عبدالله امیدی، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی شبستان با بیان اینکه عوامل زیادی در بروز طلاقهای عاطفی دخیل هستند، گفت: در بسیاری از مواقع دلایل انگیزشی دارند و ممکن است زن و شوهرها رغبتی به یکدیگر نداشته باشند که این امر نیز علتهای مختلفی دارد،برخی از موارد آن طبیعی است. به طور طبیعی همیشه روابط به سمت عادیشدن و کمشدن حساسیت پیش میرود، اگر این روابط به حال خود رها شوند، همان انگیزهها، رغبتها و علایق میان زوج ها نیز کاهش می یابند.
علل بروز طلاق عاطفی؛ تبدیل هیجانات مثبت بین زوج ها به هیجانات منفی
وی تبدیل احساسات و هیجانات بین زوجها به هیجانات منفی را از دیگر عوامل بروز طلاقهای عاطفی عنوان کرد و افزود: این امر نیز میتواند ریشه در عدم تفاهم داشته باشد و همچنین گاهی مواقع ممکن است به دلیل نقایص شخصیتی، رفتاری و مهارتی افراد باشد. مانند بسیاری از زوجها که بلد نیستند با هم رابطه برقرار کنند. این موارد موجب سردی رفتار در خانوادهها میشود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان در ادامه تصریح کرد: در بسیاری از مواقع مسایل و مشکلاتی در مسیر زندگی وجود دارد که اینها به طور عام رابطهها را تحت تأثیر قرار میدهند. اگر قرار باشد یک زن و شوهر به یکدیگر علاقه داشته باشند باید بیس و بکگراند هیجاناتشان مثبت باشد.
مسایل اقتصادی خلق افراد را پایین آورده و احساسات و هیجانات منفی را جایگزین میکند
وی با بیان اینکه مسایل اقتصادی خلق افراد را پایین آورده و احساسات و هیجانات منفی را جایگزین میکند، خاطرنشان کرد: مسایل و مشکلات شغلی و اجتماعی نیز از عوامل بروز طلاقهای عاطفی در جامعه است، بنابراین بعضی از علل مربوط به خود رابطه و برخی نیز علل اجتماعی و عام دارند که به طور غیرمستقیم (موارد اقتصادی، اجتماعی و شغلی) در روابط خانوادهها تأثیر میگذارند.
وی اظهار کرد: حتی در بسیاری از مواقع پایینآمدن خلق افراد موجب افسردگی آنها شده و در همه جای زندگی از جمله روابط بین فردی و روابط همسری نیز مشکلساز میشود.
حفظ روابط مهمترین عامل در جلوگیری از بروز طلاق عاطفی است
این روانشناس در ادامه تصریح کرد: هر رابطهای به طور طبیعی گرایش به سردشدن دارد. در این میان تنها چیزی که میتواند باعث دوام رابطه احساسی و عشقی میان افراد، (زن و شوهرها، خواهر و برادر) باشد این است که این دو نفر بخواهند رابطه خود را حفظ کنند چون زن و شهر بعد از مدتی به دلیل گرفتاریها و مسایل زندگی دچار روزمرگی میشوند و اینطور تصور میکنند که عشق برای اوایل زندگی است و این روزمرگی آرامآرام رابطه آنها را سرد کرده و موجب بروز طلاقهای عاطفی میشود.
امیدی خاطرنشان کرد: رابطه زن و شوهرها مانند دوچرخهسواری میماند که اگر پا نزنیم میافتیم. بنابراین زوجها باید احساساتشان را برای یکدیگر بیان کنند تا رابطهها به سردی نگراید، چون حفظ رابطه بین دو نفر امری اتوماتیک و خود به خودی است اگر به خودی خود رهایش کنید افول پیدا میکند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان اظهار کرد: اگر میخواهید رابطه حفظ شود ابتدا باید فوت و فن را رعایت کنید. حتی رابطه کلامی و غیرکلامی، زن و شوهرهایی که مراقب نظافت و آرایش خود نیستند در رابطه کلامی هم این مراقبتها صورت نمیگیرد و در نهایت رابطه از بین میرود و نداشتن رابطه یعنی همان کلام عاطفی که مورد نظر است چون در رابطه است که نیت ها، مقاصدها، منظورها و احساسات رد و بدل شده و کلام به وجود میآید. چیزی که باعث لطمه زدن به عاطفه شود طلاق عاطفی را ایجاد میکند.
امیدی با بیان اینکه توجه، مهمترین فاکتور در رابطه زن و شوهرهاست، افزود: اگر افراد به این موضوع توجه نداشته باشند و تمام توجهات معطوف به مسایل، مشکلات و مایحتاج زندگی باشد اولویت روان به سمت آن میگراید.
افراد حفظ رابطه را اولویتبندی نمیکنند
وی گفت: مسئله مهمی که در اینجا وجود دارد این است که افراد حفظ رابطه را اولویتبندی نمیکنند و موجب تخریب زندگی میشوند چون خانهدار شدن و ماشیندار شدن یا به مسافرت رفتن برایشان مهمتر است.
وی با بیان اینکه طلاقهای عاطفی گاهی اوقات به صورت مثلثسازی اتفاق میافتد، تصریح کرد: در مثلثسازی ممکن است مرد یا زن با یک فرد دیگری رابطه داشته باشند، حالا ممکن است آن رابطه یک آدم نبوده و عشقی هم در میان نباشد ،بلکه یک شغل یا چیز دیگری باشد در اینجا چون فرد درک روشنی از زندگی نداشته به همین دلیل انگیزه لازم را هم برای حفظ زندگی زناشویی خود ندارد، ممکن است مثلا یک خانم به خاطر خرید یک لباس یا ماشین کل زندگی خود را زیر سوال ببرد که این امر به دلیل عدم درک صحیح از زندگی میباشد.
امیدی با بیان اینکه زندگی یک سفر است و این سفر نیازمندیک شریک و همسر است، گفت: زوجها در زندگی دارای اهدافی هستند که اگر دو طرف یار یکدیگر نباشند به آن نمیرسند، ممکن است بسیاری از افراد بگویند که این زوجها با شادی زیر یک سقف زندگی میکنند ولی واقعیت اینطور نیست. با توجه به اینکه تأمین سلامت یکی از اهداف مهم خانوادهها ست اگر رابطه خوبی میان زوجها وجود نداشته باشد، سلامت آن خانواده نیز تأمین نمیشود و به خطر میافتد.
حاصل طلاق های عاطفی؛زنجیرهای از نسلهای آسیبدیده در جامعه
وی خاطر نشان کرد:در چنین خانواده ای از همه مهمتر فرزندانی است که در این میان به دنیا میآیند و نمیتوانند افراد منسجم و مفیدی برای جامعه باشند و نمی توانند در آینده خانوادههای درست و سالمی را تشکیل دهند،در واقع زنجیرهای از نسلهای آسیبدیده در جامعه بروز می کنند.
پایان پیام/
نظر شما