهادینه سازی فرهنگ دینی می پرداختند. مواردی چون نفی برده داری و شراب خوارگی را می توان به عنوان نمونه اشاره کرد.
به نظر می رسد اگر از این اسوه، الگوبرداری صحیح صورت بگیرد، بسیاری از باورهای فرهنگی و نمودهای موجود در کشور ما باید از مدل تغییر در باورها و سیستم گام به گام استفاده شود.
آیا انقلاب فرهنگی پیامبر (ص) به این مرحله محدود شد یا نه سطوح و لایه های دیگری نیز داشت؟
بله، در سطح دوم انقلاب ایشان جامعه سازی صورت می گیرد. پیامبر اعظم (ص) در این مرحله بیشتر از مدل انقلابی آن بهره می بردند. در واقع جامعه سازی برایندی صحیح از فردسازی است که هم ساختارها و هم نهادها، با روحی توحیدی شکل می گرفتند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه فرهنگ در روح انسان ها دمیده می شود و در رفتارشان نمود می یابد، اصلاح باورها به عنوان جزئی از فرایند است. در واقع برای اینکه باور تبدیل به ارزش شود باید به ایمان مبدل گردد. مهمترین عامل رسیدن به ایمان و نفوذ ایمان در قلب ها، استفاده از عالم غیب و نمود باورها در عمل یک مبلغ است. پیامبر اسلام (ص) با توجه به آثار وضعی و تکوینی که در اعمال و مناسک اسلام وجود دارد مردم را به سوی این مناسک رهنمون شده و تشویق می کردند. در واقع بر اساس این سنت، مردم با یک درجه از ایمان به سراغ مناسک می رفتند و مناسک دینی به صورت کاملا اثرگذار روح آنها را به توحید نزدیک تر می کرد و درجه ایمانی آنها افزایش می یافت. در حال حاضر شاید این مهمترین نکته فراموش شده در فعالیت های فرهنگی ماست یعنی عدم توجه به عالم غیب.
پیامبر اسلام (ص) با عمل نیک خود به تمامی آنچه می فرمودند، درجه ایمانی مردم را به نهایت می رساندند. این اسوه حسنه رفتاری مطابق با هر آنچه می گفت، داشتند و این یکی دیگر از مهمترین عوامل موفقیت ایشان در زدودن فرهنگ جاهلی و تبدیل آن به فرهنگ توحیدی بود.
از زاویه دیگر اگر به این بعثت و انقلاب نگاه کنیم، پیامبر (ص) رویکرد سلبی و ایجابی دارند. البته به نظر می رسد رویکرد ایجابی ایشان بیشتر است چه اینکه فرهنگ ناب و باورهای اصیل و فطری رسول الله(ص) خود به خود فضا را برای باوری الحادی و فرهنگ جاهلی تنگ می کرد.
ایشان با چه اندیشه های الحادی در این راستا مبارزه کردند؟
تمامی اندیشه های الحادی به گونه ای فراروی برخورد سلبی ایشان قرار داشت اندیشه هایی که در هستی شناسی به صورت اندیشه های اساطیری یا ماتریالیستی و در انسان شناسی گرفتار نوعی اومانیسم یا ضد بشر بودند و اندیشه های لذت گرایانه ای که تمامی بشریت و هستی را در لذت خلاصه می کردند. در واقع پیامبر(ص) با تمام جریان فرهنگی جاهلی مبارزه می کردند چه این اندیشه ها به صورت آشکار این نمود را داشتند و چه اینکه به صورت نفاق به این حرکت ادامه می دادند.
پیامبر اکرم (ص) چگونه افکار مشتت و پراکنده را گرد هم آوردند؟
مرکزیت دهی به اندیشه وحیانی و توحیدی در مرحله فردسازی باعث شد که در فرایند جامعه سازی و یا جامعه شناسی اسلامی، امت سازی ایشان با این مرکزیت شکل گیرد و تمامی نحله ها و تشتت ها ذیل آن تعریف شوند.
در این فرایند البته ایشان برخی تشتت ها را رسمیت می بخشیدند و برخی از آنها را که به صورت نهادی با مبانی دینی در تضاد بودند را با اصلاح و یا حذف به مرکزیت آموزه های وحیانی خود نزدیک می کردند.
پایان پیام/
نظر شما