به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری شبستان، در آغازین سالهای اسلام و حکومت اسلامی دوات و افراد حجم محدودی را به خود اختصاص میدادند و از زکات افزون بر فقر زدایی، در هزینه های جاری و تأمین بودجه دولت و هزینه جنگ استفاده می شد. اما پس از گسترش اسلام و نیاز حکومت ها به تأمین بهداشت، امنیت، رفاه، آموزش و یا در جهت دفاع از سرزمین مردم ، مالیات و خراج ها نیز برای تامین این نیازمندی ها در کنار زکات قرار گرفت. این مالیات ها بر حسب نوع درآمد مردم آن زمان از اسبان یا زمین های کشاورزی گرفته می شد. برای نمونه حضرت علی (ع) در زمان حکومتش برای اسبان سواری دو دینار و اسب های بارکش یک دینار مالیات وضع کردند.
فلسفه اولیه تشریع زکات در جهت فقرزدایی است و مالیات در جهت رفع مخارج حکومت و دستگاه های تابع حکومت مورد استفاده قرار می گیرد. البته ناگفته نماند که غیر از این دو عنوان، خمس نیز به عنوان یک منبع مالی برای پیشبرد اهداف عالیه نظام اسلامی و امور عام المنفعه و یا کمک به فقرا کاربرد دارد.
تفاوت مالیات و زکات
اصل فلسفه تشریع زکات برای فقر زدایی است اما فلسفه تشریع مالیات تأمین هزینه های حکومت می باشد. زکات نصاب مشخصی دارد و از اشیاء و اموال معینی گرفته می شود. اما مالیات مقدار معینی ندارد و تعیین آن به عهده کارشناسان حکومت است. زکات برای تامین نیازمندی های مسلمانان است. اما مالیات برای تامین نیازهای دولت.
تفاوت مالیات و خمس
خمس سهم امام است و یک دوم دیگر آن مانند زکات برای رفع نیازمندی های سادات است.(ر.ک مسائل مستحدثه زکات ،مجله فقه اهل البیت ،شماره 10) خمس حق خدا و محرومین و برای دیگران است در حالی که مالیات برای خود شهروندان است مثلا برای آسفالت جاده ها و سایر خدمات و تآسیسات و امکاناتی است که در اختیار شهروندان قرار می گیرد. اما سهم امام از خمس، سهمی است که خدای متعال برای تثبیت ولایت در هر حکومت اسلامی قرار داده است. در آیه شریفه آمده است « فان لله خمُسه و لرسول» بر اساس روایات باید این سهم را در اختیار امام و حاکم عادل اسلامی قرار داد. تا در راه خدا و تبلیغات دینی و استقرار نظام اسلامی و رفع نیازمندی های آن و هر جا که به مصلحت مسلمین و جامعه اسلامی باشد هزینه کنید پس سهم خدا و پیامبر(ص) در زمان حضور به شخص پیامبر اکرم و ائمه تعلق می گیرد اما در زمان غیبت همان گونه که مراجع تقلید در همه امور نایب عام امام عصر می باشند در این مورد نیز نایب حضرت بوده و مانند امامان در زمان حضور سهم دریافت کرده و در مصارفی که شرع مقدس اجازه داده است مصرف می کنند. و بالآخره اینکه مالیات در حقیقت هزینههاى زندگى است که به طور غیر مستقیم پرداخت مىگردد؛ مثلاً براى ساختن جادهها، تأمین امنیت، بهداشت، آموزش و... از همین جهت جزء مخارج زندگى به حساب مىآید. ولى خمس به مازاد درآمد زندگى و موارد دیگرى که در رسالهها مذکور است تعلق مىگیرد و داراى مصارف مشخصى است. زکات نیز به بخشى از مال در صورت رسیدن به حد نصاب تعلق مىگیرد. در حقیقت مالیات پرداخت مخارج زندگى خود فرد است و در عوارض و اداره امور کشورمانند تامین بودجه دفاعى و نظامى ، بهداشتى و درمانى ، آموزشى و پرورشى ، عمرانى و تاسیساتى و دیگر نیازهایى که دولت براى آنها تامین بودجه مى کند، مصرف می شود و ربطی به هزینه دستگاه دینی ندارد، در حالی که خمس وزکات بیشتر مربوط به هزینه های دستگاه دینی و هدایتی جامعه وتأمین خلأها و نیازهاى مستمندان و مصارف دیگرى است که مشخص شده است.
آیا خمس و زکات مالیات محسوب می شود؟
برآورد خمس و زکات و تخمین حساب و کتاب آن، بر اساس اعتمادی است که به خود پرداخت کننده می شود و هیچ نیازی به بازرسی و نظارت دیگری نیست. در حالی که مالیات مبلغی است که دولت تعیین و محاسبه و دریافت می کند. گیرندگان زکات، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و جانشینان آن بزرگوار و کسانی هستند که از طرف حضرت اجازه داشته باشند در حالی که در مالیات این گونه نیست.
خمس و زکات باید بر اساس عقیده و ایمان و با قصد قربت و رضای خداوند متعال پرداخت شود؛ تا آنجا که اگر مسائل عاطفی، اجتماعی، سیاسی، قبیله ای یا کسب شهرت و عزت در نظر باشد، گویا حق خداوند پرداخت نشده است ولی در پرداخت مالیات این ایمان و قصد قربت و اخلاص لازم نیست.
خمس و زکات از افرادی گرفته می شود که توان مالی دارند ولی در مالیات این گونه نیست و گاهی بر پارچه و کاغذ و ماشین و سیگار مالیات بسته می شود؛ خواه مصرف کنندگان فقیر باشند یا غنی.
خمس و زکات را مردم با اراده و اختیار به کسانی می دهند که محبوب آنها هستند ولی در مالیات نه دهنده اختیاری دارد و نه گیرنده آن محبوبیت و قداستی. مالیات برای هزینه های شخصی زندگی خود ما است، ولی خمس و زکات برای کمک به دیگران است. بنابر این زکات و خمس برای خدمت به دیگران است، ولی مالیات برای دریافت خدمات دولتی برای خود ماست.
در زمان امامان معصوم، حکومتها از مردم مالیاتهایی به نام خراج و عُشریه می گرفتند ولی باز هم مردم خمس و زکات خود را به امامان عزیز خود می دادند و آن بزرگواران می گرفتند و نمی فرمودند شما که خراج می دهید لازم نیست خمس و زکات بدهید. حاکم اسلامی و فقیه جامع الشرایط می تواند در شرایطی میزان مالیات پرداختی مردم را کم و زیاد کند و اکنون ولایت فقیه علاوه بر خمس و زکات دستور پرداخت مالیات را نیز داده است. در تمام کشورهای دنیا علاوه بر مالیات، صندوقهای خیریّه و مؤسسات عامّ المنفعه ای وجود دارد و تمام خدمات را بر دوش دولت نمی گذارند.
جایگزین شدن خمس و زکات با مالیات های حکومتی
آخرین مطلب این است که آیا می توان مبلغ خمس و زکات شخص را از مقدار مالیات او و بالعکس کم کرد برخی از افراد متدین، که حکومت را هم قبول دارند سه گونه مالیات می پردازند; زکات هنگام برداشت محصول، خمس در پایان سال مالی و مالیات در موعد پرداخت آن. اما افراد غیر معتقد اگر هم مبلغی بدهند، آن مالیاتی است که دولت به اجبار از آنان دریافت می کند که گاهی با انواع شگردها از پرداخت آن هم شانه خالی می کنند. نتیجه ی این کار آن است که توزیع درآمد جامعه به نفع غیر متدینان به هم می خورد.
هر یک از «خمس و زکات » و «مالیات » برای خود مبنایی جداگانه دارند و مستقل از یکدیگر هستند . البته ولی امر می تواند به منظور رعایت حال افراد کم درآمد، یا برای مصالح حکومتی که خود عهده دار آن است تخفیف مالیاتی یا خمس و زکات بدهد و در غیر این صورت هیچ کدام از پرداختی های فوق جای یکدیگر را نمیگیرند.
پایان پیام/
نظر شما