به گزارش خبرگزاری شبستان ، علی معلم دامغانی، رئیس فرهنگستان هنر، همزمان با یک هزار و یکصدمین سال سرایش شاهنامه گفت: «شاهنامه کتاب آرمان و آروزهای انسانی است، نه کتاب تاریخی. تاریخ از وقایع خبر میدهد و قابل صدق و کذب است؛ درحالیکه شاهنامه شامل صدق و کذب نیست.»
وی در توضیح این مطلب افزود: «بیان آرزوها و آرمانها، از نوع گزارش خبری نیست که مشمول صدق و کذب شود. برای اینکه پهلوانی نشانه و نمونهای درجهان داشته باشد، فردوسی باید شخصیتی مثل رستم را از میان پهلوانان سیستانی بسازد و همه دربایستهای پهلوانی را به او نسبت بدهد تا این شخصیت در طول تاریخ آریاییان به عنوان سمبل، نمونه، سرمشق و آموزگار پهلوانی قرار بگیرد.»
معلم همچنین در مورد دیگر شخصیتهای شاهنامه عنوان کرد: «فردوسی در مظلومیت و عفت، سیاوش را برمیگزیند. سیاوش شخصیتی است که از آتش میگذرد تا اثبات کند، ناپاکی در وجود او نیست.»
رئیس فرهنگستان هنر افزود: «این درست به عمل کیمیاگران یا زرگران میماند که طلای ناخالص را به آتش میسپرند. اگر طلا، خالص و بیعیب باشد، از بوته عمل به تمام و کمال بیرون میآید. چرا که طلای خالص به هر محکی که سنجیده شود، همان طلا است و هیچ عیب و ایرادی در آن نیست.»
وی سپس سیاوش را نمادی از شرافت قوم ایرانی معرفی کرد: «سیاوش علاوه بر اینکه نشانه پاکی به شمار میرود، عنصری است که مظلومیت و شرافت آریایی در او آشکار میشود.»
معلم ادامه داد: «کسی که قصه رستم را میخواند، در واقع میکوشد تا مقدمتا دنیای پهلوانی و انرژی بیحد و اندازهای را که خداوند گاهی به موهبت، در اختیار کسی میگذارد، بشناسد. پهلوان نیز این موهبت را جز در راه خیر و صلاح مردمان بکار نمیگیرد.»
به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر ،رئیس فرهنگستان هنر سپس آشنایی با شخصیتهای شاهنامه را مقدمهای برای شناخت اسوهها برشمرد: «قدرت رستم در خدمت آریاییان، نورپرستان و اهوراییان است. چنانکه توانایی علی بن ابی طالب (ع) در خدمت حضرت مصطفی (ص) و خداوند است. بدین دلیل دانستن حکایتی چون رستم و سیاوش، مقدمهای برای فراگرفتن درس والاتری است که در عالم میثاق و اسوهها مطرح میشود».
وی همچنین در تبیین مقام شاهنامه نتیجه گرفت: «هر قهرمانی از قهرمانان شاهنامه جایگاهی دارد که این جایگاه نسبت به عالم اسوهها در حکم دروازه و محراب محسوب میشود. هیچکس شاهنامه ناخوانده به عظمت اسوههای علوی پی نخواهد برد. کار دشورای است که کسی مفهومی را نداند، با مصداق آن روبرو شود و احساس درک و دریافت کامل داشته باشد.»
پایان پیام/
نظر شما