به گزارش خبرنگارخبرگزاری شبستان از سنندج، به ربانگ عنوان ویژه برنامه افطاری شبکه استانی کردستان است که چند سالی است حدود یک ساعت مانده به افطار به روی آنتن می رود و اکنون به برنامه ثابتی از کنداکتور پخش برنامه های این شبکه در ایام ماه مبارک رمضان تبدیل شده است.
سبک و روش این برنامه هم مشابه ماه عسل که از شبکه سوم سیما پخش می شود است، و از افراد مختلفی که شرایط زندگی ویژه و جذابی را تجربه کرده اند دعوت به حضور در برنامه می شود.
سال گذشته در کردستان افراد زیادی در سطح ملی و حتی جهانی به واسطه عمل انسان دوستانه خود شناخته شدند و نام آنها بر سر زبان ها افتاد، یکی از این افراد محمدعلی محمدیان معلم ماهان رحیمی بود که برای همدردی با دانش آموز بیمارش که موهای سرش ریخته بود ،موهای سر خود را تراشید.
لذا حضور ماهان و معلمش در برنامه ویژه افطاری شبکه کردستان دور از انتظارنبود ومردم استان هم مشتاقانه منتظر دیدن دوباره این افراد پشت قاب شیشه ای تلویزیون بودند.
با وجود اینکه کمتر کسی یافت می شود از داستان ماهان و معلمش بی اطلاع باشد در این برنامه معلم ماهان بار دیگر جریان تراشیدن سر خود را نقل کرد.
محمدیان گفت: مباحث زیادی در خصوص انسانیت و کمک وهمدردی و یاری به همنوع در محتوای کتاب های مختلفی مطرح شده ولی آنچه حائز اهمیت است عمل به این موضوعات مهم و تاثیرگذاراست.
وی ادامه داد: وقتی انسان هدفی والا داشته باشد و آن را گم نکند بدون شک وسوسه ها مانع از حرکت و تلاش او نخواهند شد.
وی افزود: معلمی که قصد آموزش به دانش آموزانی را داشته باشد برای رسیدن به این هدف خود به اجرای یک روش اکتفا نمی کند و روش های مختلفی را امتحان می کند.
این معلم فداکار مریوانی اظهارداشت: وقتی متوجه ناراحتی دانش آموزم شدم تنها راهی که برای کمک به او به ذهنم رسید هم شکل کردن خودم با او بود.
محمدیان عنوان کرد: ماهان اول سال تحصیلی از نظر روحی وضعیت مطلوبی نداشت و در فعالیت های گروهی شرکت نمی کرد و گاهی به مدرسه هم نمی آمد و مادرش می گفت دوست ندارد به مدرسه بیاید.
وی افزود: در مدرسه ای که 540 نفر دانش آموز داشت ماهان خود را تنها می دید چرا که فقط او این شرایط را داشت.
این معلم مریوانی با تراشیدن موهای سرم خود علاوه بر بهبود روحیه ماهان بزرگترین درس یعنی انسانیت را به صورت عملی به دانش آموزانش آموخت و برای همیشه در ذهن های کوچک آنها حک کرد.
محمدیان بیان کرد: وقتی من و دیگر دانش آموزان کلاس خود را هم شکل ماهان کردیم او دیگر احساس غربت نمی کرد و در کلاس و مدرسه احساس آرامش و راحتی می کرد.
وی با بیان اینکه مداوای ماهان با تاخیر مواجه شده است، عنوان کرد: این تاخیر در مداوای ماهان شاید به دلیل زمان بر بودن روند درمان باشد.
وی با اشاره به اینکه از سوی مردم و مسئولان برای ماهان کارهای خوبی شده است، اظهارداشت: رسانه ای کردن شرایط و وضعیت ماهان کاری بس ارزشمند و تاثیرگذار بوده است.
این معلم مریوانی بیان کرد: قرار شده هر سال در سالروز دیدار من و ماهان با وزیر آموزش و پرورش مراسمی با عنوان جلوه های ماندگار آموزش و پرورش در کشور برگزار شود.
برهان رحیمی پدر ماهان 20 سالی است که مکانیک ماشین های گازوئیلی در مریوان است و دارای سه فرزند شامل دو دختر و یک پسر است.
دختر بزرگ برهان رحیمی امسال دیپلم گرفته و دختر دیگرش که پنجم ابتدایی را به اتمام رسانده متاسفانه مبتلا به دیابت نوع اول است و همواره باید انسولین تزریق کند.
پدرماهان در برنامه به ربانگ گفت: خداوند متعال به من و مادر ماهان صبر فراوانی عطا کرده است و تاکنون توانستیم غم و ناراحتی ناشی از بیماری فرزندانمان را تحمل کنیم.
برهان رحیمی از برخی از مسئولان و مردم گله مند بود، از اینکه عده ای از مسئولان تنها به وعده و وعید بسنده کردند و در عمل آنها را یاری نکردند، ناراحت بود از اینکه جمعی از مردم تصور می کردند حالا میلیونی و حتی میلیاردی پول به حسابش واریز می شود.
وی عنوان کرد: خیرانی به ما کمک کردند ولی هیچ کدام میلیونی پول به حساب ما واریز نکردند.
وی اظهارداشت: هزینه آزمایش ماهان که بخشی ازآن توسط خانم دکتر تهرانی تامین و به آلمان ارسال شد در بسیاری از سایت ها و شبکه های اجتماعی 250 میلیون تومان درج شده بود در صورتیکه در واقع این میزان 250 هزار تومان بوده است.
پدر ماهان بیان کرد: خانم دکتر تهرانی از پزشکان بیمارستان رازی تهران 180 هزار تومان هزینه آزمایش را متقبل و مابقی هم توسط بیمارستان پرداخت شد.
وی عنوان کرد : در ابتدای آغاز روند درمانی ماهان هر هفته یک بار او را به بیمارستان رازی تهران می بردم ولی اکنون به ماهی یک بار رسیده و در هر مراجعه ای هم تنها یک قطره 2هزار و 500 تومانی به سر ماهان می زنند و بر می گردیم.
ماهان در این برنامه هم بسیار ساکت و آرام بود، مجری برنامه یکباراز جای خود بلند شد و او را بوسید و در قسمتی هم بر زانوهای خود نشاندش و هر بار نیز سوالاتی از او پرسید، ولی ماهان فقط لبخند می زد و به معلم و پدرش نگاه می کرد.
پایان پیام/
نظر شما