حجت الاسلام علی امینی پژوهشگرتاریخ واستاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در قم، با اشاره به پذیرفتن صلح از جانب معاویه ابراز داشت: زمانی که قیس بن سعد خدمت حضرت رسید و خدمت ایشان عرض کرد که ما به شرطی با شما بیعت می کنیم که با ستمگران جهاد کنید، یعنی بیعت به شرط جهاد با ستمگران،امام(ع) فرمود که من هیچ شرطی را جز کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) نمی پذیرم.
وی افزود: اگر امام حسن(ع) بخواهد برای امامت و بیعت کردن شرط و شروطی را از سوی افراد مختلف قبول کند امکان پذیر نخواهد بود،که در همین راستا امام حسن(ع) این شرط را نپذیرفتند تا برای امامت جامعه دستشان باز باشد.
پژوهشگرتاریخ واستاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: امام و رهبرباید طبق تشخیص خودش عمل کند اگر قرار باشد دیگران با شرط و شروط بیعت کنند، در حقیقت آنها با شرط شان بیعت کردند نه با رهبر و امام خویش.
حجت الاسلام امینی با بیان علل مهم بیعت مردم با امام حسن(ع) ادامه داد: نگرانی شدید مردم عراق از شامیان مردم را متوجه این ساخت که رقیب جدی امام حسن(ع)، معاویه است که در شام بوده و سابقه درگیری قدیمی با امیرالمؤمنین علی(ع) را دارد و اگر اطراف امام حسن(ع) جمع نشوند و متحد نگردند وحضرت را یاری نکنند خطر تسلط شامیان بر عراق وجود دارد. بنابراین این ضدیت یا رقابت قدیمی بین عراق و شام این انگیزه ای شد که مردم در اطراف امام حسن(ع) جمع شوند تا با ایشان بیعت کنند تا در مقابل شامیان بایستند.
پژوهشگرتاریخ واستاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ابراز داشت: از دیگر عوامل بیعت مردم با امام حسن(ع) بیعت شخصیتهای بزرگی از جمله قیس بن سعد و عبدالله بن عباس بود که مردم از آنها تبعیت داشتند و آنها را جزء خواص جامعه می دانستند.
وی تصریح کرد: وقتی مردم با امام حسن(ع) بیعت کردند، نامه مقتدرانه ای به معاویه می نویسند که اکنون شما باید با من بیعت کنید که اگر امام حسن (ع) در مقام این بود که با معاویه صلح کند و میلی به خلافت نداشت، این گونه عمل نمی کرد، اما معاویه ازپذیرش بیعت با امام حسن مجتبی(ع) تمرد کرد و به جای اینکه بیعت کند جاسوسانی را به کوفه و بصره فرستاد که شناسایی شدند و امام حکم اعدام آنها را صادر کرد.
حجت الاسلام امینی افزود: در یکی از نامه ها امام حسن مجتبی(ع) به معاویه می نویسد، حال که شما بیعت نمی کنید میان ما جز شمشیر چیز دیگری حاکم نخواهد بود که این گونه برخوردهای شدید میان معاویه و امام حسن(ع) نشان دهنده این است که اگر مردم یاری می کردند قطعاً ایشان در نبرد با معاویه ذره ای کوتاه نمی آمدند.
پژوهشگرتاریخ واستاد مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به انگیزه معاویه از پیشنهاد صلح وعدم جنگ با امام حسن(ع) عنوان داشت: معاویه فرد زیرک و مکاری بود می دانست که امام حسن(ع) مالک اصلی حکومت است و از طرفی دیگر طمع این را داشت که خلافت را از دست ایشان خارج کند، که در همین راستا سعی او بر این بود که با دادن پیشنهاد صلح به امام به گونه ای این کار را انجام دهد که کمترین هزینه را برای او داشته باشد.
وی خاطر نشان کرد: معاویه خودش می دانست که حق با امام حسن(ع) است و حتی در وصیتش به پسرش می نویسد حکومت حق فرزندان علی(ع) است با آنها مدارا کن، بنابراین سعی دارد که به صورت مسالمت آمیز حکومت را ازدست امام حسن(ع) خارج کند، بر همین مبنا معاویه به جنگ روانی و تخریب سپاه روی می آورد که با کمترین هزینه یاران امام(ع) را شکست دهد و بتواند صاحب حکومت شود.
پژوهشگرتاریخ واستاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به سه ویژگی امام حسن (ع) که معاویه از آنها وحشت داشت گفت: معاویه درجنگ با امام حسن(ع) و بنی هاشم وقتی چشمهای سربازان علی(ع) را زیر کلاه خود در جنگ صفین به یاد می آورد هوش از سرش می پرید، معاویه چون در جنگ صفین رشادتهای امیرالمؤمنین(ع) و بنی هاشم و یاران علی(ع) را دیده بود با نهایت ذلت فتنه قرآن بر سر نیزه را مطرح کرد تا جان خود را حفظ کند، همچنین قدرت نظامی امام حسن(ع) از مواردی بود که معاویه بشدت از آنها وحشت داست.
حجت الاسلام امینی تاکید کرد: نکته دیگر که معاویه از آن وحشت داشت موقعیت اجتماعی امام حسن(ع) بود چرا که معاویه می دانست که حسن بن علی(ع) فرزند پیغمبر(ص) است، حتی مردمی که امام حسن(ع) را به عنوان امام قبول نداشته باشند، به عنوان فرزند پیغمبر(ص) قبول داشتند و برای ایشان ارزش قائل بودند. بنابراین موقعیت اجتماعی که امام حسن(ع) داشت معاویه را از اینکه تیغ به روی امام بکشد بر حذر می داشت و سعی مکرد به صورت مسالمت آمیز حکومت را از ایشان بگیرد.
پژوهشگرتاریخ واستاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در ادامه اظهار داشت:از نکات مهمی که در صلح امام حسن و معاویه مطرح شده است این است که اگر معاویه مستقیم با امام حسن(ع) می جنگید، بعداً مورد اعتراض امت واقع می شد که چرا با پسر پیغمبر(ص) جنگیده است، اما اگر صلح را پیشنهاد دهد دو حالت بوجود خواهد آمد یا امام(ع) صلح را می پذیرفت که به نفع معاویه بود واگر نه، کار به جنگ رسیده و امام حسن(ع) به شهادت می رسید، و معاویه با این مکرو حیله توجیه، بهانه و جواب خوبی برای افکار عمومی داشت چرا که من صلح را به ایشان پیشنهاد دادم، اما ایشان خودشان قبول نکردند.
وی درپایان گفت: مشکل بی وفایی امت، خستگی مردم از جنگ و... شرایط را به گونه ای رقم زد که امام مجبور شدند برای حفظ اسلام صلح کنند چرا که حفظ اساس اسلام و تشیع با این بی وفایی مردم تنها به صلح بستگی داشت که حضرت این امر را پذیرفتند و در نهایت مظلومیت با معاویه صلح کردند تا اساس اسلام حفظ شود.
پایان پیام/
نظر شما