به گزارش خبرگزاری شبستان دوازده سال پیش جیم اونیل، مسئول بخش تامین سرمایه ی بانک گلد من ساکس ایده خلاقانه اش را مطرح کرد. وی مطمئن بود در پی حملات تروریستی یازده سپتامبر 2011، آمریکا و اروپا را با رکود اقتصادی مواجه اند. به اعتقاد وی کشور های در حال توسعه مانند چین، برزیل، هندو روسیه از جهانی شدن فوق العاده منتفع شده و تبدیل به موتور متحرک اقتصاد جهانی خواهند شد. اونیل تصمیم داشت به مشتریانش توصیه کند روی این بازیکنان جدید و با آتیه عرصه اقتصاد جهانی سرمایه گذاری کنند. او برای اینکار می بایست اسمی قابل توجه بر می گزید.
کارساده ای بود.از کنار هم قراردادن حروف اول نام این چهار کشور(کشور های چهارگانه، چهار قلو های اقتصادی) در یک کلمه، واژه مخفف BRIC را ساخت که به نظر اساس سرمایه گذاری مطمئنی بود.
مجله «بیزنس ویک » در مقاله خود اونیل را " ستاره" ای در بخش صنعت نامید، مانند پیامبر بسیار موفقی که صنعت سال ها به دنبالش می گشت. از سال 2001 تا 2013بازده اقتصادی کشور های BRICاز حدود 3 میلیارد دلار تا سالانه 15میلیارد دلار افزایش یافت.
رشد این چهار کشور که کمی بعد تر با اضافه شدن آفریقای جنوبی به پنج قلو های اقتصادیBRICSتبدیل شد، در جهت حفاظت از سرمایه گذاری غرب نیز بسیار سودمند واقع شد.
سود هنگفتی که از این سرمایه گذاری نصیب مشتریان اونیل شد حتی باعث شد وی و مشتریانش تبدیل به یک قدرت سیاسی شوند. در حال حاضر، رهبران سیاسی کشور ها مرتبا دیدار می کنند و با وجود تفاوت های بسیار شان، توانسته اند مانند وزنه تعادلی برای غرب عمل کنند.
در بخشی از گزارش توسعه انسانی سال 2013 سازمان ملل که چند ماه قبل تکمیل شد ذکر شده است " کشورهای جنوبی با سرعت بی سابقه و در مقیاس گسترده پیشرفت کرده اند". مورخ معروف نیال فرگوسن در کتاب خود " تمدن : غرب و دیگران" در سال 2011 نوشت : " پایان 500سال برتری غرب". به پیشنهاد وی این واقعه یک تحول تاریخی است.
اما اکنون، پس از تکرار موفقیت های اقتصادی سال های اخیر، واقعیت به کشور های BRICS خودی نشان می دهد. نرخ رشد در سال 2013 از بالاترین میزان در سال های قبل بسیار پایین تر بود. برای مثال، در حالی که رشد اقتصادی چین در چند سال گذشته به 14 درصد رسید، این نرخ در سال گذشته تنها 8درصد بود. در هند رشد اقتصادی به یکباره از 10درصد به کمتر از 5 درصد در سال 2013و در برزیل این میزان از 6درصد به 3درصد کاهش یافت. این مقادیر کماکان بالاتر از میزان رشد در اتحادیه اروپا است، با این وجود چندان قابل توجه و تاثیرگذار نیست.
نگرانی ها رو به افزایش است. امروزه برای توصیف این غول های در حال توسعه از لقب تازه "پنج غول آسیب پذیر" به کار می رود. این لقب را جیمز لرد کارشناس پول و ارز موسسه مورگان استنلی انتخاب شد و معنای آن نوعی هشدار به کشور های با اقتصاد رو به افولی چون برزیل ، هند، آفریقای جنوبی و همچنین ترکیه و اندونزی است که این دو در معرض خطر فروپاشی و ورشکستگی قرار دارند.
کاهش یا پایان رشد اقتصادی؟
چه روی داد؟ صعود کنندگان قله های اقتصاد جهانی به پایان مسیرخود رسیده اند یا موقتا سرعت صعود خود را کاهش داده اند ؟
برخی نسبت به نابسامانی هشدار داده اند، اما با توسعه اقتصاد جهانی را افزایش می دهد و مردم کشورهای موفق در عرصه رشد اقتصادی، حداقل انتظار دارند به همان اندازه از آزادی های سیاسی و اعتماد به نفس بیشتری بهره مند شوند.
اخبار بد سریع زیاد می شوند. سه شنبه گذشته بانک مرکزی هند تلاش کرد برای تحت کنترل در آوردن تورم کلان، نرخ سود بانکی را بیش از حد انتظار افزایش داد. همان شب بانک مرکزی ترکیه نیز طی اقدامی مشابه نرخ وام خود را 10 درصد افزایش داد. بلافاصله پس از این اقدامات آفریقای جنوبی نیز این هند و ترکیه را با افزایش سود های بانکی همراهی کرد. کشورهای درحال توسعه دستخوش نآرامی شده اند و تلاش می کنند ا از خروج سرمایه و سقوط ارزش پول شان جلوگیری کنند.
در واقع به نظر می رسد که کاهش رکود اقتصادی غرب توهم بوده است. در واقع صد ها میلیارد دلار اوراق قرضه در کشورهای در حال توسعه خرید و سرمایه گذاری شده است، چرا که بازه بازار های مالی غرب به نسبت کمتر است. اما در ماه مارس گذشته ، تنها با چند کلمه از صحبت های بن برنانک رییس بانک فدرال ایالات متحده همه چیز برعکس شد. وی اظهار داشت اگر بهبود وضع اقتصادی آمریکا همچنان ادامه یابد، بانک مرکزی آمریکا پول کمتری به سیستم مالی تزریق خواهد کرد. نتیجه این بیانات اولین موج خروج سرمایه گذاران از کشورهای در حال توسعه بود.
شش ماه پیش از آنکه برنانک وعده هایش را به خوبی محقق کند، بانک فدرال آمریکا شروع به سخت تر کردن سیاست های پولی کرد و موج دومی آغاز شد که کم از سونامی نداشت. شمار سرمایه گذارانی که پول خود را از بازار های نامطمئن خارج می کردند افزایش یافت, آن ها تصور می کردند رشد اقتصادی آمریکا و بالا رفتن نرخ بهره را نشانه ای مطمئن است. از زمان سخنرانی برنانک ارز های ترکیه؛ برزیل و آفریقای جنوب تا یک چهارم ارزش خود را از دست دادند.
چنین رشدی برای کشورهای آسیب دیده بسیار خطرناک است، به ویژه برای کشورهایی مانند هند و برزیل که وارداتشان بیش از صادراتشان است. این تفاوت میزان واردات و صادرات می بایست با منابع خارجی پر شود.
این خود می تواند توضیحی برای رفتار دیلما روسوف رییس جمهور برزیل باشد که چرا در مجمع اقتصادی داووس که در اواسط ژانویه برگزار شد ,سرمایه گذاران خارجی را بی محابا محکوم کرد.وی خطاب به بانکداران و صاحبان صنایع گفت اقتصاد های در حال ظهور مانند برزیل " بزرگترین فرصت های سرمایه گذاری را در اختیار دارند". وی گفت کشورش ذخایر ارزی کافی دارد و اوضاع اقتصادی آنقدر پایدار هست تا بتواند با اوضاع نه چندان آرام فعلی را دارد. خانم رییس جمهور چنین استدلال کرد که توجه به تحولات کوتاه مدت اشتباه است. او گفت " کاملا ضروری است که در بررسی های خود افق های میان مدت و بلند مدت را مورد توجه قراردهیم."
طبقه متوسط نوظهورکسب هویت می کند
آنچه به نگرانی های دولت ها در کشور های در حال توسعه دامن می زند تنها آمار وارقام اولیه نیست. از پکن تا دهلی نو و ریودوژانیرو، مردم خود آگاه تر شده اند و این خود جنبش مردمی به معنای واقعی کلمه را پدید آورده است. در سال های اخیر تقریبا در تمام اقتصاد های نوظهور ، ظبقات متوسط به شکلی قابل توجه به وجود می آیند.
اعضای طبقه متوسط اکنون توقع سهم بیشتری از اقتصاد و افزایش سطح دستمزد دارند. در عین حال, آنها خواهان "حکومت خوب "—این به معنای مسئولیت و پاسخگویی بیشتر برای رهبران کشور هاست—همچنین حق افزایش مشارکت دموکراتیک نیز هستند. پیشرفت اقتصادی به عنوان عاملی کمکی در جهت رسیدن به مطالبات سیاسی عمل می کند. اگر این رویا ناگهان تمام شود، می تواند ترمزی برای این جنبش های مردمی در حال ظهور باشد—یا حداقل احساسات مردمی را به شکل خطرناکی تحریک کند.
این امر به ویژه در مورد برزیل صدق می کند، کشوری که در سال های اخیر پیشرفت های اجتماعی عمده ای داشته است. در پی رونق اقتصادی ،برنامه های حمایتی کشور برای فقیرترین بخش جامع بسیار موفق بوده است.اگر چه به آهستگی, اما در مقایسه با دیگر کشور ها ی جهان فاصله ی طبقاتی بین فقیر و غنی در حال کمتر است.با این حال مطالبات مردم بیشتر از این ها ست. آن ها از فساد موجود در میان رهبران دولت و طبقه حاکم آگاهند و این که می بینند سرمایه های کشور برای پروژه های ساخت و ساز برای جام جهانی آینده برزیل هدر می روند آنها را خشمگین می کند.
درواقع به نظر می رسد تنقاض وجود دارد. مردم برزیل در کل دیوانه وار به فوتبال و ورزش علاقمندند، اما به برگزاری جام جهانی در برزیل و بازی های المپبک تابستانی 2016 معترضند؛ چرا که دریافته اند به غیر از استادیوم های پرزق و برق مسائل مهم تری در زندگی وجود دارند. آنها مطالباتی چون مدارس بهتر برای تحصیل فرزندانشان و یا بیمه درمانی مناسب و مقرون به صرفه دارند. روسوف به عنوان یک سوسیال دموکرات چپگرا، چاره ادیگری جز طرفداری از اعتراضات-تازمانی که صلح آمیز بود و راه کاری برای آن ها ارائه شود- ندارد. البته این راهکاار ها تنها تا وقتی موثر است که وی بتواند اقتصادبرزیل را از خطر سقوط حفظ کند.
نارضایتی ها در هند
وضعیت در هند به مراتب بد تر است. خویشاوندسالاری همه گیرشده است و خلافکاران بخش اعظمی از طبقه حاکم را تشکیل می دهند. از نزدیک به یک سوم نمایندگان مجلس بازپرسی جزایی صورت گرفته است. هند کشوری است که در شهرهای آن دانشگاه ها و شرکت هایی در سطح جهانی در کنار روستاها و شهرهای به شدت عقب مانده وجود دارند. موارد متعدد وقوع تجاوز به عنف نشان می دهد هنوز زنان شهروند درجه دو محسوب می شوند.با این حال تفاوت های این مناطق همچنان رو به افزایش است.
با این وجود، در نتیجه ی رونق اقتصادی جامعه شهری در هند تقویت شده و اعتراظات گسترده دولت را وادار به عمل می کنند. تا به حال اقتصاد توانسته پایدار و ثابت بماند و رهبران اقتصادی امید دارند پس از انتخابات پاییر کسب و کار مجددا رونق بگیرد. نارندرا مودی، نامزد پیشرو حزب ملی هندو BJP، سیاستمداری است که نقش موثری در مساله کسب و کار دارد. در عین حال به دلیل نقش وی در شورش های خونین ضد مسلمانان؛ او به اقلیت ها بی اعتناست. منتقدان در جریان اعتراضات مرگبار سال 2002 به عنوان نخست وزیر ایالت گجرات او را متهم به انفعال می کنند. صدها نفر از مردم , بیشتر مسلمانان کشته شدند و در واکنش به این حرکت ایالات متحده ورود وی به کشور را ممنوع کرد.
رییس بانک مرکزی هند راگورام راجان نمونه خوبی از این اعتراضات در هند است. وی اروپا و آمریکا را متهم به طمع و کوته بینی اقتصادی کرد و معتقد است که کشور های توسعه یافته باید به کشور های در حال توسعه کمک کنند تا مشکلات ارزی خود را حل کنند, به خصوص که این کشور ها به حل بحران اقتصادی سال 2008 در کشور های چین و هند کمک کرده بودند.
ماه قبل راجان در مصاحبه ای با تلویزیون بلومبرگ گفته بود: کشورهای صنعتی باید در بازسازی اقتصادی کمک کنند، در این مرحله آنها نباید خود را کنار بکشند و بگویند ما کارهای ضروری را انجام می دهیم , شما اقدام به تعدیل اوضاع کنید."
نگرانی ها در مورد اقتصاد چین
احتمال سقوط اقتصادی چین، نگرانی مشترک رهبران گروه BRICSو دولت های غربی است.
چین در سال گذشته به بزرگترین قدرت تجاری جهان بدل شد. در مدت پنج سال ، به احتمال زیاد چین ،آمریکا را پشت سر گذاشته و تبدیل به اقتصاد برتر جهان خواهد شد. اما این کشور هنوز با چالش هایی بیشمار به ویژه مرحله بعدی و دشوارتر توسعه اقتصادی روبرو است. گذار از جامعه فقیر به طبقه متوسط راحت تر از صعود به سطح بعدی و جایگاه بالاتر است.
خیل عظیم نیروی ارزان کار، بخش کشاورزی چین را رها کرده و جذب صنعت شده اند—که نتیجه آن تبدیل چین به کارخانه ای صنعتی برای کل دنیاست—و این خود باری است بر دوش رهبران چینی. طبقه کارگر کم کم تقاضای دستمزد بالاتر می کنند و دولت باید خدمات درمانی و حقوق بازنشستگی برای آن ها فراهم کند. مدل اقتصادی چین، نظام سرمایه داری دولت استبدادی ، دولت را تحت فشار قرار می دهدو مححدودیت های زیادی ایجاد می کند. به احتمال زیاد حزب کمونیست برای رسیدن به سطح بالاتر توسعه ناگزیر به درپیش گرفتن ساختار دولت های غربی شود.
قرار ناگفته بین رهبران و مردم – تاوقتی دولت تعهد می کند رفاه اجتماعی را افزایش دهد مردم نباید درگیر سیاست شوند—در حال از بین رفتن است. وخیم تر شدن وضعیت اقتصادی کشور های گروه BRICS علاوه بر ایجاد بی ثباتی در میان حداقل 40% جمعیت جهان، پیامد های ناگواری نیز بر اقتصاد غرب خواهد داشت. در حال حاضر شرکت های بین المللی آلمانی مانندBASFو زیمنس بخش عمده ای از سود خود را در شرق دور کسب می کنند. اتومبیل های فولکس واگن در چین بیش از آلمان به فروش می رسد.
باوجود تمام مشکلات از جمله مقروض بودن بانک ها و شهرداری ها، کشور چین هنوز حدود 38 تریلیون دلار ذخایر ارزی دارد، که بیشترین میزان ذخایر ارزی در جهان محسوب می شود. در صورت بروز هرگونه بحران مالی این مقدار ذخیره ارزی منابع کافی جهت بهبود سریع اوضاع و کاهش مشکلات ناشی از رکود احتمالی را تامین خواهد کرد.
اونیل ،نیز مسیر جدیدی را درپیش گرفته است. کسی که برای شرکت سرمایه گذاری گلدمن ساکس حدود 800میلیارد دلار کسب سرمایه کرد، آوریل گذشته از شغل خود در بانک سرمایه گذاری استعفا داد. وی مدتی به استراحت پرداخت برای تصویر برداری و ثبت وضعیت کشورها برای شبکه BBCبه نقاط مختلف سفر کرد و اکنون درحال ترویج سرمایه گذاری در کشور هایی چون مکزیک و نیجریه است. اونیل 56 ساله به گزارشگر اشپیگل گفت همواره احساس می کرده" در بخش صنعت بیگانه "است. اکنون عدالت اجتماعی موضوعی است که در توجه او را جلب کرده و تمرکز وی در فیلم هایش بر این موضوع خواهد بود.
وی عقیده دارد که اقتصاد جهانی خود توزیع خواهد شد که البته درمقایسه با ممالک توسعه یافته در جوامع درحال توسعه بین طبقات فقیر و غنی بیشتر اتفاق می افتد. منظور وی عنوان پاپ و شهر دار نیویورک بود که در سخنرانی هایشان بود که بر نابرابری درآمد هها و رشد شکاف میان طبقات جامعه تمرکز کرده بودند. به اعتقاد وی در مراحل اولیه توزیع ثروت ، کشورها باید در کنار تشویق به پرداخت مالیات و درنظر گرفتن حد اقل مالیات بردرآمد ،بر افزایش در آمد طبقات پایین تر تاکید داشته باشند.
وی اضافه کرد " ما به عنوان سرمایه گذار"، بلکه به عنوان انسان و همنوع باید کمک کنیم چنین مواردی عملی شوند.
نظر شما