خبرگزاری شبستان: نسبت میان ایران و اسلام در نظر ایرانیان مسلمان، پرسشی است که در دوران معاصر، به طور جدی دنبال می شود و هرازگاهی با اظهارنظر تازه ای از اندیشمندی و بیشتر از سیاستمداری، باردیگر نقل محافل و مجالس می شود. استاد شهید مطهری، از جمله اندیشمندان معاصر است که سال ها قبل و حتی پیش از آن که بسیاری از همسلکان وی در جستجوی پاسخ برای پرسش های تازه جامعه باشند، با کتاب های خود، به موضوعاتی پرداخت که امروز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. "خدمات متقابل ایران و اسلام" از جمله این کتاب ها است که می کوشد به تبیین رابطه ایرانیان با اسلام از منظر تاریخی بپردازد.
استاد مرتضی مطهری در این کتاب، به خدمات ایرانیان مسلمان در مسیر علم و فرهنگ اسلامی می پردازد و می نویسد: "صحنه علم و فرهنگ وسیعترین و پرشورترین میدان های خدمات ایرانیان به اسلام است. سرعت پیشرفت و توسعه کلیت و شمول و شرکت طبقات مختلف اجتماع، اشتراک مساعی ملل گوناگون چیزهایی است که اعجاب ها را در مورد تمدن اسلامی سخت برانگیخته است."
جورجی زیدان معتقد است عرب ها یعنی مسلمانان، در مدت یک قرن و اندی مطالب و علومی به زبان خود (عربی) ترجمه کرده اند که رومیان در مدت چندین قرن از انجام آن عاجز بوده اند.
آری مسلمانان در ایجاد تمدن شگفت آور خود در غالب موارد، به همین سرعت پیش رفته اند (جورجی زیدان صفحه 247). مسلمین علومی را که در فهم و درک قرآن و سنت به آنها نیاز داشته اند، از قبیل علم قرائت، تاثیر کلام، فقه و حدیث، نحو و صرف، معانی و بیان، سیره نبوی را ابداع و اختراع کرده اند و اگر اقتباس کرده اند اقتباس آنها ناچیز بوده است و علومی را که محصول تمدن آن روز و نتیجه مساعی و زحمات ملل دیگر بود، از جمله طبیعیات و ریاضیات، نجوم و طب و فلسفه و ... را خود ترجمه و نقل کرده اند و بر آن افزودند (صفحه 378).
جورجی زیدان، یکی از مزیت های تمدن اسلامی این نکته می داند که علوم پراکنده یونان و ایران و هند را به عربی ترجمه کرده و چیزهایی بر آن افزودند و آن را ترقی دادند. هم او می گوید: مسلمانان قسمت عمده علوم فلسفی ، ریاضی و هیئت و طب و ادبیات ملل متعدد را به زبان عربی ترجمه و نقل کرده اند و از تمام زبان های مشهور آن روز و بیشتر از یونانی و هندی و فارسی کتاب هایی را ترجمه کرده اند و به واقع می توان گفت، بهترین معلومات هر ملت را دریافت کردند؛ مثلاً در قسمت فلسفه، طب، هندسه، منطق و هیئت از یونان استفاده نمودند و از ایرانیان تاریخ و موسیقی و ستاره شناسی و ادبیات و پند و اندرز و شرح حال بزرگان را اقتباس کرده اند و از هندیان طب هندی، حساب، موسیقی، داستان و گیاه شناسی آموختند، از کلدانیان و نبطی ها کشاورزی، باغبانی و سحرشناسی و طلسم فرا گرفته اند و شیمی و تشریح مصریان به آنان رسید و از مجموع آن علوم و صنایع و آداب بود که اعراب (مسلمین)، تمدن اسلام را پدید آوردند(378 تاریخ تمدن اسلامی جورجی زیدان).
نخستین حوزه علمی
استاد مطهری در بخش دیگری از "خدمات متقابل ایران و اسلام"، به روند پیشرفت علمی مسلمانان اشاره می کند و می افزاید: علوم و فرهنگ اسلامی و به طور کلی تمدن اسلامی تدریجاً رشد کرد و بالید و بارور شد. جوشش و جنبش علمی مسلمین از مدینه آغاز شد. "قرآن کریم" اولین کتابی بود که اندیشه مسلمین را به خود جلب کرد. درس و تحصیل قرآن و احادیث بود که موجب تأسیس اولین حوزه علمی در مدینه شد و برای اولین بار، عرب در مدینه با استادی و شاگردی و نشستن در حلقه درس و حفظ و ضبط آنچه از استاد می شنید آشنا شد.
مسلمین با حرص و ولع فراوانی آیات قرآنی را که تدریجاً نازل می شد، فرا می گرفتند و به حافظه می سپردند، آنچه را که نمی دانستند از افرادی که رسول خدا آنها را مامور کتاب آیات خدا کرده بود و به کتاب وحی معروف بود می پرسیدند و به علاوه بنا بر توصیه های مکرر رسول خدا، سخنان آن حضرت را که به سنت رسول معروف بود از دیگران فرا می گرفتند. (379)
در ادامه تالیف استاد
پس از مدینه، عراق محیط جنب و جوش علمی گشت. با شکل گیری بغداد و مرکزیت علمی آن، علوم ملت های دیگر به جهان اسلام منتقل می شد. بعدها ری و خراسان و ماوراالنهر و مصر و شام و اندلس و غیره هر کدام به صورت یک مهد علمی درآمدند(380).
در ابتدا که علوم بیگانه ترجمه و نقل می شد، اکثریت دانشمندان را علمای مسیحی بالاخص مسیحیان سریانی تشکیل می دادند ولی تدریجاً مسلمین جریان علمی را به دست گرفتند. زیدان می گوید: "خلفای عباسی در دوره نهضت، تخم علم و ادب را در بغداد افشاندند و میوه و محصول آن به تدریج در خراسان و ری و آذربایجان و ماورالنهر مصر و شام و اندلس و غیره به دست آمد."
بغداد به عنوان مرکز خلافت و ثروت اسلامی، تا مدتی مثل سابق مرکز دانشمندان ماند و گذشته از پزشکان مسیحی که در خدمت خلفا به ترجمه و طبابت مشغول بودند، عده ای از دانشمندان مسلمان نیز از بغداد برخاستند ولی به طور کلی دانشمندان عالیقدر مقیم بغداد را بیشتر مسیحیان بودند که از عراق و سایر نقاط برای استخدام در دستگاه خلفا به بغداد می آمدند. دانشمندان مسلمان غالباً در خارج از بغداد ظهور کردند به خصوص زمانی که ممالک کوچک اسلامی پدید آمد و فرمانروایان آن ممالک به تقلید از خلفا در ترویج علم و ادب کوشش نمودند و دانشمندان را به مراکز فرماندهی خود یعنی قاهره، غزنین، دمشق نیشابور، استخر و غیره دعوت کردند.
نتیجه این شد که رازی از ری، ابن سینا از بخارا (ترکستان)، بیرونی از بیرون (سند) و ابن جلیل گیاه شناس، ابن بابویه، ابن ظهره پزشک، خاندان وی و ابن رشد فیلسوف، ابن روحیه گیاه شناس، از اندلس برخاسته اند (تاریخ تمدن جورجی زیدان 381).
استاد شهید مطهری چنین ادامه می دهد: هر چند اکثر آثار علمی که از خارج دنیای اسلامی نقل و ترجمه شد از غیرایران بود، ولی اکثریت آثار اسلامی، که در رشته علوم دینی و چه در رشته های دیگر به وسیله دانشمندان اسلامی و ایرانی به وجود آمد. و افتخار و امتیاز ایرانیان در دوره اسلام در همین است.
ادوارد براون معتقد است: «اگر از علومی که عموماً به اسم عرب معروف است اعم از تفسیر و حدیث، الهیات و فلسفه، طب و لغت و تراجم احوال، و حتی صرف و نحو زبان عربی، آنچه که ایرانیان در این مباحث نوشته اند مجزا کنید بهترین قسمت آن علوم از میان می رود» (تاریخ ادبیات جلد اول ترجمه فارسی 384)
استاد مطهری در رابطه با علل و عوامل پیشرفت مسلمین در علوم چنین آورده است: یکی از علل سرعت پیشرفت مسلمین در علوم این بود که در اخذ علوم و فنون و صنایع و هنرها تعصب نمی ورزیدند و علم را در هر نقطه و در دست هر کس که می یافتند، از آن بهره گیری می کردند و به اصطلاح امروز، «روح تساهل» بر آنها حکمفرما بوده است.
چنانچه که می بینیم، در احادیث نبوی به این نکته توجه شده است که علم و حکمت را هر کجا و در دست هر کس پیدا کردید آن را فرا گیرید. رسول اکرم فرمود: «همانا دانش راستین گمشده مومن است هر جا آن را بیابید خودش به آن سزاوارتر است» (بحارالانوار چاپ آخوندی جلد 2 ص 99، 387)
در نهج البلاغه (حکمت ص 80) "دانش راستین گمشده مومن است، پس آن را فرا گیرید و بیاموزید ولو از مردم منافق" و هم از کلمات آن حضرت است که "حکمت را بیاموزید ولو از مشرکان" (بحار جلد 2 ص93).
دکتر زرین کوب نیز در کتاب کارنامه اسلام روح تسامح و بی تعصبی مسلمین را عامل مهمی در سرعت پیشرفت مسلمین می شمرند (کارنامه اسلام صفحه 13 الی 16 389).
از جمله عوامل دیگری که در اقبال مسلمین به علوم موثر بوده است، توصیه و تشویق فراوان اسلام به تحصیل علم است.
عبدالحسین زرین کوب می نویسد: «توصیه و تشویق موکدی که اسلام در توجه به علم و علما می کرد از اسباب عمده بود در آشنایی مسلمین با فرهنگ و دانش مسلمین، قرآن مکرر مردم را به تفکر و تدبر در احوال کائنات و به تامل در اسرار و آیات دعوت کرده بود. مکرر به برتری اهل علم و درجات آنها اشاره نموده بود و یک جا شهادت «صاحبان علم» را تالی شهادت خدا و ملائکه خوانده بود که خود به قول امام غزالی در فضیلت و نبالت علم کفایت داشت. به علاوه بعضی احادیث رسول که اسناد مختلف نقل می شد، حاکی از بزرگداشت علم و علما بود. این هم با وجود بحث و اختلافی که در باب اهل احادیث و ماهیت علم مورد توصیه در میان می آمد، از اموری بود که موجب تاکید مسلمین به علم و فرهنگ می شد. و آنها را به تامل و تدبر در احوال و تفحص و تفکر در اسرار و کائنات برمی انگیخت.»
از اینها گذشته پیغمبر خود نیز در عمل، مسلمین را به آموختن بسیار تشویق می کرد، چنانچه بعد از جنگ بدر هر کس از اسیران که فدیه نمی توانست بپردازد در صورتی که به ده تن از اطفال مدینه خط و سواد می آموخت آزادی می یافت.
همچنین به تشویق وی بود که زیدان بن ثابت زبان عبری یا سریانی یا هر دو زبان را فرا گرفت و این تشویق و ترغیب سبب می شد که صحابه به جستجوی علم روی آورند، چنانچه عبدالله بن عباس بنابر مشهور به کتب تورات و انجیل آشنایی پیدا کرد و عبدالله امربن عاص نیز به تورات و به قولی نیز به زبان سریانی وقوف پیدا کرده بود.
این تاکید و تشویق پیغمبر، هم علاقه مسلمین را به علم افزود و هم علما و اهل علم را در نظر آنان بزرگ کرد. (کارنامه اسلام صفحه 18-17 منبع 390)
استاد مطهری پس از تشریح این نکات، می نویسد: اکنون وارد بحث در نقش مهم و موثر ایرانیان در علوم و فرهنگ اسلامی می شویم. هدف ما در این کتاب توضیح نقش موثر ایرانیان در تبیین و تکوین علوم و فرهنگ اسلامی است. آنچه گفتیم از باب مقدمه بود و ذکر آن را ضروری می دانستیم (391)
پایان پیام/
نظر شما